eitaa logo
سلام بر ابراهیم
8.4هزار دنبال‌کننده
61.3هزار عکس
20.1هزار ویدیو
34 فایل
"خداحافظ رفیق "واژه ای است که شهدابه ما می‌گویند،نه مابه شهدا خداحافظ رفیق،یعنی خدا،ما راخرید وبرد وخدا، شمارا دربلیات دنیاحفظ کند😔💔 میزبان شما هستیم با خاطرات زندگی #شهدا،پست های ناب #سیاسی ، #توییت های داغ، #شاه_بیت و ... به ما بپیوندید. یا علی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼✾════✾🌸✾════✾🌼 🌿کفش‌هایش را پوشید و آمد پیشم.داشتم لباس‌ها را آب می‌کشیدم که گفت:« مادرجان! می‌شه پول خرد به من بدے؟ مےخوام برم مدرسه پول خرد ندارم تاکسی معطلم مے‌کنه » گفتم:« پسرم! لباس بـابـات روے جا لباسی آویزونه، دستم خیسه از جیبش بردار. ». گفت:« نه مادر! بدون اجازه پدر سراغ لباسش نمے‌رم اگه مے‌شه شما برین برام بیارین. ». دست‌هایم را آب کشیدم. رفتم برایش پول بیاورم وقتے برگشتم، دیدم آستین‌هایش را بالا زده و . ***** 🌹پسرعمویش ‌گفت:« خواب دیدم که علے اومد پیشم و گفت:به خانواده‌ام بگو اون انگشتری که براتون آوردن مال من نیست. یک روز این انگشتر توی پادگان پیدا شد. فرمانده به من داد و گفت:صاحبش رو پیدا کن. ولی صاحبش پیدا نشد.داخل جیبم موند. اون رو ببرین پیش آقای بابایی، خودش صاحبش رو پیدا مے‌کنه. انگشتر را دادیم فرمانده‌اش هم تأیید کرد. ***** 🌿مرخصے‌اش که تمام شد، قصد داشت برود. همـان موقع مـا کارگر و بنا داشتیم.گفتم:« مـادرجان! پدرت گناه داره دست تنهاست، بمون کمکش کن! ». با لبخند گفت:« مادرجان! اینهـا خونه‌های دنیایے و موقتیه،...مے‌رم براے شما خونه‌ے موندگـار بنـا ‌کنم. ». ***** 🌹یک روز گفت:« نمے‌دونم چرا هر وقت مرخصے مے‌یام، احساس مے‌کنم در و دیوار دامغان منو نفرین مے‌کنن و مے‌گن: دوستات دارن مےجنگن و تواین‌ جایی؟ برای همین سریع برمے‌گشت. ***** 🌿از شب تا صبح مے‌گفت:« مادر! اگه مے‌شه شما نیاین. » مے‌خواستم براے بدرقه‌اش بروم. سرش را پایین انداخت و گفت:« مادر!خواهش مے‌کنم شما نیایین. » گفتم:« چرا پسرم؟ خیلی دوست دارم بیام. ». گفت:« مادرجان! یکی از رفقـام تازه مادرش رو از دست داده،... اگه ببینه براے بدرقه من اومدین ناراحت مےشه. ما آن روز براے بدرقه نرفتیم و در خانه با او خداحافظے کردیم. ****** 🌹هم رزمش گفت:« اون روز توے سنگر بودیم که علے اومد. ما تأمین جاده بودیم اومده بود براے . کمے که گذشت خواست برود.تا جلوی جادّه بدرقه‌اش کردیم.سوار تویوتا شد و حرکت کرد. تازه پیچ جاده رو رد کرده بود که صداے رگبار بلند شد. که در پشت درخت‌هاے اطراف کمین کرده بود، ...تویوتاے‌شون رو به رگبـار بست. وقتی رسیدیم علے شده بود. 🌷 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem