+بنده ی من، تو نمی دانی!
در عالم مواردی هست که خارج از درک انسانهاست، نمونه اش میشه همین آیه ای که بسیاری از ما خوندیم :
وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ
ۖوَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ
یعنی که ای آدم، اگر چه تو به خیال خودت خیلی می دونی، اما هیچ نمیدونی، متوجه نیستی، قدرت تشخیص نداری، تو صلاحت رو نمی فهمی،
#باید تمامش رو به من بسپاری...
من خدا هستم و بهتر از تو می دونم که چه کنم...
#خدایاچهخوبهکهداریمت 🌸
با اصرار میخواست از طبقهی دوم آسایشگاه به طبقهی اول منتقل شود
با تعجب گفتم: «به خاطر همین من رو از دزفول کشوندی تهران!»
گفت: «طبقهی دوم مشرف به خوابگاه دخترانه است. دوست ندارم در معرض گناه باشم».
وقتی خواستهاش را با مسئول آسایشگاه در میان گذاشتم نیشخندی زد و با لحن خاصی گفت: «آسایشگاه بالا کُلی سرقفلی داره، ولی به روی چشم منتقلش می کنم پایین»
#شهید_عباس_بابایی🕊🌹
📗پرواز تا بی نهایت
پوتین هاش رو برداشت و زد بیرون از خونه..
زن جوون دنبالش می دوویید و به پیر زن میگفت بگیر اون جوونو...
اما عبدالحسین فرار می کرد...
پیر زن داد می زد میگفت:
نرو... میکشنت... بدبختت میکنن...
وایسا خانوم میگه نرو...
اما اونجا که یاد خدا نیست قرار نه فرار باید کرد...
بعد یک روز آوارگی خودش و رسوند پادگان...
آخه اهل روستا بود ،شهر رو بلد نبود.
اومد جلو دژبانی تا خودش رو معرفی کرد...بازداشتش کردند...
سرباز و آوردن جلو فرمانده...
فرمانده هر چی میتونست حرف بارش کرد...
عبدالحسین فقط نگاه کرد
بهش گفت باید برگردی خونه ،
نوکریه خانوم و کنی...
خانوم امر بر تو هست...
هر چی که خانوم گفت:
باید بگی چشم
عبدالحسین گفت:
نه ، هر چی خدا گفت بگم چشم.
من تو اون خونه برنمیگردم...
تو اون خونه یه زن نامحرم هست.
تو اون خونه یه زنی هست که حجاب و حیا رو رعایت نمیکنه...
فرمانده گفت:
حالا که نمیری باید صبح تا شب،
شب تا صبح دستشویی های پادگان رو بشوری...
(دستشوییای پادگان ۱۸تا بود روزی ۶بار هر بار ۴نفر اینا رو میشستند...)
شبانه روز عبدالحسین تنهایی دستشوییا رو میشست...
بعد ده ، پونزده روز رفتم طرف عبدالحسین ببینم چیکار میکنه.
صدای عبدالحسین رو شنیدم...
داشت میخوند برا خودش و دستشویی میشست...
نزدیک تر رفتم دیدم داره گریه میکنه...گفتم بچه مردم و چی به روزش آوردن داره گریه میکنه...
یه چیزیم زیر لب میگه...
هی میگفت:
دستشویی میشوروم ،
کثافتا رو میشوروم،
اما " دل آقام و نمیشکونوم... "
روایتی از زندگی سردار بزرگ سپاه اسلام ...
#شهید_عبدالحسین_برونسی 🕊🌹
دلهایی که میشکونی میشه گره های زندگیت، و دلهایی که شاد میکنی میشه خوش شانسی هات...
کانال کمیل
🎙️سمینار ازدواج موفق💕 #حتما کامل و #بادقت گوش کنید😉 ▫️قسمت: #۳ ▫️زمان: ۳۴ دقیقه ▫️دکتر: شاهین فره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از همسفرتاخدا
1-05 (www.DrFarhang.Mihanblog.com).mp3
1.56M
🎙️سمینار ازدواج موفق💕
#حتما کامل و #بادقت گوش کنید😉
▫️قسمت: ۴
▫️زمان: ۱۰ دقیقه
▫️دکتر: شاهین فرهنگ
#ادامهدارد...💕
💢 #دانلود_واسه_مجردا_اجباری
💕@hamsafar_TA_khoda💕
🌱حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره سرعتش رو کم کرد! برگشتم عقب گفتم: "چی شد؟! مگه عجله نداشتی؟!"
🌱همین طور که آرام راه می رفت به جلو اشاره کرد: "یه خرده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم..."
💞کمی جلوتر از ما، یک نفر در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام راه می رفت.
ابراهیم گفت: "اگر ما تند از کنار او رد بشیم، دلش میسوزه که نمیتونه مثل ما راه بره. یه کم آهسته بریم که ناراحت نشه."
❤️ابراهیم راضی نشد دل یک معلول را ناخواسته برنجاند...
#شهیدابراهیمهادی❤️
نفری یه #صلوات بفرستیم واسه سلامتی مدافعین امنیتمون...🌸
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
در تلاش برای اداره زندگی از کار #حلال شرم نداشته باشید. چشمتان به دست دیگران نباشد و برای لقمه نانی در مقابل هر کس و ناکسی کمر خم نکنید ...
#وصیت_نامه_شهید_محمود_رادمهر🕊🌹
دل تنها نردبانی است که آدمی را به آسمان می رساند و تنها وسیله ایست که خدا را در می یابد
#شهیدچمران🕊🌹
4_5776307297416382873.mp3
4.96M
بعد از گوش کردن کمی تفکر کنید...
#نهجالبلاغه_خطبه۱۶۱
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ
زمر/۶۷
خدا را چنان که شاید به عظمت نشناختند...
خدا هی بهمون میگه عزیزم بسپارش به من
بعد ما ناز میکنیم بهش میگیم نه تو نمیتونی...
#قرآن_بخوانیم 🍃
vahidshokri-Rozekhon_6012846496620218613.mp3
4.92M
ای مهربون تر از هر خانواده
همه چیمو مادر تو داده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدشکر در تلاطمِ امواجِ دردها
رد میشوند گاهی از این کوچه مردها...
#شهید_غیرت ❤️
🕊@salambarEbrahimm🕊
تار و پودمون رو بر اساس چه نقشهای میبافیم؟!
کسی که قالی میبافه، باید تار و پودش رو بر اساس نقشهای که همیشه مقابلش هست ببافه
ما هر لحظه داریم با فکر کردنمون، رفتارمون و زندگی کردنمون خودمونو میسازیم.
تار و پود وجودمونو با تمسک به چه نقشهای داریم میبافیم؟!
بجز قرآن و اهل بیت علیهم السلام، هیچ نقشه کاملی برامون وجود نداره