خاطرات شهدا🌷
🔹همه فرماندهان و مربیان جمع شده بودند.
🔸سردار اباذری گفت:«تو سوریه عرصه به نیروهای مقاومت تنگ شده. اونجا کسایی رو نیاز داره که شجاع و جسور باشن و بشه روشون حساب کرد.»
🔹اسفند 94 بود. برخی از فرماندهان و مربیان ثبتنام کردند. قرار بود در تعطیلات عید نوروز به سوریه اعزام شویم.
🔸عدهای به دلیل شرایط خانوادگیشان منصرف شده بودند و نام ده نفر در لیست نهایی اعزام قرار گرفته بود.
🔹لیست را که نگاه کردم، نام عباس را دیدم. از خوشحالی بال درآوردم و روحیه گرفتم. با خودم گفتم:«دمش گرم! واقعا مَرده، حرف و عملش یکیه»
🔸میدانستم که عباس اهل شعار نیست و اهل عمل است.
رفتم پیش عباس. گفتم:«خیلی بامرامی!» گفت:«این حرفا چیه! وظیفمونه...»
🔹کلاس رفتنهایمان از اینجا به بعد شروع شد.
#شهید_عباس_دانشگر🌹
#شهیددهه_هفتادی❤️
نقل از :حسین جوینده ، همرزم شهید
🌷یادشهدا با ذکر #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🌱شهید دهه هفتادی
🍃 برنامه روزانه #شهید_عباس_دانشگر در سررسید ایشان 👆
✨امیرالمومنین علیه السلام:
شما را به نظم و تقوی توصیه میکنم
🍃باید مثل یک شهید زندگی کنید تا مثل یک شهید بروید...
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
تا دل نشود عاشق
دیوانه نمی گردد
تا نگذرد از تن جان
جانانه نمی گردد
#جوان_مومن_انقلابی
#شهید_عباس_دانشگر
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اون لحظه دیگه هیچی حالیم نمیشد
خیلی لحظه سختی بود
تازه نامزد کرده باشی
ازش قول گرفته باشی که برگرده
جگرم سوخته بود
به خاطر اینکه بیشتر پیش هم نموندیم
به خاطر اینکه خیلی زود ماجرای زندگیمون تموم شد
جگرم سوخت
#شهید_عباس_دانشگر
کانال کمیل 🇮🇷
💠 #شرکتکنندهشماره۱۵ سلام خدا قوت به خادم های پر انرژی کانال کمیل🤝 اول یه دعام کنم برای همه کمیل
💠 #شرکتکنندهشماره۱۶
✨اولین نامحرمی که حتی ایشان را هم درست ندید دختر عمویش بود که نامزدش شد. روزی که برای مراسم ازدواج رفته بود پرسیدم دختر عمویت را دیدی؟ گفت: نه واقعا. عباس خانه عمو رفت و آمد داشت ولی دختر عمویش را ندیده بود. چنین آدمی هست که شهید میشود. شهید یعنی مراقب چشمش هست. بعد که نامزد کرد گفتم تو از آن هایی هستی که خیلی عاشق پیشه میشوی چون اولین نامحرمی که دیدی همسرت است.
#شهید_عباس_دانشگر
✍شهیدگمنام
به سوریه که اعزام شده بود، بعضی شب ها با هم در فضای مجازی چت میکردیم، بیشتر حرفهایمان احوالپرسی بود او چیزی مینوشت و من چیزی مینوشتم و اندک آبی می ریختیم بر آتش دلتنگی مان...
روزهای آخر ماموریتش بود گوشی تلفن همراهم را که روشن کردم، دیدم عباس برایم کلی پیام فرستاده است...!
وقتی دیده بود که من آنلاین نیستم نوشته بود:
آمدم نبودی، وعده ی ما بهشت...
#شهید_عباس_دانشگر🌷
تازه نامزد کرده بود اومد پیش فرمانده اش
گفت: سردار
گفتش: جانم؟!
گفت: سردار! اجازه ام رو بده برم سوریه
سردار گفتش: میزارم ولی الان نه!
گفت: سردار دارم زمین گیر میشم بذار برم!
می ترسید عشق به خانومش باعث شه نره برای دفاع از حرم...
#شهید_عباس_دانشگر🕊🌷
1.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرکت در مسیر مجاهدت بیداری میخواهد
🎙#شهید_عباس_دانشگر 🕊🌹
برای انجام کاری به لپتاپش نیاز داشتم. بین کار، چشمم به پوشهای خورد که نامش باعث تعجبم شد: عشق من
کنجکاو شدم و با خودم فکر میکردم که چه کسی میتواند عشق عباس باشد! از سر کنجکاوی برادرانه، پوشه را باز کردم. حجم زیادی از عکسها و فیلمهای حضرت آقا را در آن پوشه گردآوری کرده بود.
خودم در رایانه شخصیام، فیلمها و عکسهای حضرت آقا را در پوشهای به نام «رهبری» ذخیره کرده بودم اما او رهبری را جور دیگری خطاب کرده بود و این نشان ارادتش بود و برای من درسآموز.
#شهید_عباس_دانشگر🕊🌹