eitaa logo
   ﷽ سلام بر امام زمانم و شهدا
155 دنبال‌کننده
13هزار عکس
10.4هزار ویدیو
108 فایل
این دعاے کوچـک رو بخــونید؛ بخصـوص توے قنــوت هاتـون. ┊💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ لَـیِّـنْ قَـلْـبِـی لِـوَلِـیِّ اَمْـرِک 🆔 @abde_khoda110 ⎇‍‌‌‎‎‌‌‍‌‌‎‎‍‌‌‎‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‌‌‎‎‌‌‍‌‌⃢⃢⃢⃢🌴@SalambarEmamZamanam
مشاهده در ایتا
دانلود
2.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 سوریه، تمام دشمنان تشیع؛ برای یاری و تضعیف جبهه‌ی باطل و جبهه‌ی منافقین 🎥 یک بزرگ دیگر از رهبر انقلاب که در دیدار ۲۱ آذر ۱۴۰۳ فرمودند: اینکه گروهی بیایند در شادی کنند و برقصند و به خانه‌های مردم تجاوز کنند و رژیم صهیونیستی هم بمباران کند؛ وضعیت اینطور نمی‌ماند. قطعا جوانان غیور سوری ایستادگی خواهند کرد، فداکاری خواهند کرد، تلفات هم خواهند داد و بر این وضع نیز فائق خواهند آمد. ✍ بدانیم، پایان فتنه شام و غلبه‌ی نهایی نیروهای بر دشمنان خود، مساوی است با زمان ندای "فرمانروای شما فلانی است". بسیار زیاد به ظهور نزدیکیم ان‌شاءالله... 📚 امام علی علیه‌السلام: در منطقه ، فتنه‌ای خواهد بود که هر گاه از گوشه‏اى آرام گيرد از جانب ديگرى سر برمى‏آورد و اين فتنه پايان نمى‏پذيرد، مگر آنگاه كه منادى از آسمان ندا مى‏كند: فرمانروای شما فلانی (امام مهدی) است. (عقدالدرر فی اخبار المنتظر از مقدسی شافعی صفحه ۷۵) ✍ هیچ راهکاری برای در روایات ذکر نشده جز بیدار شدن و پیوستن حقیقی آنان به شیعی و تلاش برای آزادی سوریه از چنگ تروریست‌ها و حامیان‌ آنها، در وقایع عصر ظهور امام زمان علیه‌السلام ✍ سیزده سال فتنه شام، به مراحل حساسی رسیده. احتمال بالا، فقط یک مرحله‌ی (زلزله سوریه) تا فاصله داریم. کل فعالیت نیز، فقط مدت کوتاه پانزده ماهه است. ❤️ السلام علیک یا سیدالشهدا 🇮🇷🇵🇸 🏴🚩
‍ پانزدهم رجب شهادت حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری قمری حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) عوامل یزید شدند و به رسیدند، عبیدلی نسابه نوه ششم امام سجاد (علیه‌السلام) در کتاب اخبار زینبیات حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) را در روز یکشنبه ۱۵ رجب نقل کرده‌اند، بزرگوارشان امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) است، هنگام حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بسیار ، (سلام‌الله‌علیها) علت را پرسیدند؟ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند: ای (سلام‌الله‌علیها) بعد از من و تو اين دچار و می‌شود، یا بضعتی و قرة عینی، إن من بکى علیها، و على مصائبها یکون ثوابه کثواب من بکى على أخویها، ثم سماها زینب، اى پاره تن من و روشنى چشمانم، (سلام‌الله‌علیها)، هر کسى که بر (سلام‌الله‌علیها) و مصایب او ثواب کسى را به او می‌دهند که بر دو برادر او (علیه‌السلام) و (علیه‌السلام) کند، و سپس نام را برایش برگزید، بعد از جریان و پس از تحمل رنج و مراجعت اسراء به ، از گریه مخدرات تمام شهر و نالان بودند، به یزید ملعون دادند که این در مدینه به تو خواهد بود و باید تدبیری کنیم، یزید ملعون نیز داد که (سلام‌الله‌علیها) و همه مخدرات و امام سجاد (علیه‌السلام) را از تبعید کنند و به بفرستند، حاکم مدینه نیز به این دستور عمل کرد و امام سجاد (علیه‌السلام) و همه مخدرات کربلا را با به طرف فرستاد، (سلام‌الله‌علیها) از امام سجاد (علیه‌السلام) خواستند که کنند از دیدار یزید از بروند، از طرفی در شام عوامل یزید (سلام‌الله‌علیها) را شدند و در ۱۵‌ رجب (سلام‌الله‌علیها) در مکانی که سکونت داشتند به هسمرش حضرت عبدالله بن جعفر (علیه‌السلام) فرمودند بستر مرا زیر آفتاب بیانداز می‌خواهم برادرم زیر جان بدم، (سلام‌الله‌علیها) در زیر گریه می‌فرمود و بودند اما لب به نزدند، (سلام‌الله‌علیها) بعد از گذشت یکسال و نیم از عاشورا بر اثر اسارت و بنی امیه به رسیدند و مطهرشان در دفن شدند یعنی در فعلی سوریه گردیدند. منابع: اخبار الزینبیات ص ۱۱۵ ، رياحين الشريعة ج ۳ ص ۳۸ ، خصائص زینبیه ص ۳۲ و ص ۵۳ ، انوار الشهادة، کثنوی، ناسخ التواریخ، المجلد الخاص بحیاة السیدة زینب (سلام‌الله‌علیها) الطراز المذهب فی أحوال سیدتنا زینب (سلام‌الله‌علیها) ، بحارالانوار ج ۴۵ و ص ۲۸ و ص ۴۲ و ص ۴۴ ، منتخب التواریخ ص ۶۷ جهت تسلیت به حضرت ولی عصر علیه السلام صلوات
🏴 امان از شام! ▫️ از 🟩 امام سجاد علیه‌السّلام پرسیدند:‌ ❓ سخت‌ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ 🧮 سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! ✍🏼 در شام ✨ هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 1⃣ 🗡 . ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 2⃣ 🩸. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام‌کلثوم نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سُم چارپایان قرار می‌گرفت. 3⃣ 🔥 . زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می‌ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 4⃣ 🎺 . از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» 5⃣ 🧶 . ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن‌ها می‌گفتند: 🌐 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. 6⃣ ⛓ . ما را به بازار برده‌فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن‌ها مقدور نساخت. 7⃣ 💥 . ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی‌نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اُشتر نهند و بر آن نشینند. 📚 برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🏷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᨖᨖᨖᨖᨖᨖᨖᨖ ✋🏼