همزاد كویرم تب باران دارم
در سینه دلی شكسته پنهان دارم
در دفتر خاطرات من بنویسید
من هر چه كه دارم از شهیدان دارم...
🌹ارسالی شما 👇
#طریقه_آشنایی
#طریقه_آشنایی
از آشنایی خودم با شهدا بگم من از دوره نوجوونی فیلم های دفاع مقدس که ازتلویزیون پخش میشد میدیدم خوشم میومد فقط میدونستم که ایرانیا خوبن یه راهیان دوران دانش اموزی رفتم برا اولین بار که هیچی نفهمیدم فقط به عنوان یه اردو و دور هم بودن و مسافرت رفتن خوشم اومد نا اینکه من دوره دانشجویی با زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی (خاک های نرم کوشک )آشنا شدم و میخوندمو گریه میکردم برام لذت بخش بود وبعد دیگه سفر راهیان با برنامه های جالب برگزار میشد منو بیشتر علاقه مند کرد و بیشتر رفتم سمت زندگی نامه های شهدا و هر کدوم رو که میخوندم آشنایی من بیشتر میشد و سعی میکردم چیزی که میخواستن انجام بدم و زندگی خودمو بهشون نزدیک کنم و تا اینکه توفیق خادم الشهدا بودن توی محله خودمون نصیبمون شد و من با توسل شهدا قدم گذاشتم تو راهشونو شروع شد رفاقت اصلی ما با شهدا ........اینا که خادم الشهیدن میدونن چی میگم اخه خیلی لذت داره خادم الشهید بودن فرقی هم نداره تو محله خودت خادم الشهدا باشی یا مناطق...
#طریقه_آشنایی
نحوی آشنایی من با شهدا از هفت هشت سالگی بود عاشق شهدای انقلاب بودم فیلم سینمایی های که در مورد انقلاب بود خیلی دوست داشتم هر بار میدیدم خیلی گریه میکردم علاقه عجیبی به شهدای انقلاب داشتم شهدای دفاع مقدس هم خیلی دوست داشتم ولی آشنایی زیاد که به شهدای دفاع مقدس پیدا کردم و متحول شدم مداحی شهید گمنام مجتبی رمضانی بود هرکس میرفت شلمچه می گفتم مگه خاک وزمین دیدن داره هیچ حسی به شلمچه نداشتم تا سیدی مداحی شهدایی گوش کردم در وصف طلایه اینجا همت بی سر شده میر افضلی پرپر شده اینجا عشقو نشون دادن باکری هامون جون دادن عجیب دلم هوای مناطق و کرد نمی دونستم کجا میبرن مناطق گلزار شهدا سوال کردم گفتن پایگاه بسیج رفتم پایگاه و پیدا کردم عضو بسیج شدم تا اسفند ماه از طرف بسیج اعزام شدیم شلمچه حالا شلمچه همه ی دنیام شده هرسال میرم سال تحویل اونجا هستم وقتی میرم بر گشتن ازشلمچه خیلی برام سخته خیلی حسرت مرز بانارو میخورم که همیشه اونجا هستن
📝باولایت تاشهادت