🍃در مکتب #شهادت
پای درس سردار شهید #مهدی_تهامی
👈 بیت_المال
استفاده از وسایل بیت المال برای او زجرآور بود. مرتب از منزل قلم و خودکار می برد و داخل سپاه جا می گذاشت .من شاهد بودم یک هفته سه خودکار را با خودبردو نیاورد،به او گفتم : با این حقوق سه هزار تومانی که به ما می دهند حداقل خودکارهایی که خودم گرفتم به سپاه مبر . او با آرامشی که از کلامش می بارید ،گفت :خودکار روی میز،داخل سپاه بود، می دانستم که از خودم است ولی با این حال شک کردم ودلم نیامد بردارم . همیشه می گفت: خانم راضی باش که از جیب ما به بیت المال برود ولی از بیت المال به جیب ما نباید.
🌹راوی همسر شهید
🌷یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
مَحال است به خنده اش نگاه کنی و حال دلت عوض نشود! خندیدنش فرق دارد از عمق وجودش می خندد از جایی که ا
#بیانات_امام_خامنه_ای :
🌷شهدای ما زنده اند
اعمال من و شما را میبینند
آن وقتی که در راه رامستقیم حرڪت میڪنیم آنها خوشحال میشوند...
#ای_که_مراخوانده_ای_راه_نشانم_بده❤️
هادی دلها❤️
دلم یک جرعه شهادت میخواهد
به اعمالم که مینگرم لیاقتش را ندارم😔
کرم وعطای شهیدان را که نگاه میکنم مصرتر میشوم...
میشود مرا بپذیرید؟؟؟😔
🌷در کلاس شهادت
ظهرکه از مدرسه برگشت ،دیدم رفته گوشه ی اتاق نشسته، داره گریه میکنه. گفتم :
محمد حسن، پسرم چرا گریه میکنی؟ بچهها اذیتت کردند؟
گفت :
نه ،آخه یکی از بچهها لباسهایش کهنه بود، وقتی آمد سر کلاس بچه ها بهش خندیدند. 😔می شه براش لباس بخری؟...
او برای خنده ی دیگران به گریه افتاده بود...
شب عید لباس براش خریدم پوشید رفت بیرون وقتی اومد دیدم لباس کهنه تنش هست گفتم کو لباسهای نو
گفت دادم به کسی که بیشتر از من احتیاج داشت و نمی تونست لباس شب عید بخره ، من لباس نو نمیخوام
🌷راوی مادرشهید
#شهیدمحمدحسن_سیف_الدینی
🌸🍃یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
4_203801476710007037.mp3
218.7K
🎵 صوتِ شهید
#سردار_شهید_حاج_احمد_کاظمی
🌹 19 دی ماه 1384 سالروز شهادت شهید احمد کاظمی و 10 تن از سرداران سپاه (شهدای عرفہ) در سانحہ هوایی را گرامی میداریم .
🌷شهدا رو یاد کنیم با ذکر #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#عملیات_کربلای_پنج
#رمزعملیات_یازهرا_سلام_الله_علیها
۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ از جبهه جنوب شلمچه و شرق بصره در منطقهای به وسعت ۱۵۰ کیلومتر مربع، با هدف آزادسازی شلمچه ، جزایر و مناطق شرق بصره، در سه مرحله با ۲۲ لشکر از سه قرارگاه آغاز شد و پس از ۵۰ روز با دستیابی رزمندگان به همهی اهداف عملیات با موفقیت پایان یافت.
💠خاطره یک سرباز ...
تابستون بود و من سرباز بودم.
تو تیپ ۲۱ امام رضا (ع).
جلوی اکثر گردانها تو تیپ یه باغچه هست که معمولا سبزی توش میکارن.
سبزی های جلوی گردان تخریب خیلی تازه و خوب بود.
قبل نهار رفتم که یه پاتکی بزنم!
مشغول جمع کردن سبزی بودم که یه دفه یکی گفت چی کار میکنی سرباز؟!
یکی از نیروی کادر گردان تخریب بود.
گفت پس تو هستی میای سبزی های ما رو میبری.
منم که ترسیدم گفتم نه من نیستم.
خندید و گفت عیبی نداره هر چی میخوای ببر.
ازش خوشم اومد آدم خیلی آروم و با صفایی بود.
یه تسبیح دستم بود که گفت بده.
تسبیح رو دادم و احترام گذاشتم و رفتم.
چند روز بعد با دوستام داشتیم میرفتیم که یکی صدام زد.
برگشتم همون نیروی گردان تخریب بود.
گفتم در خدمتم بفرمایید.
گفت تسبیحت برادر!
تسبیح رو گرفتم.
خیلی برام جالب بود که به خاطر یه تسبیح دنبالم گشته بود تا بهم برشگردونه.
اسمش نمیدونستم اما چهره و لبخندش کامل یادم بود.
چند وقت بعد گفتن یکی از نیروهای گردان تخریب که مدافع حرم بوده شهید شده.
وقتی عکسشو دیدم باورم نمیشد.
اون کادر شهید ، زاده اکبر بود.
حالا بعد گذشت کلی زمان و اتمام خدمتم من هنوز اون تسبیح رو دارم...
خیلی واسم عزیزه و حس خوبی بهم میده.
#شهید_علی_زاده_اکبر
🌷یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷عملیات کربلای پنج خود یک عاشورا بود.
سالروز عملیات کربلای پنج گرامی باد.
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#ڪانال_ڪمیل ⬆️
#کلام_شهید
گفتم:
راستی حمید! تو چقدر امام رو دوست داری؟
با هیجان گفت:
امام همه ی وجود منه. اگه ده روز از عمرم باقی باشه، حاضرم نُه روزش رو به امام بدم، یک روز باقی مونده رو هم در راه امام کشته بشم.
#سردارشهیدحمیدرضاجعفرزاده
🌸🍃ولایتمداران واقعی
🌷یادش با #صلوات
کانال کمیل
کانال ، هر کس را به جائی میبرد؛ اما بعضیها غرق در یک کانالاند! کانالی از جنس محاصره و پنج روز تش
آب نبود
غذایی هم نبود که بخورن؛
مهمات هم دیگه آخراش بود.
پنج روز زیر آتیش سنگین بعثی ها مقاومت کردن.
هیچکس از این #کانال_لفت_نداد.
هیچکس ...😔
بشنو از من ناله های رنج را
بغض های کربلای پنج را
از چه رو خود را زمين گير كرده ايم
اين چنين در منجلاب گير كرده ايم
بوی عطر جبهه ها يادش بخير
شور و شوق كربلا يادش بخير
بوی عطر جبهه ها از ياد رفت
ياد شيرين از سر فرهاد رفت
بوی عطر جبهه ها از ياد رفت
كربلا پنجی، خدا ! از ياد رفت
كربلا پنجی شما دانيد كيست؟
عشق بازی با خدا دانيد چيست؟
لحظه ای كانال زوجی مانده ای؟
تا به صبح آيات ناجی خوانده ای؟
جنگ در كانال ماهی بوده ای؟
در كمين در فكر راهی بوده ای؟
جنگ در خاكريز نونی كرده ای؟
يک نگاه، در آب خونی كرده ای؟
انفجار چلچله حس كرده ای؟
لرزشی چون زلزله حس كرده ای؟
قطع پا و دست و سر را ديده ای؟
طفل های بی پدر را ديده ای؟
سردی دستان دوست، حس كرده ای؟
گرمی سرب زير پوست حس كرده ای؟
استخوان های تكيده ديده ای؟
گورهای پر شهيده ديده ای؟
بغض پشت بغض گلويت را گرفت؟
مادر پيری جلويت را گرفت؟
ضربه های كابل پشتت خورده است؟
هم قفس هم بندی پيشت مرده است؟
كربلا پنجی ميان ما هست؟
كوه پر گنجی ميان ما هست؟
كربلا پنجی صدايم می شنوی؟
ای كه در رنجی صدايم می شنوی؟
ای كه تو «حاجی بصير» را ديده ای!
شيرمردان دلير را ديده ای!
ای كه با«اصغر خنكدار» بوده ای
ای كه مثل يک سپيدار بوده ای
ای كه قلب دشمنان لرزانده ای
ای كه كل دشمنان ترسانده ای
كربلا پنجی، بسيجی هوش باش
چه كسی گفتست تو خاموش باش؟
كربلا پنجی، بسيجی گوش كن
آتش فتنه كجاست، خاموش كن
چشم و گوش خود نبند و باز كن
بشكن اين در ب قفس پرواز کن...
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید مهدی نوروزی که بود؟؟؟
🔹پلیسی که یکی از سرکرده های عبدالمالک ریگی را در زاهدان بدون نقاب در ملاعام اعدام می کند.
🔹او در اغتشاشات ۸۸ فاتح لانه قیطریه بود
🔹بابک زنجانی و تعدادی از دانه درشت ها توسط او دستگیر شدند
🔹به عراق رفت و لقب شیر سامرا را از آن خود کرد و شهید شد
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🔔 #تلنگر
💠پیش خودت فکر کن❗️
⚠️اگر این ماه آخرین ماه زندگیت باشه دوست داری تو پرونده اعمالت چه تغییراتی انجام بشه⁉️
✅مرگ خبر نمی کنه
مراقب اعمالمون باشیم.
ﺟﺎﯼ " ﺷﻬید ﻫﻤﺖ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ بهشت، ﮔﻮﺷﺘﻮ می بُرَم ..
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ...
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ ...
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ...
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ .. ﺁﯾﺎ ﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ...؟
ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ..
ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
" ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ "...
حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ می ﮔوید:
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥ تکان ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ..
ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ...
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ.
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﻣﺤﻤﺪ! ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ..ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ،
ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ...
ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ ..
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ:
ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ .....
ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ:
ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ ...؟
ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭ ، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ:
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ ..
ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ...
ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻤﺶ
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺁﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﺶ ﺍﻓﺸﯿﻦ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﯿﺪ... ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ...
ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﯽ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺪ...
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ...
ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ...
ﺧﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ . ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ...
ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪﯼ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺴﻦ ﻣﯿﺰﺩ ..
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ...
ﺍﻣﺎ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ..
ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﻨﯿﺪ .
و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم.
💝جای "شهید حاج حمید تقوی" خالی که با توجه به درجه و مقامش در سپاه پاسدارن ، با کمال تواضع در نوشته های خود مینویسد:
(هیچ اگر هیچ است من سایه ی هیچم)
شـهــــــــــدا شـــــرمنده ایم که شـــــرمنده ایم😔
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات♥️
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
Mohammad-Reza-Oshrieh-Modafe-Haram-128_131017192604.mp3
5M
❤️ مدافع حرم
🎹 محمد رضا عشریه
💠 #حضرت_زینب (س)
🌷 شادی روح شهدا ، امام شهدا ، علل خصوص شهدای مدافع حرم #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#یا_اباعبداللّٰه
کاش میشد که شبی در حرمت سر میشد
شب جمعه اگرم بود چه بهتر میشد
و همان شب دل ما در حرم کرب و بلا
فرش راه قدم حضرت مادر میشد...
4_5890791433102689580.mp3
2.79M
🎙چشم انتظار واقعی...
🔹حجت الاسلام ماندگاری
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
🎙چشم انتظار واقعی... 🔹حجت الاسلام ماندگاری 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
افسوس عاشقش همگی با زبان شدیم
ما کوفیان عصر امام زمان شدیم...❗️😔
جان حسین فاطمه ،اهل #عمل شویم
کمتر اسیر لغلغه ی العجل شویم...😔
💢شهيدى كه اجزاى صورت و انگشتهايش را درون شكمش ريختند.
🌷از من خواستند برای شناسایی پیکر شهدا به معراج شهدای سنندج بروم. هر کدام را از روی لباسهایشان شناسایی کردم. چون روز قبل از صبح با آنها بودم یادم بود که کدام شهید چه لباس یا کفشی پوشیده و از بقایای البسه و پوتین ها آنها را شناسایی کردم. کارمان تا حوالی ظهر طول کشید. بعد به پایگاهمان برگشتیم. تا نزدیکیهای پایگاه که رسیدیم ساعت حوالی دو بعد از ظهر بود.
🌷من عقب تویوتا نشسته بودم. یکهو دیدم کنار جاده پتویی افتاده است. مشکوک بود. همزمان راننده هم پتو را دید و ترمز زد. از ماشین پیاده شدیم و به طرف پتو رفتیم. طناب پیچ شده بود. مشخص بود درونش چیزی پیچیده اند. طناب را باز کردیم؛ که کاش نمی کردیم! هیچ وقت چیزی را که دیدم فراموش نمی کنم. داخل پتو پیکر یک پاسدار دیده می شد.
🌷لباس فرمش از رنگ سبز به سرخ برگشته بود. صورت پاسدار با نیش چاقو یا وسیله برنده دیگری کاملاً سوراخ سوراخ شده بود. لب، بینی و هر دو گوشش بریده شده بود. بند بند انگشت هایش را هم بریده بودند. در شکم پیکر آثار بریدگی دیده می شد. گویا آن را شکافته و بعد با نخ گونی و جوالدوز جای بریدگی را دوخته بودند.
🌷آن لحظه نمی دانستم کسی را که می بینم دوست دوران مدرسه ام سید محمد حسینی است. همان رزمنده ای که روز قبل اسیر ضد انقلاب شده بود. کسی که از سال ها قبل می شناختمش، چنان بلایی سرش آورده بودند که نتوانستم بشناسمش. با دیدن پیکر حالم دگرگون شد، با سر و صدای ما بچه ها از پایگاه پایین آمدند و جنازه را با خود بردند.
🌷....بعدها بچه هایی که خوب آن را وارسی کرده بودند می گفتند: ضدِ انقلاب تمام اجزای صورت و انگشت های شهید حسینی را به درون شکمش ریخته و آن را دوخته بودند.
راوى: رزمنده جانباز سید مهدى حسینی
❌ باشد #حرام، شير حلالى كه خورده ام
❌ روزى اگر ز خون شما #ساده بگذرم....
🌷شهدا را ياد كنيم با ذكر #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
📝دفترچه خاطرات
موقعِ خرید ِجـهیزیه خانم فروشـنده به عڪسِ صفحهی گوشےام اشاره کرد و پرسـید:
این عڪسِ کدوم شَهـیده؟؟؟
"خندیدم و گفتم" این هـنوز شهید نشده عکس شوهـرمه!" ☺️
اما الان واقعا همیشه عکس یه شهید تصویر زمینه گوشیم شده 😢
#بهروایتهمسرشهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌷یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃