eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال کمیل
یه شور قشنگ برای کسایی که مداحی شور میپسندن🌸
سلام علیکم رفقای خوب کمیلی احوال دلاتون چطوره؟! ان شاءالله که روبه راهه... حالشو دارین یه خورده با هم حرف بزنیم؟!
بسم الله الرحمن الرحیم یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون،هیچ کس نبود... یه جوونی بود، اومد پیش یه عالم بزرگ گفت: من هرکاری میکنم نمیتونم نگاهمو کنترل کنم... عالم گفت: این کوزه شیر رو بذار رو دوشِت و به فلان مقصد برسون، ولی مواظب باش از دستت نیوفته! یه نفرم مامور کرد که اگه جوونه کوتاهی کرد و ظرف شیرو ریخت، حسابی تو جمع خوار و خفیفش کنه... جوون که از ترس این که نکنه توی جمع آبروش بره، شش دنگ حواسش به ظرف شیره بود، و به سلامت به مقصد رسید! رفت پیش عالم و گفت: اینم از ظرف شیر ک سالم بردم! عالم ازش پرسید: توی راه چشمت به نامحرمی خورد؟! گفت: راستش اونقدر حواسم جمع کوزه شیر بود که اصلا کسی رو ندیدم!! فقط و فقط خواستم شیر رو سالم برسونم... عالم گفت: حکایت ما با خدا هم همینه... اگه به این فکر کنی که خدا میبینه و آخرتی وجود داره، دائما حواست به اعمال و رفتارت هست که خراب نکنی... قبلا گفتیم که نفس ما خیلی شیطونه! اگه هرچی که خواست بهش دادیم پررو میشه... نفسی که روش زیاد بشه تا ما رو بدبخت نکنه ول کن نیست...
کنترل نگاه خیلی مهمه بچه ها... چرا‌؟! چون راه داره به دل! به قول حاج آقا قرائتی، چشم میبینه، دل میخواد!
روایت میگه نگاه حرام تیر سمیه، زهرآلوده... این روایتو همه مون حفظیم ... ولی یه بار نشستیم مفصل راجع بهش فکر کنیم! یعنی چی تیر سمی؟! مثلا تیر غیر سمی چی کار میکنه که تیر سمی نمیکنه؟! تو جنگا اگه میخواستن یه نفرو یه جوری از پا دربیارن که دیگه نتونه سرپا بشه نوک تیرشونو زهرآلود میکردن... حالا، چرا نگاه حرام مثل تیر سمیه؟! روایت میگه نگاه حرام تو دل آدم تخم شهوت رو میکاره... دیدی پس! چشم شد دریچه دل!
حالا چشمی که دیده، از قضا خوشش هم اومده، دلی که گرفتارشده، یا عادت کرده، چطوری میخوای بهش حالی کنی که بابا این نگاه، نگاهِ مشکل داره، نگاهِ حرامه...؟! حالا این دل مریض شد، بیمار شد...چون پذیرای تیر سمی بود... قران راجع به آدمایی که قلبشون مریضه چی میگه؟! آدمای دل مریض، خدا به مرضشون اضافه میکنه...(این ایه راجع به منافقینه اما در عرف بیمار دل به کسی میگن که دلشو پر از گناه کرده...) فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا.... اینا چون خودشون خواستن مریض باشن خدا هم میگه عه باشه! خودت خواستی (البته اگه توبه کنن قطعا خدا میبخشه)
اما یه کسایی هستن که خدا بهشون اجازه میده طعم شیرین ایمان رو مزمزه کنن... کسایی که خدا روز قیامت اشکشونو پاک میکنه، اصلا نمیذاره گریه کنن...! ‌ اونا کسایی هستن که تو دنیا، اگه چشمشون به حرام افتاد سریع نگاهشونو برگردوندن! شبیه شهید احمد علی نیری...🌷 تو نوجوونی چشم دلش باز شد...!! نوجوونا! نگید ما نمیتونیم.. شهید نیری هم نوجوون بود تو اوج جوونی بود... بارها اسم شهید هادی ذوالفقاری رو اینجا آوردیم، شهید هم عصرخودمون شهیدی که نخواست چشماش به نگاه حرام آلوده بشه، چفیه میذاشت رو صورتش... اینجوری فراری بودن از ... ماها متاسفانه انقدر نفسمونو بد بار آوردیم که نمیشه بهش نه گفت‌! زورمون بهش نمیرسه...
اما عبادت، خوب زندگی کردن، پاک زندگی کردن، تو جوونی لذت داره، پس باید مواظب باشیم یه سری رفتارهای ناپسند برامون عادت نشه، چون اگر عادت شد، در پیری ترکش مشکل میشه...
خب بریم با هم یه مناجات قشنگ گوش کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو به‌ گمنامان نگاه بیشتر داری ولی؛ ما ز چشم افتاده ها از عاشقانِ شهرتیم پشت ابرِ معصیت ماندیم و نابینا شدیم حاضر کامل شما هستی و ما در غیبتیم... ؟!💔😔
دلت میگیره چی کار میکنی؟! من میرم بغل خدا...😊
روز رو اگه با مخلوق گذروندی، شب رو با خالق بگذرون ... وقت نماز شب خوندنه جا نمونی خرج نماز شبت، دل کندن از رختخوابت و یه وضو گرفتنه... فایده نماز شبت، هزار هزار حسنه ... خدا بنده زیاد داره، ولی تو از اون خاص ها باش ... همونایی که دنبال موقعیتن تا خود شیرینی کنن ... تو بیا و برای خدا خود شیرین باش ...
خدایا ما صبرمون کمه، عجولیم، زود میشکنیم، حساسیم، ضعیفیم، فقیریم، درمونده و بیچاره ایم... چاره ی ما تویی خدا هوادارمون باش... الهی امین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷عبدالناصر همتی کیست و چه اهداف و ارتباطات پشت پرده ای دارد؟ 💢افشاگری و معرفی صفر تا صد شخصیت دکتر همتی از زبان استاد پورآقایی دانش اموخته لندن ✍پ،ن؛ رفقای انقلابی حواستون باشه بقول رزمنده ها دور نخوریم این بیخیال کار کردنا و قطع یقین داشتن به پیروزی جبهه انقلاب ممکنه بشه دلیل شکست هرجا غرور و اعتماد به نفس کاذب برمون داشت ضربه خوردیم ✨رفقا بیش از پیش کار کنید تا شاهد دولت سوم روحانی نباشیم و پیروز انتخابات با مشارکت حداکثری باشیم🌷
یه لحظه فکر کنیم به این مسئله که ساعت ها تو نظر فردی باشیم بدون اینکه از سر جامون حرکت کنیم چی میشه؟! راستی امام زمان عجل الله به چهره ایی بیشتر می نگرد که کمتر جمالش را نظرکرده باشند...
_ آقای بابایی شما ظاهرا نیمه شب میرین بیرون محوطه و میدوید..! + من آخر شب ها وقتی حس میکنم فکر شهوت و هوس به ذهنم میاد، میرم بیرون و اونقدر میدوئم تا وقتی برمیگردم خوابم ببره..! یکی از موارد مشکوک پرونده عباس، وقتی برای تحصیل آمریکا به سر میبرد... الکی نشد‌ عباس بابایی
کانال کمیل
_ آقای بابایی شما ظاهرا نیمه شب میرین بیرون محوطه و میدوید..! + من آخر شب ها وقتی حس میکنم فکر شهوت
از گناه فراری بودن، بهونه دست دل و فکرشون نمیدادن... محیط رو ترک میکردن، اگه فکرش میومد موضوع رو عوض میکردن، بلند میشدن میرفتن توی جمع، از خلوت دور میشدن... مثلا اگه توی گوشی شون چیزی بود که اونا رو به گناه ترغیب میکرد، سریعا دخلشو میاوردن...😉 این بزرگواران اگه متوجه میشدن تو چشمن ، خودشونو از نگاهای مشکوک دور میکردن... اینا از گناه فرار کردن تا به خدا رسیدن 🌷 رو میگم
بعدا... ماها، بعضیامون، خودمون با دستای خودمون یه کاری میکنیم که شرایط بد شدنمون مهیا بشه... بعدا که خراب کردیم، میایم در خونه خدا قلدربازی! که آهای خدا...!! مگه تو خدا نیستی؟! چرا منو رها کردی که برم سمت گناه...؟! چرا ولم کردی؟! چرا...؟! خدا که خداست...! اما... تو بنده بودی؟! تو تلاش کردی؟! تو شبیه شهدا از گناهه فرار کردی؟! تو اگه نفست بهت پیشنهاد بد داد، ردش کردی؟!
الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا... عنکبوت/۶۹ هرکی تلاش کنه تو راه ما، ما قطعا و قطعا هدایتش میکنیم به راه های خودمون... اما الان... الحمدلله که باب توبه بازه.. الحمدلله که خدامون غفاره... الحمدلله که آغوشش بازه... اجازه نده شیطان دوبار شکستت بده! یه بار وقتی فریبت داد و کردی، یه بارم وقتی از بخشش ناامیدت کرد. باشه؟!
ابراهیم هادی و تجربه های نزدیک به مرگ ✍دو روز قبل بود که تماس گرفتند. از اصفهان بودند و گفتند یک نفر از بستگان ما ماجرای عجیبی با ابراهیم هادی دارد. شماره را گرفتم و تماس برقرار شد. ماجرای زیبا و عجیبی شنیدم: من تکنسین پرواز بالگرد در هوانیروز اصفهان هستم. دو سال قبل با خانواده راهی سفر مشهد شدم. هنوز خیلی از اصفهان دور نشده بودیم که یک سانحه شدید رانندگی رخ داد. ضربه شدیدی به سینه و به مهره های کمر من وارد شد. مرا سریع به بیمارستان ایت الله کاشانی اصفهان رساندند. یک روز بعد پزشک معالج من به خانواده گفت: بدون تعارف میگویم که بروید لباس های مشکی تان را آماده کنید. ایشان زنده نمی ماند. او بی هوش است. یکی از دنده هایش شکسته و داخل ریه فرو رفته. نخاع او قطع شده و از کمر به پایین هیچگونه حسی ندارد. هوشیاری او بسیار پایین است و اگر دستگاه ها را قطع کنیم از دنیا خواهد رفت. خانواده بسیار ناراحت شدند. صدای گریه و زاری بلند شد. اما هیچ کاری از دست کسی بر نمی آمد. اما دخترم .... ✅ ... 📚
کانال کمیل
✨ابراهیم هادی و تجربه های نزدیک به مرگ ✍دو روز قبل بود که تماس گرفتند. از اصفهان بودند و گفتند یک ن
...وقتی روح از بدن من خارج شده بود و همه بستگانم گریه می کردند، دخترم در گوشه ای نشسته و سوره یاسین می خواند. او همینطور در دلش نذر قرآن و صلوات می‌کرد. من از آنجا به بالا رفتم. به جایی رسیدم که یکباره جماعتی بسیار نورانی مقابلم قرار گرفتند. صورتهای آنها را نمی دیدم اما می دانستم عظمت و نورانیت خاصی دارند. نفری که جلوتر بود به من گفت: صبر کن تا اگر شد از خداوند اجازه بگیرم تا برگردی. لحظاتی بعد همان جوان آمد و مقابلم قرار گرفت و گفت: دوست عزیز، ما اینطرف را درست کردیم. برو و آنطرف را درست کن. من به چهره او و جوانی که در کنارش بود خیره شدم. صورتهایشان نور بود اما چهره قابل تشخیص بود. بلافاصله مرا به داخل بدنم بازگرداندند. روح برای دقایقی از بدنم خارج شده بود. کادر پزشکی که بالای سرم جمع شده بودند با خوشحالی خبر را به خانواده دادند. من تا مدتها متوجه هیچ مطلبی نبودم. روزی که مرخص شدم به خانواده ام گفتم: من برای دقایقی روح از بدنم خارج شد. من جوانی بسیار نورانی را دیدم که اجازه گرفت تا من برگردم. همه با تعجب به حرف های من گوش می‌کردند. دخترم گفت: پدر من میدانم آن جوان کیست. بعد از داخل کیفش یک کتاب را بیرون آورد و جلد کتاب را به من نشان داد. ✨بی اختیار داد زدم خودش بود. به خدا همین جوان بود. بده این کتاب رو ببینم... روی کتاب نوشته شده بود: سلام بر ابراهیم۱ دخترم ادامه داد: من همان جا مشغول قرائت قرآن برای این شهید شدم و نذر کردم که اگر پدرم برگردد، خیرات دیگری برای این شهید والامقام انجام دهم... خداوند مرا به دنیا بازگرداند تا همانطور که به شهید هادی قول دادم، دنیایم را درست کنم. او هم قول داد که آن سوی هستی را برایم درست نماید.🍃
استاد پناهیان: وقتی دلتون گرفت و گرفتار شدید، ذکر "یا رئوف" رو زیاد بگید و با این ذکر به امام رضا علیه السلام متوسل شید... گویا خدا وقتی بخواهد برای این ذکر شما اثری بگذارد، کارتان را به امام رضا علیه السلام میسپارد...