eitaa logo
سلام چاهک
177 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
793 ویدیو
11 فایل
ارتباط با ادمین: 🆔 @kiani5138
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت ششم : پهلوان ( ۱ ) ✔️ راوی : حسین الله کرم 🔸سيد حسين طحامي کشت يگير جهان به زورخانه ما آمده بود و با بچه ها ميکرد.هر چند مدتي بود که سيد به مسابقات قهرماني نميرفت، اما هنوز بدني بسيار ورزيده و قوي داشت. بعد از پايان رو کرد به حاج حسن و گفت: حاجي، کسي هست با من کشتي بگيره؟ حاج حسن نگاهي به بچه ها کرد و گفت: ، بعد هم اشاره کرد؛ برو وسط گود. معمولاً در کشتي پهلواني، حريفي که زمين بخورد، يا خاک شود ميبازد. 🔸کشتي شروع شد. همه ما تماشا ميکرديم. مدتي طولاني دو کشتيگير درگير بودند. اما هيچکدام زمين نخوردند.فشار زيادي به هر دو نفرشان آمد، اما هيچکدام نتوانست حريفش را مغلوب كند، اين کشتي پيروز نداشت. 🔸بعد از کشتي سيد حسين بلندبلند ميگفت: بارک الله، بارک الله، چه شجاعي، ماشاءالله پهلوون! ٭٭٭ 🔸ورزش تمام شده بود. حاج حسن خيره خيره به صورت نگاه ميکرد. آمد جلو و باتعجب گفت: چيزي شده حاجي!؟ حاج حسن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: تو قديمهاي اين تهرون، دو تا بودند به نامهاي حاج سيد حسن رزاّز و حاج صادق بلور فروش، اونها خيلي با هم دوست و رفيق بودند. 🔸توي کشتي هم هيچکس حريفشان نبود. اما مهمتر از همه اين بود که بنده هاي خالصي براي خدا بودند. هميشه قبل از شروع کارشان رو با چند آيه قرآن و يه روضه مختصر و با چشمان اشک آلود براي آقا اباعبدالله شروع ميکردند. نَفَس گرم حاج محمد صادق و حاج سيد حسن، مريض شفا ميداد. 🔸بعد ادامه داد: ، من تو رو يه پهلوون ميدونم مثل اونها! هم لبخندي زد و گفت: نه حاجي، ما کجا و اونها کجا.بعضي از بچه ها از اينکه حاج حسن اينطور از ابراهيم تعريف ميکرد،ناراحت شدند. 🔸فرداي آن روز پنج از يکي از زورخانه هاي تهران به آنجا آمدند. قرار شد بعد از با بچه هاي ما کشتي بگيرند. همه قبول کردند که حاج حسن داور شود. بعداز کشتيها شروع شد. 🔸چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتي را بچهدهاي ما بردند، دو تا هم آنها. اما در کشتي آخركمي شلوغ کاري شد! آنها سرحاج حسن داد ميزدند. حاج حسن هم خيلي ناراحت شده بود.من دقت کردم و ديدم کشتي بعدي بين ابراهيم و يکي از بچه هاي مهمان است. آنها هم که ابراهيم را خوب ميشناختند مطمئن بودند که ميبازند.براي همين شلوغ کاري کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور! 🔸همه عصباني بودند. چند لحظه اي نگذشت که داخل گود آمد. با لبخندي که بر لب داشت با همه بچه هاي مهمان دست داد. آرامش به جمع ما برگشت. بعد هم گفت: من کشتي نميگيرم! همه با تعجب پرسيديم: چرا !؟ 🔸كمي مكث كرد و به آرامي گفت: دوستي و رفاقت ما خيلي بيشتر از اين حرفها وكارها ارزش داره! بعد هم دست حاج حسن را بوسيد و با يك پايان کشتيها را اعلام کرد. شايد در آن روز برنده و بازنده نداشتيم. اما برنده واقعي فقط ابراهيم بود. وقتي هم ميخواستيم لباس بپوشيم و برويم. حاج حسن همه ما را صدا کرد و گفت: فهميديد چرا گفتم ابراهيم پهلوانه!؟ 🔸ما همه ساکت بوديم، حاج حسن ادامه داد: ببينيد بچه ها، پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد. امروز با نَفس خودش کشتي گرفت و شد. ابراهيم به خاطر خدا با اونها کشتي نگرفت و با اين کار جلوي کينه و دعوا را گرفت. بچه ها پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید   🆔️ @salamchahak
34.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌این کلیپ رزق ویژه امروز شماست🌿 از کنار این رزق راحت نگذرید... زندگی‌هاتون لبریز از برکات مادی و معنوی🦋💐 یادتون نره🌹   🆔️ @salamchahak 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | می‌ترسم خوبی‌ات تو را از من بگیرد 🍃🌹🍃 🔻دختر شهید عباسی با اشاره به جانبازی پدر در دوران هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: " ایشان جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی بود. ریه‌هایش مشکل داشت و دندان ها و موهایش ریخته بود. عاشق جبهه بود. همین عشقش او را به سوریه کشاند. یک بار به او گفتم می دانم اگر به سوریه بروی بر نمی‌گردی، گفت شهادت دُر گرانبهایی است که به هر کسی نمی‌دهند. گفتم تو آنقدر خوبی که می‌ترسم این خوبی‌ات تو را از من بگیرد. 🔺شهید منصور عباسی در فکر رفتن به سوریه نبود؛ اما یک خواب باعث شد، برود. خواب دیده بود راه سبزی جلویش هست که انتهای آن حرم حضرت زینب (س) قرار دارد، دوستان شهیدش را در خواب دیده بود که گفته بودند حاج منصور مراقب باش جا نمانی. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با ⬅️ به کانال ثامن سلام چاهک بپیوندید: ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ 💠@salamchahak 💠 ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت 🍃🌹🍃 🔻شهید محمد اسلامی نسب علاقه قابل ستايشی به حضرت صديقه كبری فاطمه زهرا (س) داشت و بدين جهت او را «سردار زهرايي (س)» می‌خواندند. 🔹محمد اسلامی نسب در یکی از عملیات‌ها چشمش آسیب دیده بود و دکترها گفتند بینایی‌اش را از دست داده است و دیگر جراحی هم فایده‌ای ندارد. محمد اصرار کرد که پزشکان عمل کنند و کاری به نتیجه‌اش نداشته باشند. 🔺اسلامی نسب به پزشکان معالجش در خصوص عمل چشمهایش می‌گوید: " فقط با ذکر یا زهرا (س) عمل را شروع کنید. بعد از عمل پزشکان از نتیجه‌ی جراحی حیرت زده شدند، عمل جراحی با رمز یا زهرا سلام الله علیها موفقیت آمیز بود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | ⬅️ به کانال ثامن سلام چاهک بپیوندید: ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ 💠@salamchahak 💠 ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | پلیسی که در درگیری با داعش به شهادت رسید 🍃🌹🍃 🔻شهید عزیزالله بهمنی در تیرماه سال ۱۳۹۵ با دختر دایی خود ازدواج کرد، حاصل این پیوند فرخنده فرزند دختری به ‌نام نیایش است که در زمان شهادت پدر یک سال سن داشت. 🔺شاید شوخی‌های شهادت‌گونه در صحبت‌هایش بهمنی را تا معراج بالا برد. همسرش می‌گوید: در جمعی بودیم که همسرم به‌شوخی گفت: «اگر من شهید شوم، اولین شهید شهرمان هستم». سرانجام گروهی از اشرار وابسته به گروهک تروریستی داعش با حمله به کلانتری ۲۲ مجاهد اهواز، او و ستواندوم علی‌بخش حسنوند را به شهادت رساندند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb