eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 منبر کوتاه بعضی از گناهان مثل هستند و بعضی‌ها هم مثل ..! قرآن درباره گناه‌های نفتی میگه «انجامش ندین» درباره گناه‌های بنزینی میگه «نزدیکش هم نشید» ' لاتقربوا ' چون بنزین، بر خلاف نفت از دور هم آتیش میگیره. رابطه با نامحرم و شهوت جز گناهان بنزینیه و قسم خورده هرجا زن و مردی تنها باشن، نفر سومش خودم هستم
🌷شهید #محمدحسین_محمدخانی🌷 #عاشق_شهید_همت_بود. یکبار در جلسه خواهران بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان طرف اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است طوری که در مقابل خواهران نباشد و چهره در چهره نباشند. می گفت: #نمیخوام_رودرروی_خانمها_باشم. طوری مینشینم که عکس شهید همت هم در مقابلم باشه. حاج قاسم میگفت این شهید منو یاد حاج همت می انداخت. شادی روحش #صلوات
🌷 #حميدرضا_مدنی_قمصری🌷 شیمیایی بود برای درمان به انگلیس اعزام شد خون لازم داشت گفت خون #غـیرمسلمان نزنید توجه نکردند!! هرچه زدند بدنش نپذیرفت خون یک #مسلمان جواب داد پزشکش مسلمان شد گفت: #معـجزه ست! شادی روحش #صلوات
#تلنگر عشق ... و مردانگی ام را با "غیرت" معنا می کنم درکی ندارم از مردنماهایی که دوشادوش ناموس بدحجابشان، در ملأ عام بی غیرتی شان را به نمایش گذاشته اند
هدایت شده از کانال کمیل
4_5917911608956289347.mp3
5.34M
موقع استجابت دعاست... (قبل از غروب آفتاب روز جمعه...) دعای سمات فراموش نشود 🌺 التماس دعا @salambarebrahimm
#قاب_‌ماندگار - عزیزم اینجا چه می‌کنی؟ لبخندی بر صورت آسمانیش جاری شد، سرش را با معصومیتی ازلی به زیر انداخت + عاشقم!!! آنقدر کوچک بود که پاسخش من را مبهوت کند ... - عاشـق کی؟! + معلومه، عاشق امام! لحظه‌ای ترنم زیبای اشک در چشمانش جاری شد، انگار موجی از نور، قطراتِ اشکش را به آسمان متصل می کرد ... - کجا می روی؟ + ان‌شاءالله می‌ریم تا راه کربلا باز بشه! عکسی به یادگار از صورت نیلگونش گرفتم، اما لحظاتی بعد وقتی با پیکری که نقش هزار زخم را بر خود داشت روبرو شدم، چشمانم به اشک نشست و شانه هایم بی امان لرزید ... نازنینم . . . حالا دیگر قول می‌دهم که مبهوت نشوم، حالا می‌فهمم برای عاشق، ماندن جایز نیست، ولی چه زود به دیدار معشوق شتافتی، حالا دیگر راه کربلا باز شده، بی علت نبود امام عاشق شما بود ... راوی: عکاس دفاع مقدس سید مسعود شجاعی طباطبایی #تیرماه_۱۳۶۵ #عملیات_کربلای_‌یک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ضامن خداست ... برو ازدواج کن ! خداوند در قرآن کریم می فرماید : مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکار را اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد خداوند گشایش دهنده و آگاه است. (1) یاد آوری : به نظر شما خداوند آسمان ها و زمین، و ماه و خورشید و ستارگان که در هر روز چند میلیارد انسان و ... را رزق و روزی می دهد نمی تواند نیاز های زندگی دختر و پسر های فقیر را به آن ها برساند ؟؟؟ ! سوره ی نور : 32.
#مال_حرام مثل پشمک است فقط حجم دارد! فقط یه لقمه است.. یعنی هیچ برکتی ندارد! حلال خور باشیم...
🌷زمانی که در قرارگاه رعد بودیم بنابر ضرورت های پروازی و موقعیت های ویژه جنگی، تیمسار بابایی دستور دادند تا برای خلبانان شکاری غذای مخصوص پخته شود، ولی خود جناب بابایی با توجه به اینکه بیشترین پروازهای جنگی را انجام می دادند از غذای مخصوص خلبانان استفاده نمی کردند و همان غذای معمولی را می خوردند. 🌷در پاسخ به اعتراض ما در مورد این که گفته بودیم چرا شما از غذای خلبانان استفاده نمی کنید؟ گفتند: یک فرمانده باید حتماً از غذایی که همگان استفاده می کنند بخورد تا آن سربازی که در خط مقدم است نگوید غذای من با فرمانده ام فرق دارد.... 🌹به ياد خلبان شهيد تيمسار عباس بابايى ❌ مديران امروز ما فقط شيشليك دوست دارن بخورن مثل مردم! مثل مردم....
🌷فرمانده شهید، #علی_صیاد_شیرازی🌷 مثل کارمندها نمی آمد ستاد کل؛ که هفت و نیم ، هشت صبح کارت ورود بزند و چهار بعد ازظهر کارت خروج. زود می آمد و دیر می رفت. خیلی دیر. می گفت: ما توی کشور بقیة‌الله هستیم. خادم این ملتیم. مردم ما رو به اینجا رسوندند. باید براشون کار کنیم. 📚یادگاران، ج ۱۱ شادی روحش #صلوات
🌷 شهید #عبدالله_میثمی 🌷 شب جمعه دلش بدجوری گرفته بود. شروع کرد به خواندن #دعای_کمیل تا رسید به این جمله که: «خدایا! اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی بیندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد؟» افتاد به سجده و های های گریه کرد. سرش را که بلند کرد، دید هم سلولی کمونیستش که خیلی اذیتش می کرد. سرش را گذاشته کف سلول و او هم گریه می کرد. 📚تنها سی ماه دیگر