eitaa logo
کانال کمیل
5.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
112 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
هم خودشان خاکی بودند هم لباسهایشان ... کافی بود بـاران ببارد ، تا عطرشان در همه جا بپیچد... 📷رزمندگان عملیات والفجر ۴ عراق ، کردستان ، ارتفاعات لری
... ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﯽ ﻋﺼﺎﺭﻩ ﻭﺟﻮﺩ توﺳﺖ، ﺣﺮﻣﺖ ﺩﻝ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﯾﻢ ... ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺒﺮﯾﻢ ... ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥِ ﺩﺭﻭﻏﻤﺎﻥ ﺭﺍ، ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻧﺴﺎﺯﯾﻢ ... ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ ﮐﺮﺩﻥ ﺣﻖ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﻋﺎﺩﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ ... به ما بياموز همان باشيم كه قولش را به تو داديم...
🌹بگردید و خودتان را پیدا کنید.🌹 آیت الله مجتهدی تهرانی : اگر احتمال بدهید انگشتر عقیقتان در سطل زباله گم شده باشد ، چقدر در خاک و زباله ها می گردید تا انگشترتان را پیدا کنید؟ خودتان را هم همین طور بگردید و پیدا کنید. 💎شما جواهر هستید. روایت است که می فرماید : تعجب می کنم از کسی دنبال گمشده اش می گردد ، امّا دنبال خودش نمی گردد. ما اگر بگردیم و خودمان را پیدا کنیم و خود را بشناسیم ، اصلاً شب ها خوابمان نمی برد.
داره بارون میاد... برا خانواده های سیل زده دعا کنیم برا دخترکوچولویی که ذوق لباس عیدشو داشت و لباس قشنگش تو آبا گم شد... برا مادری که تو سیل و بارون خبری از بچش نداره... برا دخترخانمی که قرار بود همین شبا عروسیش باشه... برا خانواده هایی که داشتن برا سفرشون ساک میبستن... برا کسایی که الان به جای رفتن به عید دیدنی باید برن سر خاک عزیزاشون که تو سیل از دست دادن... برا اونایی که خونشونو از دست دادنو تو اون شرایط لباس گرم ندارن... برا باغیرتایی که برا کمک به هموطناشون رفتن و از جون و دل کار میکنن ... دعا ‌کنیم💔
یکی از دوستانش جمله‌‌ای عربی را برایم کرده بود و اولش نوشته بود: این سخنی از محمود رضاست... آن جمله این بود: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهاده» یعنی: «اگر دعوت کننده (س) باشد؛ سلام بر »! پرسیدم: این جمله را محمود رضا کجا گفته؟ گفت: آخرین باری که تهران بود و با هم کلاس اجرا کردیم؛این جمله را اول کلاس روی نوشت من هم آن را توی دفترم یادداشت کردم... جمله برای بیست و هشت روز قبل از شهادتش بود... محمود رضا بیضائی
5c98a75661aeb6066ea527da_-868403671122009782.mp3
4.52M
🇮🇷 ایران، فدای اشک و خنده‌ی تو... روح همه‌ی جان‌باختگان در آرامش...
نزن باران ؛ که ایران غرق آب است... ایرانم تسلیت
هدایت شده از 
انشقاق - عبدالباسط.mp3
2.72M
شبتون آروم با نوای که آرامش بخش دلهاست ❤️
✍رفتنی هستیم .... 👌گاهی لازمه از صفحه آخر شناسنامه مون یه کپی بگیریم بزنیم به دیوار، 🗣🔔 تا یادمون بمونه: 👈❌مرگ برای دیگران نیست❌👉 ما هم یه روزی میمیریم... 🕋كلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ(آیه 57 سوره عنکبوت) ✨هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید ❌اما مرگ، پايان كار نيست👇 💯باید بریم و برای همه کارهایی که کردیم جوابگو باشیم😰 🕋 ثمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ✨سپس به سوى ما باز گردانده مى‌شويد. 👇👇👇 ✔️بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود😔 ✔️ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم و قسم ها خوردیم😔 ✔️ما به همه بد کردیم 😔 ✔️ما به همه بد گفتیم😔 ✔️ما حقیقت ها را زیر پا، له کردیم😔 ✔️و چقدر حَظ بردیم که زرنگی کردیم😔 🔚 از شما می پرسم ما که را گول زدیم⁉️
📚خاطرات شهدا 🔴شهید مدافع حرم، 🔸دستمال اشک حدود ۱۲ سال پیش، مهدی به همراه تعدادی ازدوستانش به دیدن رفته بودند که آیت الله از بین دوستانش، فقط به مهدی یک دستمال داده و گفته بود اشک هایی که برای امام حسین می ریزی را با این دستمال پاک کن و آن را نگه دار تا در کفنت بگذارند. به دوستانش هم گفته بود که احترام این آقا را خیلی داشته باشید. بار دیگر که به دیدن ایشان رفته بودند، آیت الله به محض این که مهدی را می بیند، گریه میکند. 🔸یک ماه قبل از شهادت یک ماه مانده بود به شهادتش، که من و مادرم را با خود همراه کرد. نماز صبح را در حرم سیدالکریم خواندیم و به بهشت زهرا و بر سر مزار شهدای گمنام رفتیم. می گفت هر حاجتی که دارید، از این شهدا بخواهید و هر وقت دلتان گرفت، سر مزار این شهدا بیایید. 🌷شادی_ارواح_طیبه_شهدا 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی تکان‌دهنده #آیت_الله_مجتهدی هر طوری می‌خوای زندگی کن فقط بدون آخرش مرگِ 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ ... و هیچ سائلی را مرنجان و مران ... ضحی / 10 الهی ....اگر کسی ... امام زمانش را ... گدایی کند... چه می کنی؟! می رنجانی و می رانی ..؟! یا ...؟! ... اما ؟ آنقدر مشغول نوشتن درد دل هایمان شدیم که ... دردِ دلِ پسر فاطمه ... یادمان رفت....
همسر شهید رضا شجاع.mp3
8.23M
🎙 گفتگوی شنیدنی با همسر شهید مدافع وطن 🔹شهید شجاع بیست و هفتم شهریور ۹۶ در منطقه عملیاتی نیکشهر سیستان و بلوچستان بر اثر درگیری با اشرار به درجه رفیع شهادت نائل گردید 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
" یا ایهاالذین آمنو اِصبرو و صابروا " ای کسانی که "ایمان" آورده‌اید! "صبر" کنید و دیگران را هم به صبر وادارید کریم (آل عمران )۲۰۰
📚خاطرات شهدا 💖همسر شهید مهدی نعمایی داشته‌های معشوق در نظرت زیبا است. آقا مهدی همیشه می‌گفت من کارم را خیلی دوست دارم، مهدی عاشق کارش بود و همه سختی و دشواری‌های کارش را با جان و دل می‌پذیرفت. من می‌دانستم که با یک نظامی زندگی کردن صبوری خاصی می‌خواهد اما چون عاشقش بودم به خواسته او احترام می‌گذاشتم و همراهی‌اش می‌کردم. به گفته آقا مهدی شما انتخاب شدی که همسر پاسدار باشید. نگرانی‌ها و استرسم بسیار زیاد بود، اما می‌دانستم که این سختی‌ها اجر خودش را دارد. 🌷یادش با 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مستندی کوتاه و زیبا از شهید مدافع حرم "حاج سعید انصاری" از صحنه‌های تاثیرگذار عاطفی و خداحافظی او با دو دختر بچه شیرینش تا خاطره حاج قاسم سلیمانی از او یک شب پیش از شهادت و تصاویری که داعش از پیکر مطهر شهید منتشر کرد... 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🌷سردار بابایی دستور داد، کلیه نیروهای گردان با تجهیزات به خط شده و پس از بازدید و اطمینان از آمادگی بچه ها برای انجام مأموریت، گفت: «کل نیروها! با تجهیزات بنشینند.» 🌷....شروع کرد به سخنرانی و توجیه نیروها، یک ربعی از سخنرانی اش نگذشته بود که متوجه شد در بین صف یکی از رزمنده ها، کلاه آهنی اش را گذاشت روی زمین و روی آن نشسته و به سخنرانی گوش می دهد. سردار با دیدن این صحنه، ناگهان داد زد: «برادری که روی کلاه آهنی نشسته ای، می دانی آن بیت المال است؟ می دانی سر چند رزمنده و شهید در آن قرار گرفته؟ چرا روی کلاه آهنی نشستی؟!» 🌷فرماندهان در جبهه با مدیریت قوی اسلامی به کوچک ترین نکات مبنی بر حفظ بیت المال عمل می کردند. ان شاءالله ما هم بتوانیم در رعایت و نگهداری اموال بیت المال کوشا باشیم تا دل شهدا را شاد کنیم. 🌹خاطره ای درباره سردار غلامرضا بابایی، فرمانده گردان مالک اشتر راوی: سردار علیجان میرشکار از فرماندهان لشکر ویژه ٢٥ کربلا ❌ مسئولين....!!
#سیره_شهدا از طرف فرمانده سپاه مبلغ ده هزار تومان پاداش به او هدیه داده بودند. آنروزها پول زیادی بود، تقریبا 4 برابر حقوق محمد، مثل تمام زنها طلا و زیور آلات را دوست داشتم، از او خواستم با آن پول مقداری طلا برای من بخرد، کمی سکوت کرد و گفت: شما اگر چند گرم طلا داشته باشید خوشحال ترید یا این که دل چند رزمنده را شاد کنیم؟ در جواب سؤالش ماندم، از خواسته خودم کوتاه آمده گفتم: حالا میخواهی این پول را چه کار کنی؟ گفت: میخواهم آنرا بین 5 نفر از رزمندگان که محتاجتر از من هستند تقسیم کنم، رضایت مرا که دید از خوشحالی چشمانش برقی زد و گل از گلش شکفت. ✍ راوی: همسرشهید 📎 وصيتنامه شهید: سعادت دنیا و آخرت درگروی تبعیت از امام و پشتیبانی از این انقلاب است، انقلابی که هدف آن پیاده کردن حکم خداوند و دستورات اسلام و سنت پیامبر است، اینجانب تاکید می کنم که حفظ نظام جمهوری اسلامی ممکن نیست مگر با شرکت عملی در صحنه های مختلف مقابله بادشمنان جمهوری اسلامی ایران. توصیه ام به جوانان عزیز اینست که سعی کنند هر کاری که انجام می دهند به قصد قربت و فقط برای خدا باشد. #شهید_محمد_اثرےنژاد🌷 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
صدا زد: مادرش اومد گفت: این رو از دستم در بیار میخوام برم دستشویی کمکش کرد رفت گرفت، اومد بیرون. گفت: مامان بغلم می کنی⁉️ مادرش بغلش کرد ... پرواز کرد ...😔 💔دلتنگ قطعه 24 بهشت زهرای تهران 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
1_46535368.mp3
13.19M
🎤 یادش بخیر رو زانوهای تو بودم 😭 گفتی الهی ببینم عروسیتو... مامان میگه رفتی سفر پیش خدا 💚🍃 مسافر قشنگ من ، دیگه بیااا 💔😔 ❤️ 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
4_723784306719449666.mp3
4.25M
💔غفلت از یار گرفتارشدن هم دارد 😔ازشما دور شدن زار شدن هم دار... 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
دراین هوای بهاری شدم دوباره هوایی💔 بهار میرسد، اما... بهار من! تو کجایی؟😔
بهار، تابستان، پاییز، زمستان چه فرقی می کند فصلهای تکراری.... #بهار فقط وقتی است که تو در زندگیم #لبخند می زنی.... 🌸🕊🌸 #شهید_بابک_نوری_هریس متولد ۲۱ مهر سال ۷۱ در شهر رشت، کوچکترین عضو خانواده و دانشجوی ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود که پس از اعزام به سوریه در ۲۸ آبان ۹۶ در منطقه بوکمال به فیض شهادت نائل آمد. 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🌸هر روز سر ساعت مشخص مي رفتيم ديدگاه ، هر چه مي ديديم ثبت مي كرديم و آنها را با روزهاي قبل مقايسه مي كرديم 🌸يك روز همين طور كه شش دانگ حواسم به كار بود ، كسي پرده سنگر را كنار زد و آمد تو : سلام كرد ، برگشتم نگاهش كردم ، ديدم كاوه است 🌸او هر چند روز يك بار مي آمد مي نشست پشت دوربين و راه كارها را نگاه مي كرد . كنارش ايستادم شروع كرد به دوربين كشيدن روي مواضع دشمن. 🌸كمي كه گذشت يك دفعه ديدم دوربين را روي يك نقطه ثابت نگه داشت دقت كه كردم ، ديدم صورتش سرخ شده، چشمش به جنازه شهدايي افتاده بود كه بالاي ارتفاع ۲۵۱۹ جا مانده بودند، دشمن آن ها را كنار هم رديف كرده بود تا روحيه ما را ضعيف كند 🌸چند لحظه گذشت ، كاوه چشمش را از چشمي هاي دوربين برداشت ، خيس اشك بود، گفت : یكي پاشه بريم اين شهدا را بياريم اينا رو مي بينم از زندگي بيزار مي شم. 🌸اين حرف ها همين طوري تو ذهنم بود تا شب دوم عمليات « كربلاي 2 » كه از قرارگاه حركت كرد و رفت خط ، هنوز يادم هست 🌸آخرين تماسی که با بي سيم داشت، گفت : از بين لاله ها صحبت مي كنم.  🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
✍ ڪلام_شـ‌هید دلتان برای ما شور نزند زیرا ما هم برای خودمان صاحب و فرمانده‌ای داریم و او خود از تمام رزمندگان و سربازان خود حفاظت می‌کند. 🌷 🌷یادش با