eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
شب عملیات بود... هر کس پشت لباسش چیزی نوشته بود... سید مجتبی نوشته بود : «می روم تا انتقام بگیرم» حاج محسن داده بود غلام خطاط پشت پیراهنش بزرگ بنویسد «می روم تا گره از بگشایم» همه نقطه‌ ی نهایی ارادتشان را پشت لباس‌هایشان حک می کردند... اما مهدی لباسش را پهن کرده بود وسط سنگر و ماژیک به دست، به لباس که نگاه می کرد، زار می زد... نشستم کنارش...گفتم مهدی دادا...چی می خوای بنویسی؟ بده من برات می نویسم... همانطور که زل زده بود و اشک می ریخت، گفت: عباس...نمی خوام چیزی بنویسم... گفتم: چرا؟ گفت دیشب خواب دیدم کنار وایستادم....از صبح که پاشدم، نمی دونم چی بنویسم... گفتم بده من می دونم چی برات بنویسم... یه جمله نوشتم پشت لباسش... تموم که شد، چنان ضجه‌ای زد که ترسیدم...بعد محکم بغلم کرد و به زور دستم رو بوسید.... عملیات شروع شد...همه رفتن جلو... عملیات تموم شد...همه برگشتن... اتفاقا مهدی هم برگشت...اما نه خودش... نه تنش...فقط خبر ... سالها بعد از زبون آزاده‌ ها شنیدم، همون اول بسته بودندش پشت یک جیپ جنگی و وسط بیابون... حتی جسدش هم برنگشت... تنها چیزی که از مهدی برایم مانده، همان جمله ایست که پشت پیراهنش نوشتم... «می روم تا را میان کوچه‌ها فریادکنم...» شهدا‌ رو‌ یاد‌ کنیم‌ با‌ ذکر‌