eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
112 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسیر نور《سوره واقعه》.pdf
295.3K
فایل pdf تفسیر نور سوره واقعه
طاهری3.mp3
2.91M
🍃تو تاریکیه قبر من ، تویی مهتاب 🍃تلاش من این بود، نگام کنی ارباب 🎤 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
🔰وقتی داشتند می رفتند نگاهشان، نگاه آخر بود؛ می خواستند یک حرفی بزنند ولی پشیمان می شدند و نمی گفتند، نمی دانم چه حرفی بود. 🔰ساعت ۶ بعدازظهرپانزدهم مهرماه بود نزدیکی های اذان مغرب سعی می کردند با حرفهایشان مرا از نگرانی در بیاورند، گفتند: یکی دو ماه می روم مأموریت و برمیگردم. 🔰در این چند روز سه بار تلفنی باهم صحبت کردیم در همین حد که از سلامتی همدیگر خبر بگیریم و صدای هم را بشنویم. بارآخر زدم زیر گریه و گفتم: شما را به خدا مواظب خودتان باشید و زود برگرد من دوستت دارم آقاهادی هم گفتند: «من هم دوستت دارم فاطمه جان! چشم زود بر می گردم خداحافظ» 🔰فرماندشون وقتی برای سر زدن به منزل ما آمد گفتند: « آقا هادی شما خیلی شجاع بودند، سعی می کردند توی خط مقدم باشند، می خواستیم سنگر را با برگ درخت زیتون استتار کنیم تا از تیررس دشمن به دور باشیم 🔰داوطلب می خواستیم آقاهادی پیش قدم شدند، مشغول استتار بودند که تیر خورد به دست و قلبشان، شاخه درخت زیتون از دستشان افتاد و شهیدشد . بیست و هشتم مهر شهید شدند پیکرشان یکم آبان ماه روز تاسوعای امام حسین (ع) از مصلای شهر چهاردانگه به سمت امامزاده عباس(ع)تشییع شد وقتی دیدمشان جسمشان سالم بود و صورتشان نورانی. ✍ به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 🌷یادش با ذکر ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دلنوشته این دختر شهید ناجا اشک همه را در آورد 🔹شهید #محمود_رفیعی 🌷یادش با ذکر #صلوات ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه‌ای برای خانم‌ها ... جاده نجف-کربلا
🔴درد دارد دویدن و نرسیدن !! که دویدنِ ما ، درجا زدن است... به قول شهید آوینی تنها کسانی مردانه می‌میرند که مردانه زیسته باشند ... شهادت را نخواستیم و به خیال خودمان عاشق شهادتیم... بسنده کردیم فقط به عکس چسبانده شده ی دیوار اتاق! عکس و دلنوشته شهدایی که فقط پست اینستاگرام شد! کانالهای تلگرامی و پیام رسانهایی که پر شد از صوت و روایت شهدا! و تصویر زمینه ی گوشی هایمان وسنگینی نگاه شهید را درک نکردیم... 🌷شهادت تنها برای شهیدان است...! که آسمان و خاک این عالم شهادت می دهند به برای خدا شدنِ شهیدان... 🌷نخواستیم شهادت را؛ اگر می خواستیم هر مکان و زمان که باشیم شهادت ما را در برِ خواهد گرفت ... 💠به یاد صحبت های حاج حسین یکتا در ظهر عاشورا ی فکه: اگر شهادت را می خواستیم در شمال تهران هم باشی،شهید صیاد شیرازی میشی‌ ... در وسط بازار هم باشی،شهید لاجوردی میشی... وسط این رملهای فکه بعد از جنگ هم باشی،سید شهیدان اهل قلم میشی... مصطفی احمدی روشن هم بشی،در کوچه پس کوچه های تهران به شهادت میرسی... 🌷شهادت را بخواهیم !!! اگر خادم الشهدا باشیم شبیهِشان می شویم... نه به حرف ، در عمل شهیدانه زندگی کنیم که شهید می شویم... و حالا باید گفت: زیر چرخ اتوبوس زائران شهدا در پارکینگ طلاییه ، هم باشی! شهید حجت الله رحیمی میشی... خادمه شهدا در فضای مجازی،در حله عراق هم باشی؛ بعد از زیارت اربعین شهیده توران اسکندری میشی . 🌷شهیدانه زندگی کنیم تا شهید شویم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خاطــره ای بسیار عجیب از شهید ✨ #ابراهیـــم_هادی 🌷یادش با ذکر #صلوات ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
شرط رزمندگی - شهید مهدی زین الدین.mp3
5.3M
شرط رزمندگی؛ صحبت های دل نشین 🌹شهید سردار حاج مهدی زین الدین🌹 شرط رزمندگی غلبه بر هوای نفس و ..... #شهید_مهدی_زین_الدین
.... !! 🌷نزدیک خط دشمن، وارد میدان مین شدیم. مشغول خنثی کردن مین‌ ها بودیم که ناگهان یک مین منور روشن شد. ظاهراً یکی از حیوانات منطقه روی مین رفته بود. ناچار از میدان مین خارج شدیم و به سمت خط خودی حرکت کردیم. در طول راه به موانع چند لایه‌ ی دشمن فکر می‌ کردم. 🌷به آن همه مین و سیم خاردار و بشکه ‌های انفجاری و.... که دشمن برای ممانعت از نفوذ ما به کار برده بود و آن را با خط خودمان مقایسه می‌ کردم که هیچ مانعی نداشتیم. در همين موقع.... 🌷....در همین موقع، پایم به سیم تلفنی گیر کرد و صدای «ترق و تروق» به هوا رفت. بچه‌ ها برای جلوگیری از نفوذ دشمن، تعدادی قوطی کنسرو و کمپوت را سوراخ کرده و با عبور سیم تلفن از میان آنها، مانع درست کرده بودند. راوى: رزمنده دلاور عباس جعفری از تخریبچی ‌های دوران دفاع مقدس ❌ دست خالى دفاع كردن جلوى دشمنى كه تا بُن دندان مسلح بود، يعنى تمام غيرت...
همیشه روی لبش لبخند بود. نـه از این بابت که مشکلی ندارد. من خـبر داشتـم کـه او بـا کوهـی از مشـکـلات دسـت و پـنجـه نــرم مـی کرد. اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که میفرماید: مومـن شادی هایش در چهـره اش و حـزن و اندوهـش در درونش می باشـد.. اولین چیزی که از هادی در ذهـن دوستـان نـقش بسـته بود چـهره‌ای بود با لبخند آراسـته شده رفاقت با او هیچ کس را خسته نمی کرد. •| 🌷یادش با ذکر ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
1_114291174.mp3
1.45M
صوت که یک شب قبل از عملیات و پنج روز قبل از شهادت، ضبط شده و با دوستانش عهد شفاعت می بندند، این صوت برای اولین بار، در محفل یاران ابراهیم وبعد ۳۵سال به خواهرش اهدا شد @salambarebrahimm
قبل ازدواج ، هر خواستگاری که میومد به دلم نمی‌نشست...!😔 اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود،دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به ظاهر و حرف... میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...😌 شنیده بودم خیلی حاجت میده... این چله رو آیت الله حق شناس توصیه کرده بودن... با صد لعن و صد سلام...😅 کار سختی بود اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود... ارزششو داشت واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم...😉 ۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان... ۴،۳روز بعد اتمام چله خواب شهیدی رو دیدم، چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمه لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود. دیدم مردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار...😞 یه تسبیح📿 سبز رنگ داد دستم و گفت: "حاجت روا شدی..." 😍 به فاصله چند روز بعد اون خواب... امین اومد خواستگاریم از اولین سفر سوریه که برگشت گفت: "زهرا جان… واست یه هدیه مخصوص آوردم..." یه تسبیح 📿سبز رنگ بهم داد و گفت:"زهرا ،این یه تسبیح مخصوصه، به همه جا تبرک شده و...😍 با حس خاصی واست آوردمش این تسبیح رو به هیچ‌ کس نده...🙏🏻 " تسبیحو بوسیدم و گفتم: "خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره..." بعد شهادتش خوابم برام مرور شد. تسبیحم 📿سبز💚 بود که یه شهید بهم داده بود... از زبان همسر 🍃 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️