eitaa logo
سلام بر امام شهدا
18 دنبال‌کننده
44 عکس
2 ویدیو
2 فایل
salam bar emame shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
💠نگه دار!💠 سوار بلیزر بودیم. می رفتیم خط. عراقی ها همه جا را می کوبیدند. صدای اذان را که شنید گفت « نگه دار نماز بخونیم. » گفتیم «توپ و خمپاره می آد، خطر داره. » گفت «کسی که جبهه می یاد، نماز اول وقت را نباید ترک کنه. » #شهید_حسن_باقری 📚یادگاران، جلد ۴، ص 19 #خاطره
🌺🍂🌺🍃🌺 🍂🌺🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺 🔵این هدیه امام است🔵 سفره عقدمان با بقیه سفره ها فرق داشت! به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان را دور تا دور سفره چیده بودیم! برکتی که این تفسیر به زندگیمان می داد، می ارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان می خواست داشته باشد. برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم ولی فتح الله نگذاشت بازش کنیم! می گفت: «حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم، چگونه شب عروسیم چنین غذای گران قیمتی بدهم؟!» برنج ها را بسته بندی کردیم و به خانواده های نیازمند دادیم. وقتی برنج ها را می دادیم، فتح الله می گفت، این هدیه امام خمینی است. #شهید_فتح_الله_ژیان‌پناه 📚 فلش کارت دونیمه سیب, موسسه مطاف عشق #سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا #ارتباطات_اجتماعی
🕊🌾🕊🌱🕊🌿🕊🕊 🌱🕊🌿🕊🕊🌾 🕊🍃🕊🌿 🌴🕊🌱 🕊 #نیایش خدایا ! ما را ببخش. گناهانے ڪہ ما را احاطہ ڪردہ و خود از آن آگاهے نداریم. گناهانے را ڪہ می‌ڪنیم و با هزار قدرت عقل توجیہ می‌ڪنیم و خود از بدے آن آگاهے نداریم. خدایا ! تو آنقدر بہ من رحمت ڪردہ و آنچنان مرا مورد عنایت خود قرار داده‌اے ڪہ من از وجود خود شرم می‌ڪنم، خجالت می‌ڪشم ڪہ در مقابلت بایستم و خود را ڪوچڪتر از آن می‌دانم ڪہ در جواب این‌همہ بزرگوارے و پروردگارے تو را شڪر ڪنم و تشڪر را نیز نقصے و اهانتے بہ ساحت مقدست می‌دانم. 🌷شهید دڪتر چمران🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلااااااااااااااام عید همتون مبارک دلتون شاد شاد حاجاتتون روا
🌺🍂🌺🍃🌺 🍂🌺🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺 🔵 عشق فرزند🔵 فاطمه، نُه ساله شده بود و برايش جشن تکليف گرفتيم. حاج رضا خيلی به اين چيزها اهميت می داد. برای فاطمه يک انگشتر خريد. چند ماه بعد، ماه مبارک رمضان بود و فاطمه همه روزه هايش را گرفت. آن وقت يک جفت النگو بهش هديه داد. تولد بچه ها هميشه يادش بود و برايشان هديه می خريد. تولد حضرت زهرا س هم می گفت: "امروز روز فاطمه و زهراست." و برای هر دوشان هديه می خريد. روز تولد حضرت محمّد ص هم برای محمّد جواد هديه می خريد... #شهيد_حاج_رضا_کريمی 📚هزار از بيست، ص۶۰ #سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا #تربیت_فرزند
💠تربت کربلا💠 اذان را گفته بودند، زود مهر برداشتم و رفتم برای نماز. برگشتم، مصطفی هنوز نیامده بود. مثل همیشه کله اش را کرده بود توی جامهری و مهرها را زیر و رو می کرد. دو تا مهر پیدا کرد، فوت کرد و یکی را داد دستم. گفتم «...این چیه؟» بشکن زد، گفت «...این مهر کربلاست. بگیر حالشو ببر.» خیلی وقت ها روی مهرها ننوشته بود «...تربت کربلا» می گفتم «...از کجا فهمیدی مال کربلاست؟» می گفت «...مهر کربلا از قیافه ش پیداست.» #شهيد_مصطفی_احمدی_روشن 📚يادگاران، جلد 22 كتاب ، ص 13 #خاطره
🎈🎈🎈🎈🎈 💣💣💣💣💣 🎃🎃🎃🎃🎃 👓👓👓👓👓 🎭 کو پدرت؟! 🎭 نزدیک عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود.👦 باید کوتاهش می‌کردم. مانده بودم معطل تو آن برهوت که جز خودمان کسی نیست، سلمانی از کجا پیدا کنم تا این که خبردار شدم که یکی از پیرمردهای گردان یک ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح می‌کند سریع رفتم سراغش...🏃♂️ دیدم کسی زیر دستش نیست. طمع کردم و جلدی با چرب زبانی قربان صدقه‌اش رفتم و نشستم زیر دستش. اما کاش نمی‌نشستم...😔 چشمتان روز بد نبیند😰. با هر حرکت ماشین بی اختیار از زور درد از جا می‌پریدم🕊 ماشین نگو تراکتور🚜 بگو! به جای بریدن ✂️ موها، غلفتی از ریشه و پیاز می‌کندشان! از بار چهارم، هر بار که از جا می‌پریدم با چشمان پر از اشک 😭 سلام می‌کردم. پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد. اما بار آخری کفری😠 شد و گفت:«تو چِت شده سلام می‌کنی. یک بار سلام می‌کنند.» گفتم:«راستش به پدرم سلام می‌کنم.» پیرمرد دست از کار کشید و با حیرت😳 گفت:«چی؟ به پدرت سلام می‌کنی؟ کو پدرت؟» اشک چشمانم را گرفتم و گفتم:«هربار که شما با ماشینتان موهایم را می‌کنید پدرم جلو چشمم می آد😔 و من به احترام بزرگ تر بودنش سلام می‌کنم!»😐 پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانه ای خرجم کرد و گفت:«بشکنه این دست که نمک نداره...»😡 مجبوری نشستم و سیصد، چهارصد بار دیگر به آقا جانم سلام کردم تا کارم تمام شد! 📚رفاقت به سبک تانک، ص۱۴ 😂 #خاطره_طنز 😂
📚موضوع مرتبط: #شهید_عبدالحسین_برونسی #شهید_دفاع_مقدس #خاطره 📅مناسبت مرتبط: تاریخ تولد #06_03 #jihad #martyr
💠مستاجر💠 شام که خوردیم، به من گفت «حاج آقا! باید چندتا استخاره برام بگیری. » گفتم «چی شده؟» گفت «صاحب خونه جوابمون کرده. رفتم امروز هفت هشت جا رو دیدم. زیرزمین، بالا. همه شون تنگ و تاریک و کوچیک بودن. » گفتم «خب، می رفتی سراغ خونه های بزرگ تر. » گفت «نمی تونم، توانش رو ندارم. حالا می خوام استخاره کنی تا یکیش رو انتخاب کنم. » صاحب خانه از آن طرف سفره به من گفت «چی می گه؟» گفتم «همین که شنیدی. » گفت «یعنی ناصری جدی جدی خونه نداره؟ مستأجره؟» باورش نمی شد. #سرلشکر_شهید_محمد_ناصری 📚یادگاران، جلد ۱۳، ص۳۰ #خاطره
📩📩📩 📩📩📩 📩📩📩 🖍 #پندنامه 🔹آنان که به من بدی کردند، مرا هوشیار کردند... 🔹آنان که به من خوبی کردند، به من مهر و وفا آموختند... 🔹آنان که به من انتقاد کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند... 🔹آنان که به من بی اعتنایی کردند، به من صبر و تحمل آموختند... 🔸پس خدایا! به همه اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند، خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا کن. » . 🌷شهید دکتر مصطفی چمران🌷
🌕 وادی رحمت 🌕 روز مانده به چهلم علي، وصيت نامه اش به دستم رسيد. وصيت نامه را باز كردم. علي نوشته بود: «پدر جان من دوست دارم كه در وادي رحمت در كنار ساير دوستانم به خاك سپرده شوم». اما وصيت نامه دير به دست ما رسيد و ما علي را در قبرستان ستارخان دفن كرديم. احساس ملامت مي كرديم. به هر كجا سرزدم تا اجازه ي انتقال جنازه اش را بگيرم، موفق نشدم. از امام اجازه ي نبش قبر خواستيم، اما اجازه ندادند، ناچار گذاشتيم جنازه در همان قبرستان ستارخان بماند، اما هر وقت علي را در خواب مي ديدم، مي گفت: «هرچه احسان داريد، به وادي رحمت بياوريد. من در آن جا كنار دوستانم هستم و فقط به خاطر شما به قبرستان ستارخان مي آيم.» اين شد كه پنج شنبه ها به وادي رحمت مي رفتم و بعدازظهرها به ستارخان. تا اين كه 13 سال بعد از طرف شهرداري خبر آوردند كه گورستان جاده كشي مي شود، بايد اجساد و اموات انتقال پيدا كنند. درست در سالگرد شهادت علي براي انتقال جنازه ي او به قبرستان ستارخان رفتيم. بر سر مزار حاضر شديم و خاك آن را برداشتيم. به سنگ ها كه رسيديم، خودم خواستم كه روي سنگ ها را جارو كنم تا خاك به استخوان ها و روي جنازه نريزد. سنگ اول را كه برداشتم، بوي عطر شهيد بيرون زد كه بچه ها به من گفتند: «حاجي گلاب ريختي؟» گفتم: «نه، مثل اين كه اين بو از قبر مي آيد،» عطر جنازه همه جا را گرفت. سنگ ها را كه برداشتم نايلون را بلند كردم، ديدم سنگين است. آن را بغل كردم، ديدم كه سالم است. صورتش را داخل قبر زيارت كردم. مثل اين بود كه خوابيده است و همين شامگاه او را دفن كرده ايم. با ديدن اين صحنه يك حالت عجيبي به من دست داد، قسمت سبيل هايش عرق كرده و سالم بوده و در همان حال مانده بود. موهاي صورتش و سبيل هايش هنوز تازه بود. موها و پلك ها همه سالم بودند. مثل اين بود كه در عالم خواب است. دستم را كه انداختم به نايلون پاييني، چند تا از انگشت هايم خوني شد، مادر علي هم اصرار كرد كه او را زيارت كند؛ وقتي خواستيم پيكر شهيد را لاي پارچه اي بپيچيم، مادر علي گفت: «بگذاريد صورتش را ببوسم، من هنوز صورتش را نديده ام.» يعقوب پسرم گفت: «كمي آرام باش مادر!» خواستم كه نايلون روي صورتش را باز كنم كه در وادي رحمت مانده بود، دستم خوني شد. پسرم سال ها در انتظار ملحق شدن به دوستانش در وادي رحمت مانده بود. 📚 نوید شاهد
📚کتاب سقای آب و ادب 📝 نویسنده با زیرکی و توانایی قلم خود مخاطب را میخکوب متن کتاب می‌کند و این مساله تا اندازه‌ای مشهود است که ممکن است نم اشکی بر چشم خواننده بیاید و خود را در فضای روضه و هیات حس کند. این مساله به قدری جدی است که ممکن است مخاطب مانند برخی جلسات روضه و عزاداری که تاب شنیدن سخنان واعظ را ندارد مجبور باشد کتاب را ببندد و خواندن و پرواز در عوالم سقای ادب را به فرصتی که شور حسینی فروکش کرده است موکول کند. شاید اگر بخواهیم این کتاب را در یک جمله معرفی کنیم باید گفت شب تاسوعا در یک کتاب. 📗بخشی از کتاب افواج بی‌شمار ملائک، با هودج‌هایی از نور و چهره‌هایی سرشار از شور و سرور، او را چون نگین در حلقه حضور می‌گیرند. عباس اگرچه همه‌شان را به روشنی و وضوح می‌بیند اما چشم از چراغ حسین بر نمی‌دارد. انگار ناخودآگاه و بی‌اراده در باشکوه‌ترین و نورافشان‌ترین هودج نشانده می‌شود و صدایی نرم و لطیف در گوشش طنین می‌افکند: برویم. عباس که همچنان سراپای نگاهش مجذوب حضرت حسین... 🔸موضوع کتاب: حضرت عباس علیه السلام 🔸ناشر: انتشارات نیستان 🔸نویسنده: سید مهدی شجاعی 🔸قیمت نسخه چاپی: 17000 تومان 🔸شماره جهت سفارش نسخه چاپی: 02166408640/داخلی فروشگاه 🔸قیمت نسخه الکترونیکی: 8600 تومان 🔸خرید نسخه الکترونیک کتاب https://fidibo.com/book/2180 🔔فقط 44 عدد از کتاب ( چاپ قدیم) به قیمت 17تومان موجود است، چاپ جدید کتاب به قیمت 29 هزار تومان می باشد. #محرم #کربلا #عاشورا #حضرت_عباس_علیه_السلام #ابوالفضل_العباس #امام_حسین_علیه_السلام #سیره_امامان #سیره_بزرگان #رمان #مطالعه #کتابخوانی #محصول_فرهنگی
بسم الله الرحمن الرحیم این بنده كوچك خداوند بزرگ با اعتراف به یك دنیا اشتباه، بی‌توجهی به ظرافت مسئولیت از خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی می‌كنم. وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است. به همه چیزهایی كه گفته‌ام و توصیه‌هایی كه داشته‌ام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تأكید می‌نمایم. به كسی تكلیف نمی‌كنم ولی گمان می‌كنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت كتاب در‌آورند برای دانش‌آموزان مفید باشد. هر چه از مال دنیا دارم متعلق به همسر و فرزندانم می‌باشد. كیفیت عملكرد را طبق قانون شرع به عهده خودشان می‌گذارم. برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند. خدای را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، محمد(ص) را به نبوت و علی و یازده فرزندان معصومین علیهم‌السلام را به امامت و پس از مرگ را به قیامت و خدای را برای حسابرسی به عدالت قبول دارم و از دریای كرمش امید عفو دارم. این مختصر را برای رفع تكلیف و تعیین خط ‌مشی برای بازماندگان و بر حسب وظیفه شرعی نوشتم وگرنه وصیت‌نامه این‌ بنده حقیر با این همه تحولات در زندگی در این مختصر نمی‌گنجد و مكّه، حج بیت‌الله بر من واجب شده بود امكان رفتن پیدا نشد. اینك كه به لقاءالله شتافتم این واجب را یكی از بندگان صالح خداوند به عهده بگیرد. ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به «خیرالعمل» صرف شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند به بنیاد شهید بدهید. محمدعلی رجایی 📚موضوع مرتبط: #شهید_محمدعلی_رجایی #شهید_ترور #زندگینامه 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت #06_08 #jihad #martyr
: از مهم ترین ویزگی هایی که شهید رجایی را به عنوان یک اسوه و کسی که الگوی مدیریت کلان کشور بود، در اذهان جا داده در درجه اول سادگی و بی تکلفی وی بود، او زندگی ساده ای داشت و در زندگی کاری هم این حال و هوا را داشت و چون جنس او از طبقه پایین یا متوسط مردم بود در جنوب شهر زندگی می کرد و الان منزل وی در خیابان ایران تبدیل به موزه شده است.وی فردی ولایی بود و می گفت من مقلد هستم با افتخار می گفت که من مقلد هستم آن هم در شرایطی که تقلید کردن با توجه به شرایط روشنفکری آن موقع با وجود مارکسیست ها و چپ ها که همه الگوهای غربی را ارائه می دادند سخت بود ولی وی در آن شرایط با شجاعت اعلام می کرد که من یک مقلد هستم یعنی اوج تعبد و ولایتمداری خود را نشان می داد و آنچه که مردم دیدند همین بود، ضمن اینکه یک انسان ولایی معتقد و پرتلاش بود ولی در عین حال خود را در برابر ولایت تابع محض می دید. 📚موضوع مرتبط: #شهید_محمدعلی_رجایی #شهید_ترور #زندگینامه 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت #06_08 #jihad #martyr
📚موضوع مرتبط: #شهید_محمدعلی_رجایی #شهید_ترور #پوستر 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت #06_08 #jihad #martyr
•| مواظب حجاب خود باشيد كه اين مهم‌ترين چيز است... در اجتماع ما كسى به فكر رعايت حجاب و اخلاق نيست! ولی شما به فكر باشيد و زينبى برخورد كنيد ... سه چهارم دختران حال حاضر حجابشان حجاب نيسـت!🙁 و چيزهايى كه می پوشند واقعا حجاب نيست !! ممكن است چادر بپوشند ولی چادرشان داراى مد و زرق و برق است!! داریم به سراغ بدعت‌ها می‌رویم... حجاب مى‌پوشند ولـی بدن نما! حجاب بر سر دارند ولی با مدل‌های جدید و صورت آرایش کرده!! اینها از کجا می‌آید؟؟ احترام چادری كه برسر دارید نگه دارید. ما بايد از فاطمه زهرا "سلام الله علیها" الگو بگيريم. 📚موضوع مرتبط: #شهید_احمد_مشلب #وصیت_نامه #شهید_مدافع_حرم 📅مناسبت مرتبط: تاریخ تولد #06_09 #jihad #martyr
▪️موضوع مرتبط: #پوستر #حضرت_حُر_ع 📅مناسبت مرتبط: #شب_چهارم_محرم #jihad #martyr
▪️موضوع مرتبط: #عکس #حضرت_حُر_ع 📅مناسبت مرتبط: #شب_چهارم_محرم #jihad #martyr
▪️موضوع مرتبط: #استوری_محرم #سربند_یا_حسین_ع 🗓مناسبت مرتبط: #محرم #jihad #martyr
▪️موضوع مرتبط: #عکس_نوشته_محرم #حضرت_ابوالفضل 🗓مناسبت مرتبط: #شب_نهم_محرم #تاسوعا #jihad #martyr
▪️موضوع مرتبط: #پوستر #حضرت_ابوالفضل_العباس_ع 📅مناسبت مرتبط: #شب_نهم_محرم #تاسوعا #jihad #martyr