#دفترچه_خاطرات_من 🖇
دیروز تو کلاس درمورد فوتبال بحث شد.
یکی از بچه ها فقط پیروی میکنه.وقتی میبینه همه میگن فلان چیز خوبه شیرجه میزنه یعنی!بدون اینکه از اون مغزش استفاده کنه🙄
همون دختر برگشت گفت:حیف شد دروازبان ولز اخراج شد دوتا گل زدیم!
گفتم خوبه که؟ببینم تو طرف مایی یا اونا؟😐
گفت ولزیا!
گفتم اصلا میدونی ولز چقدره و بخشی از کجاس؟
گفت نه!
گفتم پس شما نظر نده🤥
والا😬
《♥️@salammfarmande♥️》
#دفترچه_خاطرات_من🖇
خب خب سلام.بنده 《برعنداز کم بیار》 مدرسمون هستم😂
امروز یعنی یه چیزی گفتم طرف کلا کم آورد😅
برگشته میگه:تیم ملی یعنی تیم مردم!مردم الان ناراحتن.اینا چرا رفتن گل زدن؟
گفتم:عزیزم اگه مردم از گل زدن ناراضی بودن که تا نصفه شب خیابونا شلوغ نبود😝
گفتش:آخه تیم ملی حکومته نه مردم.
گفتم:اگه تیم ملی حکومته پس چرا کلی آقازاده بازیکناش نیستن؟
گفت آخه بهشون پول دادن!
گفتم:سردار آزمونم همچین طرف ما نیس ولی داره بازی میکنه!
کم آورد سرشو کرد تو کتاب گفت اصلا به من چه اینا؟؟؟😝🇮🇷😎
《♥️@salammfarmande♥️》
دخـتـࢪان مـھـ³¹³ـدو؎•
#دفترچه_خاطرات_من🖇 خب خب سلام.بنده 《برعنداز کم بیار》 مدرسمون هستم😂 امروز یعنی یه چیزی گفتم طرف کلا
اگر دوستدارین بازم از این بحث های من با براندازا در مدرسه رو بخونید هشتگ #دفترچه_خاطرات_من رو دنبال کنید😉🌸
#دفترچه_خاطرات_من 🖇
کلاس آموزشی بودم.تابستون😫
برگشت گفت:گرمت نیست اینجوری بقچه میپیچی دورت میری خونه؟(چادرم منظورش بود)
گفتم زمستونا شلوار چی میپوشی؟
گفت:ساپورت!!!!
گفتم:سردت نمیشه تو چله زمستون ساپورت تنگ میپوشی؟خدانگهدار🙂😎
《♥️@salammfarmande♥️》
#دفترچه_خاطرات_من🖇
امروز تو مدرسه چهار زنگه بودیم😫(سه تا زنگ تفریح)
دوتا زنگ تفریح اول نزدیک به ۲۰ تا ۳۰ نفر از دانش آموزا نشستن وسط حیاط حلقه زدن اولش دست زدن و گفتن نترسید نترسید ماهمه باهم هستیم😐
بعدم شروع کردن بلند بلند (برای) رو خوندن😒
زنگ سوم بعد از شعار نترسید نترسید....
یکی از اون ناظم هایی که خیلی ازش حساب میبرن اومد داد کشید:جمع کنید این.....
هنوز حرفش تموم نشده در عرض چند صدم ثانیه هرکدومشون پخش شد یه گوشه😍😂😂😂😂
فقط چند نفر موندن اون وسط که با ترس و لرز مینداختن گردن هم😐💔
بعد اینکه ناظممون رفت نشستن همونجا (تقریبا همشون)بلند بلند و با جدیت دعای فرج خوندن😂😆😆😆
ولی اینو یادتون باشه نترسن نترسن اونا همه باهم هستن😉
《♥️@salammfarmande♥️》
#دفترچه_خاطرات_من🖇
وقتی که تو مدرسمون برای رو خوندن و ناظم هم اونارو 😄بازخواست کرد😃
وقتی اومدیم تو کلاس بدون اینکه کسی چیزی بهشون بگه گفتن که:خانم فلانی بهمون گفت آرومتر بخونید...😎
ولی ما خسته شدیم بلند شدیم از اونجا😎
گفتم پس چرا بعدش دعای فرج خوندین؟؟؟
گفت:تو که جیره خوری نمیفهمی😡
گفتم:آره خب!من جیره خورم!جیره خور کشور خودم باشم بهتره یا مفت خور مملکت دیگه؟😄💚
جوابمو نداد☹️☹️
《♥️@salammfarmande♥️》
#دفترچه_خاطرات_من🖇
#مدیریتکانال
جدا وضعیت الان بعضی از دخترا،تاکید میکنم بعضی از دخترا طوری شده که الان یه پسر بیاد توی یه اکیپ دخترونه بشینه از شدت حیا و خجالت پامیشه میره پی کار خودش💔😐
چه از لحاظ لفظی گرفته تا پوششی😔
به خودمون بیایم🍂
و خداوند فرمود:تو ریحانه خلقت منی🌱
حرمت ریحانه بودن رو حفظ کنیم🌸
#تلنگر
#چادرانه
#خادم_الزهرا
《♥️@salammfarmande♥️》
#دفترچه_خاطرات_من🖇
آقا ما تو سالنی مراسم داشتیم بهمون شیرموز دادن😔✋
شیر موزم خیلی دوستدارما؟
ولی خب ما ساندیس خور انقلابیم!:)
این عادلانه نیست...!
#خادم_الزهرا
《♥️@salammfarmande♥️》