#خاطرات_شهدا
دختر دوممون خیلی سر به هوا بود ،🙄
همیشه کفشاشو گم میکرد😕 یک روز که داشتیم میرفتیم مسجد جامع ، دیدم کفشاش نیست ،😑 برگشت به باباش گفت: " بابا اگه پای من زخم بشه فرشای مسجد نجس میشه چیکار کنم⁉️
ایشان گفت: "بیا بغل من . ☺️" گفتم : " آخه یه حرفی به این بچّه بزن بگو مواظب کفشاش باشه ، هر وقت ما اومدیم بیرون کفشاشو گم کرده ،😒 دعواش کن تا دیگه کفشاشو گم نکنه "
یه نگاه به من کرد و گفت :
" نمیتونم چیزی بهش بگم آخه همنام حضرت فاطمه است "😔💚
#شهید_عبدالمهدے_مغفورے
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🏴« محو روضهی امام حسین » ...
هر هفته توی خونه روضه داشتیم
وقتی آقا شروع می کرد به خوندن ،
تا اسم امام حسین (ع) می اومد
حاجی رو میدیدی که اشکش جاری شده.
حال عجیبی میشد با روضه امام حسین(ع)
انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد....🌷
یه بار وسطِ روضه . . .
مصطفی رفته بود بشینه رو پاش؛
متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش!
گریهکنون اومد پیشِ من،
گفت: « بابا منو دوست نداره
هر چی گفتم جوابم رو نداد ...»
روضه که تموم شد، گفتم:
«حاجی، مصطفی اینطوری میگه.»
با تعجب گفت:
« خدا شاهده نه من کسی رو دیدم
نه صدایی شنیدم...»
از بس محوِ روضه بود ….
✍ راوی: همسر شهید
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
#قائم_مقام_ستاد_لشکر۴۱ثارالله
شهادت عملیات کربلای چهار۱۳۶۵🕊