eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺حال ملعون ۲۴ ساعت پس از آزادی خرمشهر... وقتی خرمشهر آزاد شد، ما باور کردیم می‌توانیم از خاکمان دفاع کنیم. آن‌ها اراده کرده بودند را برای همیشه از خاک ایران جدا کنند. روی دیوارهای خرمشهر جمله معروف «جئنا لنبقی» را نوشته بودند؛ یعنی «آمده‌ایم تا بمانیم». در این جمله یک ارادهٔ همراه با کینه است. در 19 ماهی که خرمشهر در اشغال بود در آنجا خط اتوبوسرانی و تاکسیرانی بصره- خرمشهر برقرار کرده بودند. مغازه صرافی باز کرده بودند تا ریال ایرانی را به دینار عراقی تبدیل کنند. آب و هوای خرمشهر در رادیو بغداد به عنوان یکی از شهر‌های عراق گفته می‌شد. در اعلامیه‌های توجیه سیاسی بعثی‌ها هست که می‌گوید: خرمشهر مانند بالشی است که بصره روی آن آرمیده است. صدام در سخنانش خرمشهر را نامید. در میان افسران عراقی مشهور است که می‌گویند، کار‌شناسان نظامی خارجی به خرمشهر می‌آمدند. وقتی استحکامات ما را می‌دیدند، می‌گفتند: خرمشهر برای همیشه از آن شما خواهد بود. ایرانی‌ها برای پس گرفتن آن به یک ارتش کاملاً مدرن و مجهز نیاز دارند. ایرانی‌ها چنین ارتشی ندارند بنابراین شما نگران نباشید. برای همین است وقتی خرمشهر آزاد شد... حسین کامل، داماد صدام گفت: آنقدر فشار روحی روی او بود که در ۲۴ ساعت اول یک پزشک همواره بالای سر صدام بود... @salambarebrahimm 🔺این است قدرت بسیجیان خمینی.. 💪✌️ محقق و نویسنده جنگ
•بِسـم ربِّ الـشُهــدا• آخرین ثانیـه های خداحافظی با حسیـن بود. گفتـم: ان شاءالله صحیح و سالـم بر میگردی! گفـت: " من بر نمی گـردم. شهـید می شـم. شوخے هم نمی کـنم ها.! من از خـدا خواستم حالا که می خوام شهـید بشم، الکے شهیـد نشم! " گفتـم: یعنے چی؟ الکے شهیـد نشم چه صیغه ایه؟" لبخندی زد و گفـت: "دوسـت دارم برم روی مین! پام قطع بشـه، بعدش یک هفته ای هم تو بیمارسـتان زجــر بکشم و با آه و نالہ شهیـد بشم." @salambarebrahimm از تعجـب چشمانم از حدقه بیرون زده بود و دهانم باز بود که پرسیدم: آقا حسین! این دیگه چه نوع آرزوییـه؟ خودت می گفتے روایـت داریم اولین قطره خون شهیـد که به زمین ریختـه بشه، همه ی گناهاش پـاڪ میشه! دیگه این چه درخواستیه که از خـدا داری؟ این که تیکه تیکه بشـی و زجـر بکـشی! گفـت: " من دوسـت دارم سبک تر برَم. خطا کردم! گناه کردم! دوست دارم با اون زجر کشیدن سبک تر بشم و راحت تر برم!" در جواب استدلال ها و آرزوهای عجیب و غریب حسیـن، چاره ای جز سکوت نداشتـم. حسین رفـت و دیگر او را ندیدم تا روی تخـت غسالخانه... با یک پای قطع شـده از انفجار مین و پیکری که پس از یک هفتـه بستری در بیمارسـتان ظرفیـت نگهداری روح بزرگ حسین را نداشـت. خودش بارها گفته بود کـه: " ما کم سن و سالانـے هستیـم با روح هایی بـزرگ" ❤️🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@salambarebrahimm 🎥 شاهکار حاج آقا قرائتی در اثبات ولایت امام علی علیه السلام
1_11421083.mp3
899.4K
@salambarebrahimm 🔷 برای پیمودن راه صدساله در یک شب آماده‌ای ⁉️
4_5908964642322907365.mp3
2.34M
@salambarebrahimm 💠 بدون فهم دو قرون نمی ارزه !! 🎤استاد باطن اعمال _ تهران ۹۵
🕊به هرکجا سر میزدی تا شاید خبری از قبر پنهان مادرت زهرا(س) پیدا کنی گویی شرمت آمد که تو پیدا شوی ولی مادر...نه و عاقبت مهمان مادر شدی🌷 #شهید_اینانلو #دلنوشته_مادر_شهید
@salambarebrahimm هدفها يكي است؛ دفاع از دين و وطن تنها زمان قيام مان فرق مي كند #رئیس_علی_دلواری #محمدجهان_آرا #محسن_حججی
@salambarebrahimm هدفها يكي است؛ دفاع از دين و وطن تنها زمان قيام مان فرق مي كند #رئیس_علی_دلواری #محمدجهان_آرا #محسن_حججی
🕊مجاهد واقعی🕊 🌷سرزمین‌های اسلامی و بخصوص ایران دارای مجاهدانی بود که مقابل سلطه اجنبی و استثمار چون کوه ایستادند و مشمول این آیه مبارکه شدند؛ 🌷 «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً؛[نساء، 95]خداوند مجاهدان را بر نشستگان با اجر عظیمی تفضّل داده است». 🌷متاسفانه این آیه مبارکه توسط منافقین خلق مصادره شده است. در حالی که این آیه مجاهدین واقعی را می‌گوید. که از جمله مجاهدین کشورمان رئیس‌علی دلواری است. ایشان در آغاز جنگ جهانی اول(1914) که انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار داد. بدنبال کسب تکلیف از مراجع نجف، همراه دوستش ثقه الاسلام خالو حسین دشتی علیه امپراطوری کبیر بریتانیا قیام کرد. این قیام هفت سال طول کشید. در یک مرحله نیروهای متجاوز انگلیسی قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیرمردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از متجاوزان انگلیسی کشته شدند. @salambarebrahimm 🌷رئیسعلی وعده چهل هزار پوند اشغالگران را نپذیرفت و از تهدید آنها هم نترسید. سرانجام او هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی و اجیر شده از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد. بنا بر وصیتش او را در نجف اشرف به خاک سپردند. 🌷اینجاست که باید گفت، ژن برتر را مجاهدین واقعی چون رئیسعلی دلواری و امثالشان دارا هستند نه بعضی آقازادگان عافیت نشین.
به یزید ابن معاویه به یزید ابن معاویه به یزید ابن معاویه (17000 بار!) #فتنه_شاید قرآن به سر باشد! @salambarebrahimm
کانال کمیل
#در_مسیر_ستاره 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠 سلام بر ابراهیم وقتی تصمیم گرفتیم کاری در مورد آقا ابراهیم
🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠این تذهبون در دوران دفاع مقدس با همسرم راهی جبهه شدیم . شوهرم در گروه شهید اندرزگو و من امدادگر بیمارستان گیلان غرب بودم. ابراهیم هادی را اولین بار در آنجا دیدم. یک بار که پیکر چند شهید را به بیمارستان آوردند برادر هادی آمد و گفت: شما خانم ها جلو نیاید پیکر شهدا متلاشی شده و باید آنها را شناسایی کنم. بعد ها چند بار نوای ملکوتی ایشان را شنیدم .صدای بسیار زیبایی داشت. وقتی مشغول دعا می شد، حال و هوای همه تغییر می‌کرد. من دیده بودم که بسیجی ها عاشق ابراهیم بودند و همیشه در اطراف و پر از نیروهای رزمنده بود . تا اینکه در اواخر سال ۱۳۶۰ آنها به جنوب رفتند و من هم به تهران برگشتم‌. چند سال بعد داشتیم از خیابان ۱۷ شهریور عبور می‌کردیم که یکباره تصویر آقا ابراهیم را روی دیوار دیدم ! من نمی دانستم که ایشان شهید و مفقود شده! از آن زمان ، هر شب جمعه به نیت ایشان و دیگر شهدا دو رکعت نماز می خوانم. تا اینکه در سال ۱۳۸۸ و در ایام ماجرای فتنه ، یک شب اتفاق عجیبی افتاد. در عالم رویا دیدم که آقا ابراهیم با چهره ای بسیار نورانی و زیبا ، روی یک تپه سرسبز ایستاده! پشت سر او هم درختان زیبا قرار داشت. بعد متوجه شدم که دو نفر از دوستان ایشان که آن ها هم می شناختم، در پایین تپه مشغول دست و پا زدن در یک باتلاق هستند ! آن‌ها می‌خواستند به جایی بروند، اما هرچه دست و پا می‌زدند بیشتر در باتلاق فرو می‌رفتند ! ابراهیم رو به آن‌ها کرد و فریاد زد و این آیه را خواند: این تذهبون (به کجا می روید)؟! اما آن ها اعتنایی نکردند! روز بعد خیلی به این ماجرا فکر کردم. این خواب چه تعبیری داشت ؟ پسرم از دانشگاه به خانه آمد. بعد با خوشحالی به سمت من آمد و گفت: مادر یک هدیه برایت گرفتم! بعد هم کتابی را در دست گرفت و گفت: کتاب شهید ابراهیم هادی چاپ شده.. به محض اینکه عکس جلد کتاب را دیدم رنگ از صورتم پرید ! پسرم ترسید و گفت: مادر چی شد ؟من فکر میکردم خوشحال میشی؟! جلو آمدم و گفتم : ببینم این کتاب رو.. من دقیقا همین صحنه روی جلد را دیشب دیده بودم ! ابراهیم را درست در همین حالت دیدم! بعد مشغول مطالعه کتاب شدم. وقتی که فهمیدم خواب من رویای صادقه بوده از طریق همسرم به یکی از بسیجیان آن سالها زنگ زدیم .از او پرسیدیم که از آن دو نفر که من در خواب دیده بودم خبری داری؟ خلاصه بعد از تحقیق فهمیدم که آن دو نفر، با همه سابقه جبهه و مجاهدت ،از حامیان سران فتنه شده و در مقابل رهبر انقلاب موضع گیری دارند ! هرچند خواب دیدن حجت شرعی نیست ، اما وظیفه دانستم که با آنها تماس بگیرم و ماجرای آن خواب را تعریف کنم . خدا را شکر همین رویا اثر بخش بود. ابراهیم، بار دیگر ،هادی دوستانش شدو.. @salambarebrahimm ادامه دارد... 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم ۱ ص ۲۳۳و ۲۳۴
جزء بیست و یک(@Iran_Iran).mp3
4.04M
@salambarebrahimm 💠جز بیست و یک قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
@salambarebrahimm 💢 اماما ما را در سربازی ولایت یاری فرما #کانال_کمیل شهادت امام علی(ع) را به همه آزادگان جهان تسلیت میگوید
4_5909046289651204517.mp3
5.38M
@salambarebrahimm 🏴«بابای خوب یتیمان کوفه» با نوای حاج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« قدرِ صاحب الزمان » استاد #رائفی_پور @salambarebrahimm
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببينيد| يا اميرالمؤمنين گريه زينبت را نتوانستی تحمل کنی؟ 🏴 ذكر مصائب امیرالمؤمنین(ع)توسط رهبرانقلاب @khamenei_ir
📌 شهیدی که با ۲۴شناسنامه قصد ترور شاه را داشت😱😱 در ۱۲ سالگی در بازار تهران و در یک نجاری مشغول به کار شد. او روزها کار می‌کرد و شب‌ها به تحصیل می‌پرداخت‌. در ۲۳ سالگی ـ مبارزه مسلحانه علیه شاه را آغاز کرد. در پی قیام ۱۵ خرداد ۱۳۲۴ بازداشت شد و پس از آزادی مبارزه مسلحانه را پی گرفت. وی در عملیات ترور حسنعلی منصور ـ عامل کاپیتولاسیون ـ در ش. مشارکت جست‌ و پس از شناسایی، غیاباً به اعدام محکوم شد. او مخفیانه به عراق سفر کرد و در ۱۳۴۵ به قم بازگشت، اما توسط ساواک شناسایی شد، به همین دلیل راهی تهران شد و در منطقه چیذر در یک خانه اجاره‌ای اسکان یافت و حوزه علمیه چیذر را مرکز فعالیت خود قرار داد. سپس به مشهد رفت و در مشهد به زابل و از آنجا همراه همسرش، به افغانستان رفت‌ و پس از یک ماه با تغییر چهره به ایران بازگشت‌. اندرزگو علاوه بر تغییر چهره، از نامهای مستعار، گذرنامه‌های متعدد و ۲۴شناسنامه استفاده می‌کرد. وی پس ازمدتی راهی مکه شد و از آنجا به نجف رفته و با امام خمینی ملاقات کرد. سیدعلی اندرزگو پس از نجف، دو ماه در سوریه و لبنان به سر برد و در لبنان دوره‌های فشرده آموزش نظامی را سپری کرد و با هدف ترور شاه به ایران بازگشت‌، اما قبل از آن که نقشه خود را عملی سازد به دام مأموران ساواک افتاد. مأموران ابتدا او را از ناحیه پا زخمی کردند. در این فرصت، اندرزگو که نقش بر زمین شده بود، با خوردن کاغذهای حاوی شماره تلفن دوستان و نزدیکانش و آغشته کردن بقیه مدارک به خون خود و نابود کردن آنها، مانع از آن شد که نشانی کسی به دست ساواک بیفتد. @salambarebrahimm شهید اندرزگو در ماه مبارک رمضان ۱۳۱۸ ش. متولد و در ماه مبارک رمضان ۱۳۵۷ش. با زبان روزه به شهادت رسید. اعلام خبر شهادت سید علی توسط امام (ره)👇👇🌷🌷 خانواده شهید اندرزگو برای ماه‌ها از شهادت وی خبردار نشده بودند تا این‌که امام (ره) ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ وارد کشور می‌شود. سید مهدی اندرزگو، فرزند شهید اندرزگو، دراین‌باره می‌گوید: «شهید اندرزگو در شهریورماه ۱۳۵۷ و در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید، ولی ما تا زمان پیروزی انقلاب و ورود امام (ره) به ایران که بهمن‌ماه بود، از این حادثه خبر نداشتیم. روزی که امام (ره) وارد کشور می‌شدند، ما تلویزیون را نگاه می‌کردیم و منتظر بودیم که ایشان هم همراه امام (ره) باشند و با ایشان وارد کشور شوند. حضرت امام (ره) به کشور آمدند و در مدرسه رفاه مستقر شدند، فرمودند خانواده آقای اندرزگو را پیدا کنید، من دوست دارم آن‌ها را ببینم. ما به دلیل مبارزات پدر و تحت تعقیب بودنش همواره در حال نقل‌مکان از شهری به شهر دیگر بودیم. به همین دلیل هیچ‌کدام از اطرافیان امام (ره) نشانی ما را نداشتند، اما خود امام (ره) در آخرین دیدار پدر ما با ایشان، شنیده بودند که ما در مشهد ساکن هستیم. این شد که آیت‌الله طبسی و دیگر دوستان ما را پیدا کردند و خدمت امام (ره) بردند. @salambarebrahimm یاد دارم زمانی که در تهران و مدرسه رفاه خدمت امام (ره) رسیدیم، ایشان دو برادر کوچک‌تر من را یکی هفت‌ماهه و دیگری دوساله روی پاهای خودشان نشاندند و ما را مورد تفقد و مهربانی قراردادند. ایشان پس از کمی مقدمه‌چینی خبر شهادت پدر را به ما دادند. بعد از شنیدن خبر شهادت پدر، مادرم طبیعتاً بسیار دگرگون و ناراحت شدند. امام خمینی (ره) هم برای مادر ما از حضرت زینب (س) و صبر ایشان مثال زدند و او را به صبر و بردباری نصیحت فرمودند. سپس برای ما دعا کردند و من هنوز هم که هنوز است، تأثیرات دعای امام (ره) را در زندگی خودم می‌بینم. 💔💔💔 امام (ره) فرمودند: همان شبی که این روحانی مبارز به شهادت رسید، خبر شهادتش را برای من تلگراف کردند و من به‌شدت از این موضوع ناراحت شدم و غصه خوردم که ما محروم ماندیم از نعمت بزرگی مانند شهید اندرزگو که تجربه‌های گران‌بهایی در مبارزات داشت.» @salambarebrahimm
کانال کمیل
📌 شهیدی که با ۲۴شناسنامه قصد ترور شاه را داشت😱😱 در ۱۲ سالگی در بازار تهران و در یک نجاری مشغول به
@salambarebrahimm 💠امام خمینی: ‼️ما نیمی از انقلاب را ازین شهید داریم، اگر ۱۰تن مثل او داشتیم، دنیا تحت سلطه اسلام بود!
@salambarebrahimm اگر امروز میگوییم یکی بزنید ، ده تا میخورید به پشتوانه ی کاریست که حسن طهرانی و تلاشگران موشکی کرده اند روحشان شاد🌹
جزء بیست و دوم(@Iran_Iran).mp3
4.06M
@salambarebrahimm 💠جز بیست و دوم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
@salambarebrahimm امشب گریۀ اِنقطاع بکن بگو: خدایا بسه دیگه نگاه کن سَرِ زانوهام زخم شده! از بس که شیطون منو زده زمین...
1_11293125.mp3
3.11M
@salambarebrahimm راه را گم کرده ام، آواره و تنها شدم یاد مولایم نبودم، غرق در دنیا شدم.. شب احیا با امام زمانت درد دل کن..
@salambarebrahimm موفقيت يك شبه اتفاق نميفته موفقيت وقتى به وجود مياد كه هر روز يكمى از ديروز بهتر بشى، آخرش همش رو هم جمع ميشه و به هدفت میرسی اما گناهاتو یه شبه کنار بذار و کم کم خودسازی رو شروع کن😉 جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان سهم منو شما ترک گناه...
✅آقای زورو (zorro) جثه‌ ریزی‌ داشت‌ و مثل‌ همه‌ بسیجی ها خوش‌ سیما بود و خوش‌ مَشرَب‌. فقط‌ یک‌ کمی‌ بیشتر از بقیه‌ شوخی‌ می‌کرد. نه‌ اینکه‌ مایه‌ تمسخر دیگران‌ شود، که‌اصلاً این‌ حرف ها توی‌ جبهه‌ معنا نداشت‌. سعی‌ می‌کرد دل‌ مؤمنان‌ خدا را شادکند. ❗️از روزی‌ که‌ آمد، اتفاقات‌ عجیبی‌ در اردوگاه‌ تخریب‌ افتاد. لباس های‌ نیروها که‌ خاکی‌ بود و در کنار ساکهای شان‌ افتاده بود، شبانه‌ شسته‌ می‌شد وصبح‌ روی‌ طناب‌ وسط‌ اردوگاه‌ خشک‌ شده‌ بود. ظرف‌ غذای‌ بچه‌ها هر دو، سه‌ تا دسته‌، نیمه‌های‌ شب‌ خود به‌ خود شسته‌ می‌شد. هر پوتینی‌ که‌ شب‌بیرون‌ از چادر می‌ماند، صبح‌ واکس‌ خورده‌ و برّاق‌ جلوی‌ چادر قرار داشت‌... 🔺او که‌ از همه‌ کوچکتر و شوخ تر بود، وقتی‌ این‌ اتفاقات‌ جالب‌ را می‌دید، می‌خندید و می‌گفت‌:" بابا این‌ کیه‌ که‌ شب ها زورو بازی‌ در می‌آره‌ و لباس‌ بچه‌ها و ظرف‌ غذا را می‌شوره‌؟" 🔻و گاهی‌ هم می‌گفت‌: "آقای‌ زورو، لطف‌ کنه‌ و امشب‌ لباس های‌ منم‌ بشوره‌ وپوتین هام‌ رو هم‌ واکس‌ بزنه‌." @Salambarebrahimm 🌸بعد از عملیات‌، وقتی‌ شهید شد، یکی‌ از بچه‌ها با گریه‌ گفت‌:" بچه‌ها یادتونه‌ چقدر قزلباش‌ زوروی‌ گردان‌ رو مسخره‌ می‌کرد؟ زورو خودش‌ بود و به‌ من‌ قسم‌ داده‌ بود که‌ به‌ کسی‌ نگم‌."
@salambarebrahimm خدای جانم.. به هفته ای که گذشت فکر میکنم... خیلی جاها زمین خوردم ... خیلی وقتا خراب کردم ! 😔 اما یه جاهایی هم حس کردم دارم بزرگ میشم اونجاهایی که قضاوت نادرست درباره ام شد خشمممم وجودمو گرفت ولی یاد حرفت افتادم ... 💠الله یدافعو الذین آمنو.... خودت گفتی از بنده ات دفاع میکنی وضو گرفتم آرام شدم و سپردم به تو.... به تویی که هم شاهدی هم قاضی... یاد گرفتم هر شب اعمال خودمو ارزیابی کنم . همه ی امیدم به اینه که داری تلاشمو میبینی از وسوسه های شیطان از نفس خودم به تو پناه میبرم خوب من ! تلاش منو بپذیر... دلم گرم مهربانی توست... من بی نگاه تو هیچم...