#در_كوچه_سار_معراج_الشهدا
🌷شهید ابراهیم لواسانی از سربازان ارتش و ١٩ ساله، در منطقه سومار مفقود شده بود؛ برادر این شهید هر چند وقت یک بار به معراج شهدا می آمد و منتظر خبری از برادر شهیدش بود. حدود ٣ سال پیش، برادر شهید لواسانی با مراجعه به معراج شهدا گفت: «مادرم می گوید ابراهیم در میان شهدایی که به معراج شهدا آمدهاند، است؟» به او گفتم: «پیکر ٣ شهید تازه تفحص شده است اما هنوز به معراج شهدا منتقل نکردهاند».
🌷برادر شهید لواسانی دوباره به معراج شهدا مراجعه کرد و گفت: «مادرم یقین دارد که شهید لواسانی بین این شهدای تازه تفحص شده است؛ او را در خواب دیده که پیراهن مشکی نیز به تن دارد». بعد از انتقال شهدا به معراج شهدا دیدم یکی از آنها پیراهن مشکی به تن دارد اما شلوارش از لباس فرم سربازی بود.
🌷شرایطی فراهم کردیم که مادر شهید برای شناسایی فرزندش به معراج شهدا بیاید؛ این شهدا را به ترتیب در سالن گذاشتیم؛ مادر شهید پس از ورود به سالن، مستقیم به سوی تابوتی رفت که پیکر فرزند شهیدش در آن بود....!
🌷....زمانی که به وی گفتم: از کجا مطمئن بودید که این تابوت متعلق به شهید شماست؟ نگاهی به ما کرد و گفت: «شهیدم به من گفته بود، کجا و چگونه هستم و حتی اینکه کجای سالن مرا می گذارند». ما از این موارد بسیار دیدیم که در قضیه شناسایی بسیار به ما کمک کرده است.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات