هدایت شده از اشعار امالبنین بهرامی (ام.خزان)
بازم جمعه، بازم عکست ، بازم دلتنگی و حسرت
یه چشم خیس و یک دنیا دل غمگین و کم طاقت
شب سرد زمستونی ، همه خوابن تو بیداری
که باید تا دم رفتن علم رو تو نگهداری
سپیده زد ، خبر اومد که پروانه دلش خون شد
و شمع دیده لیلی ، چنین بی تاب و مجنون شد
تو خندیدی و با شادی به سوی شعله ها رفتی
بگو با این تن خسته کجا بودی؟ کجا رفتی؟
کجا رفتی که بعد از تو تمام شهر خاموشه
همه زخمیِ طوفانن کسی مرهم نمیفروشه
تنت چون غنچه پرپر شد، میون آتش کینه
خدا هم از میون باغ، گل سرخا رو میچینه
دل دریا پر از غم شد و گردابی به پا کرده
به مقصد میخوره تیری که از چله رها کرده
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حاج_قاسم
#شب_جمعه
#امالبنین_بهرامی
در ایتا:
@omolbaninbahrami
در سروش:
https://splus.ir/omolbaninbahrami
کانال شاعر ارزشی ام البنین بهرامی (ام.خزان)