Part05_سید ابراهیم.mp3
24.93M
📗 کتاب صوتی
#سید_ابراهیم
خاطرات شهید مدافع حرم
#سید_مصطفی_صدرزاده
قسمت 5⃣
#پایان
سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 |
@salare_zeinab_talesh
🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🍀(داستان 694) قسمت ۲
🌺 شفای چشمان زنی سنّی 🌺
🌱 ... مادر عثمان که او نیز از اهل سنّت بود در آن جا حاضر و ناظر قضایا بود.
چون این قضایا را دید به حمایت از پسرش پرداخت و به لعن و تهدید و درشتی، مبالغه کرد و در همان حال ناگهان کور شد. با این که چشمان او باز بود، ولی هیچ چیز را نمی دید.
یاران خود را صدا زد و قضیه را به ایشان خبر داد و این خبر منتشر شد. طبیبان را از بغداد و حلّه برای معالجه او آوردند، امّا ثمری نبخشید. زنان مؤمنه ای که او را میشناختند، به او گفتند: آن کسی که تو را نابینا کرده، ولی امر پروردگار، امام زمان علیه السلام است و اگر شیعه شوی و راه دوستی او را در پیش گیری و از دشمنان او دور شوی، ما ضامن میشویم که به برکت آن حضرت به سلامتی دست یابی و در غیر این صورت نجات از این بلا ممکن نیست.
او پذیرفت و چون شب جمعه شد او را به مقام حضرت صاحب الامر علیه السلام که در حلّه است، بردند و او را وارد قبّه نموده و زنان مؤمنه نیز بیرون قبّه خوابیدند. چون پاسی از شب گذشت، مادر عثمان با چشمانی بینا بیرون آمد و تک تک اطرافیان را شناخت و به آنها از رنگ لباسهایشان خبر داد. همگی شاد شده و خدا را سپاس گفتند و از او چگونگی معجزه را سؤال کردند.
در جواب گفت: هنگامی که شما مرا وارد قبّه نمودید و خارج شدید، دستی به صورت من رسید و فرمود: از این جا خارج شو، زیرا خداوند به تو عافیت عنایت فرمود.
ناگهان قبّه را مملوّ از نور دیدم و دیدم مردی در میان قبّه است. عرض کردم: شما چه کسی هستید؟
فرمود: من حجّة بن الحسن هستم و سپس غایب شد.
#پایان
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: زهرا برقی
ناشر: مسجد مقدس جمکران
برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی
📝 داستان هفدهم - شفای چشمان زنی سنّی - ص ۶۳.
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#زهرا_برقی
#مهدویت_انتظار
سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 |
@salare_zeinab_talesh
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴