#400 تاییمون مبارک بمون برامون❤️❤️❤️❤️💞💞

#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین بی حرف و حدیث دوسِت دارم..... شب جمعه هوایت نکنم میمیرم 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما ┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅ #کانال_رسمی_عݦآڔ🦋

همیشه‌باوضوبود موقع‌شھادت‌هم‌ باوضوبود؛دقایقی‌قبل‌ازشھادتش‌ وضوگرفت‌ورو به‌من‌گفت‌:ان‌شاءالله‌ آخریش‌باشه! وآخریش‌هم‌بود .. #شهید_محمود_رضا_بیضایی🌿🕊

🎧#فـایـل_صـوتـی 📝شـور|قـطـره..... 🎤بانوای:#کـربـلایـےوحـیـدشـکریـے🎤 #اللهم‌عجل‌الولیڪ‌الفرج #کانال_رسمی_عݦآڔ https://eitaa.com/joinchat/673186040Cbbfd9435d7

🎶سـبـک:#شـور 🖊امـام حـسـیـن(ع) 📝مـتـن:#قـطـره..... 🎤بـانوای:#کـربـلایـےوحـیـدشـکریـے ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ قطره قطره میچکه آه دلم رفته رفته رو به اصلاحه دلم ذره ذره کاسه مو پر میکنی با لطفت نمیره بیراهه دلم دل به دلت دادم و آبادم، آزادم نوکریِ تو فخر اجداد و اولادم شما ازم جون بخواه آقاجون، آماده ام سرم فدای سرت، عشق پر خطرت بچه های من فدای دختر و پسرت سرم فدای سرت، قربون قمرت والدین من فدای مادر و پدرت جان آقا حسین جان آقا |🌼💐☘🌷🍀🌹🍃🌺🌱🌴🌸| کوچه کوچه اسمتو جار میزنم با اینکه بزرگتره از دهنم تو غربت نوکرتو رها نکن من دور از کربلا دور از وطنم سر به هوای کربلا هستم،‌ وابسته ام من به ضریح جای دخیل آقا، دلبسته ام اگه یه قربونی میخوای قربان، من هستم پناه من حرمه، ماه من حرمه جای جنت آقا اصطلاح من حرمه جنون من حرمه، جون من حرمه خودتم میدونی آقا آب و نونم حرمه جان آقا حسین جان آقا |🌼💐☘🌷🍀🌹🍃🌺🌱🌴🌸| کار تو نوکر بد خریدنه عشقم آقا با شما پریدنه از دربارت بیرونم نکنی تا وقتی معرِّف من حسنه همه میدونن حسن آقامه، دنیامه خدا میدونه که حسن نور، چشمامه پرچم سبز حسنستانش، رؤیامه نگار من حسنه، یار من حسنه همه جا نماد افتخار من حسنه نیاز من حسنه، ناز من حسنه رو به قبله ام آخه نماز من حسنه جان آقا حسن جان آقا @salatin_shoor118

چرا لفت میدین...💔

👌#شور_فوق_العاده_زیبا بیا دستامو بگیر... 🎤کربلایی #حسین_ستوده ✔️#پیشنهاد_دانلود 🖥باکیفیت720p @salatin_shoor118

چالش یهویی...💜

اماده باشید برا چالش🌹😍❤️

متن زیر رو هر کی زود تر بفرسته پیوی برندست😍 اللهم‌عجل‌الولیڪ‌الفرج💚❤️ ایدی👇 @basiji_3

کسی نیست😂🌹

‌‌‌#ذڪرروز #جمعہ...⇣•• ‹‌اَللھُمَ‌صَلِ‌عَلۍ‌مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمّد💛📒'› ‹‌خدایـٰادرودفرست‌برمحمدوخـٰاندان‌او..🌼

#استوری و تو باز می گردی برای پایان تمام دردها #امام_زمانم🌱

⦅💜🌧⦆ 📲┊#کلیپ‌‌ تـورانَـدارَم‌وَدِلتَنـگَم‌وَدِلَـم‌قُرص‌اَسـت ڪِھ،اِنتِھـٰاےِصَبر‌وَاِنتِـظارتـویۍ...! ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ

🔴 بهارم رقیه ، دار و ندارم رقیه #کربلایی_امیر_برومند #حضرت_رقیه_س #شور

🌐تکســـت مـداحی 📜بزاریـن همــه.... 🎙 #کربلایی_وحید_شکری ⏯ #شور @salatin_shoor118

زینب رایحه ی یاس شور احساسی ❌پیشنهاد دانلود❌ پست ویژه @salatin_shoor118

کپی کردنش جرعت میخواد! ‌⊱⋅ ———— ⋅ 𔘓 ⋅ ———— ⋅⊰ 📻⃟🌱¦↭ #امام_زمان 🌸 ⎛📻🌱⎠ 𝐉𝐎𝐢𝐧↷ ❮@salatin_shoor118

برای تبادل پی وی 🌹 @basiji_3

#ظھور ...! درجمجمه‌هاست؛نه‌جمعه‌ها(:

ـَِבَِنَِیَِاَِےَِ مَِنَِےَِ حَِسَِیَِنَِ...💔

#پیشنهاد_دانلود❤️‍🔥 چشمای‌تودنیارو‌به‌آشوب‌کشیدن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𝐉𝐨𝐢𝐧↓ ｢@salatin_shoor118

. . .

خاطره ی داداش ابراهیم❤️🌹 پارت اول1⃣ {پای آسیب دیده} ابراهیم و دوستانش نشسته بودند و مرد جوان از خاطراتش با ابراهیم گفت.وسط تعریف ها خواست تا نحوه ی آشنایی با ابراهیم را بگوید.همین که گفت:((آشنایی ما بر می گردد به مسابقات نیمه نهایی کشتی باشگاه ها در وزن 74 کیلو گرم...))ابراهیم. پرید وسط حرفش و نگذاشت صحبتش را ادامه دهد.چند بار مرد جوان خواست تا آن را بگوید،اما ابراهیم احازه نداد.روز بعد یکی از دوستان ابراهیم،آن جوان را دید و از او خواست جریان آشنایی اش با ابراهیم را برایش بگوید. جوان نفس عمیقی کشید و گفت:((آن سال در مسابقه ی نیمه نهایی حریف ابراهیم شدم.)) پای من در مسابقه های قبلی آسیب دیده بود و نمی توانستم خوب کشتی بگیرم.بعد از رفتن رو تشک به ابراهیم گفتم:((رفیق،پای من آسیب دیده،لطفا هوایم را داشته باش.))او هم لبخندی زد و گفت:((چشم داداش.حتما.)) مسابقه شروع شد.با اینکه می دانستم تخصص او در اجرای فن روی پاست،اما اصلا به پای من نزدیک نشد.از اینها گذشت جدی هم مبازره نکرد،اما من با نامردی او را روی تشک خاک کردم. امید وارم لذت برده باشید💟

امید وارم لذت ببرین روزی یک پارت💟

ببار ای‌ بارون ببار ! بر دلم گریه کن خون ببار . . در شب تیره چون زلف یار ؛ بحر لیلی چو مجنون ببار . . قبل از خواب خود را شارژ کنید:)