📖 #خاطرات_شهدا
🔴از چاقوی ضامن دار و قلیان تا شهید شدن در خان طومان (۲)
#شهید_مجید_قربانخانی
🕊من یک هفته بعد شهید می شوم
مجید خیلی تغییر کرده بود. روزی به من گفت یک خودکار به من بده . گفتم چه می کنی؟
خوابی دیده بود که تعریف نمی کرد. با آهنگی گریه می کرد.
به زن دایی اش گفت: اگر من بروم و برنگردم چه ؟
از طریق یکی از آشناها زنگ زدیم جایی به ما گفتند خیالتان راحت ، همه راه ها برای خارج رفتن مجید بسته شده و نمی تواند سوریه برود.
شهید فرامرزی را آورده بودند بهشت زهرا برای تشییع، ما هم رفته بودیم. به عمه اش گفت : عمه من خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دیده ام و دو هفته دیگر من هم پیش فرامرزی ام. حضرت گفتند یک هفته بعد از این که سوریه برم شهید می شوم.
بلاخره یک شب مجید آمد و گفت می خواهد برود سوریه. اجازه ندادم و آن قدر ناراحت شدم که حالم بد شد و مرا بیمارستان بردند.
🕊سیزده نفر را جدا کرد
سیزده دی ماه رسید سوریه . مجید در خان طومان مسئول غذا و پشتیبانی بود. حتی یکی از همرزمانش می گفت : غذای خودش را نمی خورد و به بقیه می داد.همیشه به بقیه می گفت که او را هم خط ببرند.
روز آخر بعد از یک هفته گفت امشب شب آخر است، مرا هم با خود عملیات ببرید.
یکی از فرماندهان به نام #شهید_حسن_امیدواری خواب می بیند که یک گروهی در حرم حضرت زینب سلام الله علیها صف کشیده اند.
یک خانم سه ساله آمد و ۱۳ نفر از این گروه را جدا کرد و گفت :شماها یک قدم جلو بیایید.
همه ی آن سیزده نفر هم شهید شدند.
🕊از ۱۳ نفری که آن جلو شهید شدند فقط ۵ پیکر برگشت.
عملیاتشان در خان طومان با چچنی ها بود.
مجید چند بار حمله می کند و چند نفر از آن ها را می زند.آن ها فرار می کنند. از ایرانی ها می ترسیدند. خلوت می شود و نیروهای ایرانی خیلی جلو می روند.
جبهه النصره با ۱۵ ماشین پدافند سمت آن ها می روند و آن ها را محاصره می کنند که جز کلاش چیزی با خود نداشتند. خمپاره زن آن ها هم شهید شده بود. تا ساعت ۱۰ روز ۲۱ دی ماه زنده بودند و بعد هم شهید می شوند.
آخرین تماسش با ما هم ساعت ۷ بود.
زخمی ها خود را عقب کشیدند اما از ۱۳ نفری که آن جلو شهید شدند ، فقط دو پیکر برگشت و بعد از ۶ ماه ، سه پیکر دیگر هم برگشت اما بقیه برنگشتند...
🕊اگر این را بخورید شهید می شوید!
یک شب چغندر پخته بودند که مجید گفته بود اگر این را بخورید شهید می شوید.بعضی از آن ها نخورده بودند. همه ی آن هایی که خورده بودند شهید شده بودند و آن هایی که برگشته بودند خیلی ناراحت بودند.
🕊مجید از همه جلوتر بود.
یکی از رزمندگان می گوید مجید از همه جلوتر بود. مرتضی رفته بود مجید را برگرداند که موشکی به ماشین او اصابت کرده و تکه تکه می شود.
یک شهرام نامی هم بود که قضیه را دیده بود؛ می گفت پهلوی مجید تیر خورده بود.چند چچنی را هم زده بود اما بعد نیروهای جبهه النصره به او تیر خلاصی زده و پیکرش را پشت تویوتا انداختند و بردند .بی بی سی بعدا چهار نفر با اسم و عکس معرفی کرد.
مجید و مرتضی کریمی و مصطفی چگینی و محمد آژند را اعلام کرد.
🕊حضرت زینب (س) پاکش می کند!
یکی از فرماندهان می گفت مجید وضو می گرفت و همه دست و بالش خالکوبی بود که فرمانده به او گفته بود مجید این کارها چیه آخه؟
مجید گفت: حضرت زینب (س) فردا پاکش می کند.
و حالا مجید برگشته، پاک و سرافراز و شهید...
🌷 #شهید_مجید_قربانخانی
پ.ن: هدف آشنایی جوانان با زندگی شهید است. کپی بدون لینک نیز جایز و حلال است.
🌷 #کانال_سلام_برابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0