#خاطرات_شهدا
احمد برام تعریف می کرد که در شهرری تیغ کش بودم ! ، هر کسی از روحانی و امام جلوی من حرف می زد با تیغ او را می زدم !!
از شانس خوبش در جبهه ، خورده بود به پست حاج بابا و از این رو به آن رو شد .
به خاطر خالکوبی های بدنش از بچهها خجالت می کشید و در رودخانه ، حمام می کرد ،
همیشه می گفت ، کاش جوری شهید شوم که روی سنگ غسال خانه این خالکوبی ها معلوم نشود ! ، تا آبروی سربازان خمینی برود !!
سرانجام در اثر خمپاره بدنش سوخت.....
#شهیداحمد_بیابانی
📕 پلاک 10
▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️