شبهای قدر آمد و آقا نیامدی
زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی
ما را امید وصل تو اینجا نشانده است
ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی
امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن
قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی
گفتیم جمعه می رسد و می رسی، ولی
جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی
مانند طفل گم شده ای گریه می کنم
خیمه نشین، از دل صحرا نیامدی
مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم
صاحب عزای مجلس مولا نیامدی
کنج خرابه کودکی آرام زیر لب
با گریه گفت شب شده بابا نیامدی😔
@SALAMbarEbrahimm
#یعنی_میشه_شب_قدرامسال_همه_حاجت_رواشیم!!؟😔
#التماس_دعای_فرج...
هدایت شده از رایحه ی معنوی
12_Narimani_fadaeian-sh_imam_reza_96_(09)_(www.rasekhoon.net).mp3
19.07M
دلم از همه ڪه میگیرد
"مُجیر" را باز می کنم
"سُبحانَکَ. یا اللهُ،تَعالَیتَ یا رَحمنُ، اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر".
ڪم ڪم،
معصیت هایم از ذهنم عبور می ڪند
اشڪ،اشڪ... دانه های مروارید اشڪ هایم را به نخ می ڪشم،
وقتی به صد و یڪی رسید نخ را گره میزنم،
شروع می ڪنم:
استغفرالله ربی و اتوب علیه... اما مگر معصیت های من با یڪ دور تسبیح پاڪ می شود؟
تو نگاهم ڪردی،
گناه ڪردم
گفتی توبه ڪن،
نڪردم
گفته بودی
"شما را نیافریدم مگر برای عبادت"، اما من........
اما تو باز هم روزی ام را نبریدی
خندیدم و شڪر نگفتم
سالم بودم و سجده نڪردم
اما بعد از هر قطره اشڪ شڪایت کردم
باز نگاهم ڪردی و خندیدی
ناشڪرتر از من نیافریدی، نه؟ "سُبحانَکَ یا سَیِّدی، یا مَولی، اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر"
ای مولای من
معصيت هايم بسيار است.
اما تو آن بخشنده ی مهربانی!
یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لهُ
یا حَبیبَ مَن لا حبیبَ لَهُ
جز خودت چه ڪسی رفیقم خواهد شد؟
من ڪه جز تو ڪسی را ندارم!
اگر تو هم نبخشی به چه ڪسی پناه ببرم؟
@SALAMbarEbrahimm
جزء پانزدهم(@Iran_Iran).mp3
4.15M
@salambarebrahimm
💠جزء پانزدهم قرآن کریم
به روش تندخوانی (تحدیر)
با صدای استاد #معتز_آقايی
جزء شانزدهم(@Iran_Iran).mp3
3.94M
@salambarebrahimm
💠جزء شانزدهم قرآن کریم
به روش تندخوانی (تحدیر)
با صدای استاد #معتز_آقايی
کانال کمیل
@salambarebrahimm 💠جزء پانزدهم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد #معتز_آقايی
همراهان عزیز عذر خواهم که دیشب این پست در کانال گذاشته نشد 🌺
جمعہ به جمعه بادوستاش میرفت کوهنوردی.
یہ بارنشـدکه دست خالے برگرده
همیـشہ برام گل هاے وحشے زیبا
یـابوتہ هــاے طلایی می آورد🌺
معلوم بودکه ازمیان صدتاشاخه وبوته بہ زحمت چیده بود.🙂
بعـدازشهـادتش رفتـم اتاق فرماندهے تاوسایلشوجمع کنم
دیدم گوشہ اتاقش یہ بوته خارطلایی گذاشته که تازه بود😞
جریانش راپـرسیدم گفتــند:
ازارتفاعات لولان عراق آورده بـود.
شــک نداشتم کہ براے مـݧ آورده ...
#بہ_روایت_همسرشهیدآبشناسان
#بچه_شیعه_باس_تو_هر_شرایطے_به_یاد_خانمش_باشہ💚 😇
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
اى ڪاش تمـام هفتہ یادت بودیم بیگانہ زخویش و آشنایت بودیم حیف است فقط جمعہ تو را یاد ڪنیم اى ڪاش
یکبار به عشق تو سحر پا نشدیم
از ترس شکم همه سحر خیز شدیم😔
#بهنامحرمآلرژیداشتــ!
رفتم پیش ابراهیم هنوز متوجه حضور من نشده بود ....!"
گفتم : چیکار میکنی داش ابرام؟
تا متوجه من شد از جا پرید و گفت:هیچی چیزی نیست
گفتم : باید بگی برای چی سوزن زدی پشت چشاتـ😮 مکثی کرد و خیلی آهسته گفتـــ: سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه....😇
ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت!
حتی برای صحبت با
{زن نامحرمبستگان} سرش را بالا نمیگرفتــ....
🌻 شهید ابراهیم هادی🌻
🌸 شادی روحش صلوات🌸
@SALAMbarEbrahimm
جزء هفدهم(@Iran_Iran).mp3
3.8M
@salambarebrahimm
💠جزء هفدهم قرآن کریم
به روش تندخوانی (تحدیر)
با صدای استاد #معتز_آقايی
کانال کمیل
اى ڪاش تمـام هفتہ یادت بودیم بیگانہ زخویش و آشنایت بودیم حیف است فقط جمعہ تو را یاد ڪنیم اى ڪاش
@Salambarebrahimm
گویا هیچ کسی طالب دیدار تو نیست.
اصلا انگار کسی عاشق و بیمار تو نیست.
همه مشغول خودو کار خودو یار خودنند.
مدعی هست فراوان و کسی یار تو نیست...
#خاطرات_شهدا
💠چند تا از بچه ها، کنار آب جمع شده بودند. یکیشان، برای تفریح، تیراندازی می کرد توی آب. زین الدین سر رسید و گفت «این تیرها، بیت الماله. حرومش نکنین. »‼️
جواب داد «به شما چه⁉️» و با دست هلش داد.
زین الدین که رفت، صادقی آمد و
پرسید «چی شده؟» بعد گفت«می دونی کی رو هل دادی اخوی⁉️»
دویده بود دنبالش برای غذر خواهی که جوابش را داده بود «مهم نیس.❕ من فقط امر به معروف کردم گوش کردن و نکردنش دیگه با خودته. »
@SALAMBAREBRAHIMM
💠یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 56
هدایت شده از منتقل شد
4_5999225991388463755.mp3
2.88M
تک احساسی امام_زمان(عج)
امام زمان امیر جنان
ستاره شب ها شه رمضان
مهدی اکبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شما #رفیق_شهید داری؟
🌹 بین شهداء یک رفیق پیداکنید، بعد باهاش مناجات کنید، براش هدیه بفرستید...شهداء خیلی کارها میتونند بکنند، اصلا شهید #زنده ست.
@SALAMbarEbrahimm
#سیره_شهدا
@salambarebrahimm
💠مملکت باکری می خواهد
رسیدیم به #دژبانی لشکر عاشورا. دژبانیی که به دستور [مهدی] باکری برپا شده بود. دژبان آمد پای ماشین و گفت «آقا نمیشود بروید.»
گفتیم «برای عبور از این جاده چه چیزی باید داشته باشیم؟»
با همان لهجه #ترکی گفت: «برگه تردّد.»
باکری هم درآمد که «من باکری هستم.»
گفت: «شما باکری باش. به من گفتهاند امضای باکری. من فقط امضای باکری را میشناسم.»
هر کاری کردیم، دژبان نگذاشت وارد جاده شویم. باکری گفت: «خُب همین الآن امضا میکنم.»
گفت: «نه؛ باید بروید #قرارگاه برگه بگیرید و بیاورید.»
باکری خوشش آمد. پیاده شد و صورتش را بوسید و گفت: «خُب، حالا که نمیگذاری برویم، ما هم برمی گردیم.»
خاطرات سردار #جعفر_جهروتیزاده