eitaa logo
سلام بر ابراهیم
8.5هزار دنبال‌کننده
69.8هزار عکس
26.6هزار ویدیو
40 فایل
"خداحافظ رفیق "واژه ای است که شهدابه ما می‌گویند،نه مابه شهدا خداحافظ رفیق،یعنی خدا،ما راخرید وبرد وخدا، شمارا دربلیات دنیاحفظ کند💔 میزبان شما هستیم با خاطرات زندگی #شهدا،پست های ناب #سیاسی ، #شاه_بیت و ... انتقاد و پیشنهاد ⬇️: @Jahad_Emad
مشاهده در ایتا
دانلود
┄═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑❁═┄ یہ موتورسیڪلت بیشتر نداشت... نشستن پشت موتور باعث شد ڪہ تو سرما سینوزیت بگیـره... فرمانده سپاه مملڪت قبل شهادتش یہ ماشین نداشت... بعد ازشهادتش اتوبان بہ نامش شد. 📌اتوبانش را دیدم؛اما موتور قراضہ اش را ندیدم... #شهید_ابراهیم_همت🌷 #شهدا_شرمنده_ایم🍂 https://eitaa.com/salambarebraHem
‌✍ : بعد از پایان نماز وقتی سر به سجده میگذارید مروری بر اعمال صبح تا شب خود بیاندازید آیا کارمان برای رضایت خدا بوده... 🌷 🌷 https://eitaa.com/salambarebraHem
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 💌 🔻خيلی عصبانی بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش. آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحری بهش می‌رساند. 📆ولی يك هفته نشده، خبر سحری دادن‌ها به گوش سرلشكر ناجی رسيده بود. او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه‌ی سربازها به خط شوند و بعد، يكی يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه: «سربازها را چه به روزه گرفتن.» ◽️و حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك‌ها را برق انداختند و منتظر شدند. برای اولين بار خدا خدا می كردند سرلشكر ناجی سر برسد. ناجی در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد. 🏥پای سرلشكر شكسته بود و می‌بايست چند صباحی توی بيمارستان بماند. تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خيال راحت روزه گرفتند. 🌷 🌷کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌دیدار تجربه‌گر نزدیک به مرگ با روح شهید همت لحظاتی بعد از شهادت او 🆔 @salambarebraHem
📌شجاع و جسور مثل"حاج همت"/توفیق تبلـیغ حضرت امـام... 🔸من خیال میکردم خـودم آدمِ جسوری هستم! امـا حاج همت پـاک روی دسـت مـا زده بـود!! 🔹روز تظـاهرات (مراسم برائت) او یک سـری از ایـن تصـاویر کوچک برچسب دار حضـرت امـام را تـوی جیب دشداشه خودش گذاشته بود. ▪️هر چند لحظه یکبـار در حـالی که برچسب را کـف دستش مخـفی کرده بود، بطرف مأمورین پلیس سعودی می رفت دسـت در گـردن آنهـا می انداخت و با آنها معـانقـه میکرد! ▫️ناغافل میدیدی صدای خنـده جمعیت بلنـد شده! نگو معـانقـه کردن برای حـاج همت بهـانه ای بود تا بتواند خیلی راحت تصویر حضـرت امـام را به پشتِ کـلاه کاسکتِ سفید رنگ مـأمورین پلیس سعودی بچسباند. 🔻پلیس های بینوا که از علت خنده شدید مردم بی خبـر بودند، دائـم بـه آنهـا چشـم غُـره میرفتند. آنروز با ترفند زیرکانه حاج همت، حدود پنجاه - شصت نفر از مأمورین قلـدر سعودی، ناخواسته و ندانسته به توفیق تبلـیغ حضرت امـام مفتخر شـدنـد. 🎙راوی: جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 📜همپـای صاعقه / انتشارات سـوره مـهر 🆔 @salambarebraHem