eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش پای دل من هم به نوایی برسد اربعینی، حرمی، کرب و بلایی برسد آری آقا تر از آنی توکه راهم ندهی دارم امیدکه ازدوست ندایی برسد شاءالله کربلا @salambarebrahimm
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 💐✍به روایت همسر‌ قسمت:1 مهدی و فاطمه جوانانی با مختصات همین عصر هستند. عصری پر از آلودگی. آلودگی هوا و فضا. آلودگی یک دنیا تکنولوژی. عصری که آدم‌ها در دنیای مجازی پرستیدنی تر هستند. آدم‌هایی که باید فاصله‌تان را تا حقیقت‌شان حفظ کنید، اگر می‌خواهید قشنگ تر باشند. این دوران، واقعی ها نه اینکه کمتر باشند، بی صدا و به دور از خود نمایی نفس می‌کشند و زندگی می‌کنند. اگر می‌خواهید ببینیدشان باید چشم‌ها را از تعلقات متعفن عصر جدید پاک کنید و نگاه کنید به خدا. هر جا سایه خدا باشد آنها هم منزل گرفته‌اند. با خواندن این مطلب دنبال معجزه، نقطه خاص و چشمگیری نباشید. اینجا تبیره زنان نوید یک حماسه ماندگار را سر داده‌اند. این روایت یک زندگی معمولی است! نقش اول‌های این حماسه بچه‌های دهه شصت هستند. لیلی پرده نشین قصه ما یعنی فاطمه خانم در 8 خرداد 62 متولد شد و سال 85 به عقد همسرش درآمد. بانویی که تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی ادامه داد و قرار بود بعد از ازدواج نیز تحصیلاتش را ادامه دهد اما نتوانست. این نتوانستن نه از روی عجز بود و نه همسرش مخالفتی داشت. دلیل دیگری دارد که خود از زبانش خواهید خواند. ادامه دارد 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 شهید محمد ابراهیم همت🌷 🌷ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد. سر تا پا خاكى بود و چشم هايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند. به او گفتم: حاجى لااقل یه خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان. 🌷....سر سجاده اش ايستاد و در حالى كه آستين هايش را پايين مى زد، به من گفت: من باعجله آمدم كه نماز اول وقتم از دست نرود. اين قدر خسته بود كه احساس مى كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود. راوى: همسر شهيد حاج محمد ابراهيم همت سردار خيبر
! خیال نکن شده ای این ها اینقدر به تو اهمیت میدهند تو نیستی🚫 تو خاک پای بسیجیانی... وقتی خیلی تحویلش می گرفتند این ها رو باّخود می گفت ومی گریست 🌷 @salambarebrahimm
وسط روضه اون جا که دلت شکست یاد شهدا کن... #سفارش_شهدایی ( قسمتی از گفتگوی شهید مدافع حرم شهید محمد رضا دهقان 🌹)
#آرامشی داشتند از جنسِ #خُـدا و یقین دارم این آرامش را از #مناجات_های_شبانه به غنیمت برده بودند
1_29724205.mp3
4.04M
احساسی ذکرِ خیرِ خوبی هات تربت کرب و بلات از تولد تا وفات کامم رو پر کرد @salambarebrahimm
ای که دائم به دعایی که ببینی رخ من تا که خالص نشوی با تو مرا کاری نیست دیدن روی من ای‌دوست نه سهل است، نه سخت لیک در بین شما محرم اسراری نیست! تعجیل در فرج امام زمان ارواحنافداه، #گناه نکنیم
.... 🌷....توى عمليات بعد از اينكه قله ‌ها را تصرف كرديم، داخل سنگرى شديم كه كمى استراحت كنيم. متوجه زنبورى شديم كه توى سنگر پرواز مى كرد. آنقدر كه از زنبور مى ‌ترسيديم از خمپاره و توپ نمى ترسيديم!! 🌷....چفيه‌ هامان را درآورديم و شروع كرديم تكان دادن توى هوا تا زنبور بيرون رفت. كمى هم دنبالش رفتيم كه برنگردد. يك دفعه سوت خمپاره و… سنگر رفت هوا. از آن به بعد ارادت خاصى به زنبورها پيدا كرديم....
الهی برای بخشیدن ، به بندگی ام نگاه نکن ، خداییت را بنگر …
هركس می خواست او را پيدا كند، می رفت ته خاكريز. جبهه كه آمد، گفتند بچه است؛ امدادگر بشود. هركس می افتاد، داد می زد «امدادگر...! امدادگر...». اگر هم خودش نمی توانست، ديگرانی كه اطرافش بودند داد می زدند: «امدادگر...! امدادگر...». خمپاره منفجر شد؛ او كه افتاد، ديگران نمی دانستند چه كسی را صدا بزنند. ولی خودش گفت: «يا زهرا... يا زهرا...»
می گفتند : شهید ابراهیم هادی برای دوران جنگ بود اما هادی ثابت کرد که #نسل_سوم انقلاب هم میتواند ابراهیم گونه زندگی کند.. #شهید_ابراهیم_هادی #شهید_هادی_ذوالفقاری
#قاب_ماندگار قاسم‌های لشکر خمینی با گریه اذن میدان می‌خواهند ... زمستان 1360 پادگان غدیر اصفهان #شهید_مظفر_ماستبند_زاده و #نوجوانان بسیجی که مجوز اعزام به جبهه به آنها داده نمی‌شود
4_6033087414765879839.mp3
1.64M
💔میان خداحافظی دل منو میسوزونن... 🎤سیدرضانریمانی @SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهیده_نسرین_افضل ✍به روایت
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣1⃣ ✍وصیتنامه شهیده نسرین افضل «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله...» شهادت بالاترین درجه‌ای است که یک انسان میتواند به آن برسد وبا خونش پیامی میدهد به بازماندگان راهش. «یا ایتها الفس مطمئنه» ارجعی الی ربک راضیه المرضیه، فدلی فی عبادی وادخلی جنتّی. ای نفس قدسی ودل آرام (بیاد خدا). امروز بحضور پروردگارت بازآی که توخشنود ( به نعمتهای ابدی او ) واو راضی او تواست. باز آی ودرصف بندگان خاص من درآی. ودربهشت من داخل شو. پروردگارا! سپاس که ما را در مبارزه با طاغوت و براندازی رژیم کفر پیشه و وابسته به شیطان بزرگ، آمریکای جهانخوار یاری فرمودی و به ما رهبری آگاه و پرتوان ارمغان نمودی تا ما را از تاریکها و ظلم رهانید وبا ایجاد وحدت درمیان مردم مسلمان و شهید پرور نظام جمهوری اسلامی رادر این سرزمین مقدس بنا نهاد. خداوندا، به ما توفیق عبادت و اطاعت عنایت فرموده و ما را از شر هوای نفس محفوظ بدار. بارخدایا، به ما یاری کن تا با اسلام راستین آشنایی پیدا کرده و در عمل به تعالیم آن بکوشیم. ایزدا، ما را در کسب علم و ترویج فرهنگ قرآن و اسلام در مدارسمان یاری و موفق دار. الها! بما قدرتی عنایت کن که پرچم لا اله الا الله را بر سراسر جهان به اهتزاز درآوریم. خداوندا، کشور اسلامی ما را از کشورهای تجاورزگر و سلطه طلب بی نیاز دار. بار الها، اخلاق اسلامی، آداب و عادات قرآنی را بر کشور عزیزمان ایران و مدارسمان حاکم بگردان. بار ایزدا، به رهبر کبیرمان امام خمینی عمر و توفیق بیشتر عنایت دار تا با رهنمودهایش مسلمین و مستضعفین جهان به استقلال و آزادی واقعی دست یابند. خداوندا، ایران و اسلام را از شر کفار و منافقین و حیله‌های زورمداران شرق و غرب و نوکرانشان به دور داشته، رزمندگانمان را در جبهه‌های حق علیه باطل پرتوان و پیروز بدار. کریما، ما را در صدور انقلاب خونبارمان به جهان، توان ده و آن را تا انقلاب مهدی (عج) استوار بدار. همسرم بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد، شهادت را هم بسیار دوست می‌دارم، چون خدای خود را در آن زمان پیدا می‌کنم. از تو می‌خواهم اگر می‌خواهی فردی خداگونه باشی و درس دهنده، از امروز و از این ساعت سعی کنی تماس خود را با خدای خویش بیشتر کنی و همین طور معلّمی باشی جدّی. پایان 📢 📖کتاب «دختری با روسری آبی»، نویسنده: فریبا طالش پور،نشر فاتحان 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
✨﷽✨ ❣ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎﺏ... ﺣﺎﻟﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ! ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎب ﺣﺴﺎﺳﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ چاشنی ﻣﯿﻦ ﻓﺴﻔرﯼ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻟﻮ ﻧﺮﻩ ﻣﯿﻦ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﺷﮑمش ﻭ ﺫﺭﻩ ﺫﺭه کباب ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺍﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﺯﺩ و ﻓﻘﻂ ﺑﻮﯼ گوﺷﺖ ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ به مشامت میرسید؛ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮ ﺣﺴﺎﺱ نمیشدی؟؟ "❣شهید مهدی زین الدین❣" 😔 @SALAMbarEbrahimm
🍃شهید مهدی عــزیزی : #خوابش‌را دیدہ‌بودند و از مهدی پرســیدہ بودند: راستش را بـگو شب ‌اول‌قبر که نکیر و منکر آمدند چطور شد در جواب گفته بود: تا زخم‌هایم را دیدند گفتند آفرین و رفتند. 🏴@SALAMbarEbrahimm
#دوست_دارم_مثل_توباشم❤️ 🌸در روزهای اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهیم گفتم؛ برادر هادی، #حقوق شما آماده است و هر وقت صلاح بدانی بیا و بگیر. خیلی #آهسته گفت: شما ڪی میری تهران!؟ گفتم: آخر هفته 🌸گفت: سه تا #آدرس رو می نویسم، تهران رفتی حقوقم رو در این #خونه ها بده! من هم این ڪار را انجام دادم.بعدها فهمیدم هر سه، از خانواده های #مستحق و آبرو دار بودند. 📚سلام بر ابراهیم1 ❤️ @SALAMbarEbrahimm
دلتنگ که میشوی حال ذکر و دعا هم که نداری در مسجد بشین سکوت کن و فارغ شو از تمام هیاهوهای شهر و رنگارنگی هایش با صوت "قرآن کریمش" به داد دلت خواهد رسید گاهی کمی سکوت کن تا "صدایش" را بهتر بشنوی
هدایت شده از همسفرتاخدا
فراز نور - عبدالباسط.mp3
5.48M
شبتون آروم با نوای قرآن که آرامش بخش دل هاست❤️
یاد صبحگاه بخیر ... که عشق پرورش می‌داد و بازوی اخلاص را ورزیده می‌کرد ..! #صبح_بخیر @SALAMbarEbrahimm
یک لحظہ ☝️ چشم دیدن خود را بہ من ببخـش... آیینہ های روشن خود را بہ من ببخـش 💔 #پـرواز🕊 را تو تجربہ کردےمبارکتـــــ🌷 حالا پرِ پریدن خود را بہ من ببخـش #شهید 😭 @SALAMbarEbrahimm
1_29953093.mp3
3.16M
شهید مدافع حرم رسول پورمراد 🌷تولد : 26 اسفند 1367 🌷شهادت: 20 مهر 1394 🌷محل شھادت: حلب، سوریه 😔 @SALAMbarEbrahimm
: "حسين الله كرم"،اكبر نوجوان ابراهیم کارهای عجیبی را انجام مي‌داد که هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصاً زمانی که خیلی بین بچه‌ها مطرح بود. یکبار در تهران باران شدیدی باریده بود و خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند نفر از پیرمردهائی که می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند که چه کنند. همان موقع ابراهیم از راه رسید، پاچه شلوار را بالا زد و با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد. @SALAMbarEbrahimm 📚برگرفته از کتاب سلام برابراهیم