eitaa logo
سلام بر ابراهیم
8.5هزار دنبال‌کننده
69.7هزار عکس
26.6هزار ویدیو
40 فایل
"خداحافظ رفیق "واژه ای است که شهدابه ما می‌گویند،نه مابه شهدا خداحافظ رفیق،یعنی خدا،ما راخرید وبرد وخدا، شمارا دربلیات دنیاحفظ کند💔 میزبان شما هستیم با خاطرات زندگی #شهدا،پست های ناب #سیاسی ، #شاه_بیت و ... انتقاد و پیشنهاد ⬇️: @Jahad_Emad
مشاهده در ایتا
دانلود
✫ قرار بود بهش درجه سرلشکری بدهند. گفتیم: خب به سلامتی، مبارکه بابا. ↫ خندید. تند و سریع گفت: خوشحالم. درجه گرفتن، فقط ارتقای سازمانی نیست. ✩ وقتی آقا درجه رو بذارن رو دوشم، حس می کنم ازم راضیَن. ↫ وقتی که ایشون راضی باشن، امام عصر هم راضیَن. ✩ همین برام بسه. انگار مزد تمام سال های جنگ رو یک جا به من دادند. 🕊 شهید صیاد شیرازی 📚یادگاران، جلد۱۱،شهید صیاد، 🌷 https://eitaa.com/salambarebraHem
🔻 شده بود پاسدار محافظ بیت ، شب که امام می‌ایستاد به نماز محمود می‌رفت از آن بالا امام را نگاه می کرد و لذت می برد.🤗 🔰 اولین بار که از بیت امام آمد مرخصی، دیدیم محمود، محمود دیگری شده. نمازهاش هم عوض شده بود. کیف می‌کردی نگاه کنی. 😍 [این تأثیر مشاهده نماز امام❤️خمینی بود] 📚 برگرفته از کتاب یادگاران، ، صفحه ۹ و ۱۰ 🌷 کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
•〰••✾❅🍃🌺🍃❅✾•〰• 🌷 شهید دفاع مقدس « » 🗯 به روایت : همـسـر 🔮 یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میای می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز میخونی ؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» 📿 تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش ، گفت «این کار فلسفه داره ، من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن مهر رو دست بگیرن و لمس کنند ، من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشون بگم بیاین نماز بخونین!؟» 💠 قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود ، ماه رمضان ها بعد از سحر کنار بچه‌ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند ، همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می خواندم. ✨ اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم ، باید با عمل خودمان نشان بدهیم. 🌷 https://eitaa.com/salambarebraHem
‌‌‌‌‌‌‌┄༻‌🕌༺‌‌‌┄ 📿عجله برای نماز 🕊شهید مهدی باکری 🌷 https://eitaa.com/salambarebraHem
•〰••✾❅🍃🌺🍃❅✾•〰• 🌷 شهید دفاع مقدس « » 🗯 به روایت : مادر شهــید 💠 علی اقا می گفت : احترام به والدین ، دستور خداست. با اینکه یک دستش توی عملیات قطع شده بود ، اما یک روز اومدم خونه و دیدم لباس های کثیف رو شسته. ✨ بهش گفتم : ‌مادر برات بمیره ! ‌چطور با یک دست این ها را شستی ؟ علی جواب داد ؛ مادر ! اگه دو تا دستم رو هم نداشتم ، باز وجدانم راضی نمی شد که من خونه باشم و شما زحمت شستن لباس ها رو بکشی. 🌷کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
جاے شهید قربانی خالے که😔 همسرش می گفت: هروقت از سوریه میومد هیچ چیزی باخودش نمےآورد می گفت: من از بازارشام هیچ چیزی نمی خرم. بازاری که درآن حضرت زینب رو چرخونده باشن خرید نداره💔 🌷کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
حرف که می شد، تاکیدش روی دو واژه بود، مومن و انقلابی. می گفت: ما پای آرمان‌های امام و انقلاب خون داده ایم. باید کسی رو انتخاب کنیم که این آرمان هارو محقق کنه. به کسی رای بدیم که دنبال منافع انقلاب اسلامی باشه، نه اینکه پی باند بازی و حزب خودش بره. یادشهداباصلوات 🌹 🌷کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای کشتی شگفت‌انگیز « » 🏆«پهلوون» برگی از خاطرات زندگی شهید «ابراهیم هادی» 🌷‌‌ https://eitaa.com/salambarebraHem
🌷شهدا را یاد کنیم تا آنها نیز در نزد ارباب از ما یاد کنند... احمدعلی نیری، ساکن محله مولوی تهران بود. او توفیق شاگردی حضرت آیت الله حق شناس را پیدا کرد. در نوجوانی در نتیجه مراقبت از اعمال، به درجاتی رسید که توصیف شدنی نیست! او در سال ۱۳۶۴ به شهادت رسید. آیت الله حق شناس می فرمود: آقا بگردید در تهران و ببینید مانند شهید نیری پیدا می شود؟! ✅این جوان ۱۹ ساله در نتیجه دوری از یک عمل حرام و مراقبت دائم، چشمانش به حقایق هستی گشوده شد و راهنمای مشتاقان کوی دوست گردید. نامه ها و نصایح ایشان واقعا اثرگذار بوده و هست. او آنچه تجربه گران نزدیک به مرگ در آن لحظات دیده اند را مرتب می دید و... 📙کتاب عارفانه، زندگینامه و خاطرات شهید نیری در سال ۱۳۹۲ توسط گروه شهید هادی منتشر شد. 🌹 🌷 https://eitaa.com/salambarebraHem
پاسخ زیبا 🌷 بودند آدمهایی که می‌گفتند : « چرا باید رأی بدیم ؟ فایده نداره که .... » آقا روح الله در جواب می‌گفت : رأی تک تک ما توی سرنوشت کشور مهمه و اثر داره ؛ اگه امروز رأی ندی ، فردا حق نداری بگی چرا فلانی کشورمون رو به تباهی کشوند و فلان شد ..... اگه دادی اونوقت حق اظهار نظر داری . 📚 کتاب : اثر انگشت ، ص ۵۹ ، راوی همسر شهید شهید مدافع حرم آل الله شهیدروح الله صحرایی 🌷کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
💟 🌕شهید مدافع‌حرم 🎙راوے: همسر شهید 💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گل‌دار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار به‌مرور با چادر سر کردن آشنا شود.» 🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر می‌خواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد می‌گفت: «نمی‌خواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه می‌دوید و چادر سر می‌کرد و می‌دوید جلوی بابا و می‌گفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربان‌صدقه‌اش می‌رفت که خوشگل بودی، خوشگل‌تر شدی عزیزم. فاطمه ذوق می‌کرد. 💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت می‌شود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.‌ 🌻وقتی آقا جواد نماز می‌خواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن می‌کرد و همان چادر را سَر می‌کرد و به بابایش اقتدا می‌کرد و هر کاری بابایش می‌کرد، او هم انجام می‌داد. 🌹 🌷کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
مرام آقا مجید مجید یک نیسان داشت که با آن کار می‌کرد و روزی‌اش را در می‌آورد. پشت دخل نان بربری هم تنها به این دلیل می‌رفت تا اگر مستمندی را می‌شناسد، نان مجانی به دستش بدهد. آقا مجید از آن دست بچه‌های جنوب شهری لوطی مسلکی بود که دست خیرش زبانزد است. مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. غیر از نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می‌دید، هرچه داشت به او می‌بخشید. فکر هم نمی‌کرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار می‌کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می‌گرفت! ته توی کارش را که درمی آوردی می‌فهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت، تکه کلامش این بود که «خدا بزرگ است می‌رساند.» 🆔 @salambarebraHem