🔴 #ابتکار_شیرین
💠 سال تحویل دور هم بودیم. علی به همه #عیدی داد غیر از من.
گفت: «بیا بالا توی اتاق خودمون».
یه #قابلمه دستش گرفت و گفت:
«من میزنم روی قابلمه تو از روی صداش بگرد و هدیهات رو پیدا کن».
گذاشته بود توی #جیب لباس فرمش.
یه شیشه #عطر بود و یه #دستبند.
این قدر برام لذت بخش بود که تا حالا یادم مونده.
#شهید_خلبان_علیرضا_یاسینی
📚نیمه پنهان ماه، جلد ۵،ص۳۲
🔴 #ابتکار_شیرین
💠 سال تحویل دور هم بودیم. علی به همه #عیدی داد غیر از من.
گفت: «بیا بالا توی اتاق خودمون».
یه #قابلمه دستش گرفت و گفت:
«من میزنم روی قابلمه تو از روی صداش بگرد و هدیهات رو پیدا کن».
گذاشته بود توی #جیب لباس فرمش.
یه شیشه #عطر بود و یه #دستبند.
این قدر برام لذت بخش بود که تا حالا یادم مونده.
#شهید_خلبان_علیرضا_یاسینی
📚نیمه پنهان ماه، جلد ۵،ص۳۲