♥️ #خاطرات_شهدا 🌷
💠✨در ستاد لشگر بودیم. #شهیدزین_الدین یکی از بچه های زنجان را خواسته بود، داشت خیلی #خودمانی با او صحبت می کرد. نمی دانستم حرفهایشان درباره چیست.
💠✨آن برادرم دائم #تندی می کرد و جوش می زد. آقا مهدی با نرمی و #ملاطفت آرامش می کرد. یکهو دیدم این برادر ترک ما یک چاقوی ضامن دارد از جیبش درآورد، گرفت جلوی شهید زین الدین و با عصبانیت گفت: « #حرف_حساب یعنی این!» و چاقو را نشان داد.
💠✨خواستم واکنش نشان بدهم که دیدم #آقامهدی می خندد. بامهربانی خاصی چاقو را از دستش گرفت، گذاشت توی جیب او، بعد دستی به سرش #کشید و با گشاده رویی تمام به حرفهایش ادامه داد.
💠✨ظاهرا این برادر اختلافی با یکی از #همشهریانش داشت که آقا مهدی با پا در میانی می خواست مسائلشان را رفع و رجوع کند.
💠✨بعدها شهید زین الدین ایشان را طوری ساخت و به راه آورد که شد #فرمانده یکی از گردانهای لشگر!
#شهید_مهدی_زین_الدین
@SALAMbarEbrahimm
#حرف_حساب
اینها و خیلی های دیگه
خوشگلی و جوونی شون رو
فدای خدا و اهل بیت کردند
تو عمر و جوونیت رو
فدای چی می کنی؟؟!!
لایک های بی ارزش
وچشم های ناپاک
به قیمت شکستن
قلب امام زمانت؟
و به گناه انداختن اینهمه
دختر و پسر جوون؟
#به_کجاچنین_شتابان؟؟؟
#حواسمون_هست؟
چرا تو جبهه ی فضای #مجازی همه ی #مذهبیامون تک تیراندازن؟!🤔
به هر حال جبهه #آر_پی_جی زنم میخواد دیگه ...😁
یکیتون بشید #آر_پی_جی زن، یه سری هامون هم قول میدیم کیفو گلوله جابه جا کنیم.😊
#حرف_حساب