صلوات نامه
«شما» وساطت کنید...! 🎙آیت الله مجتهدی تهرانی رضوان الله علیه: شیخ بهایی در زمان شاه عباس، شیخ الاس
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا
«همسایهٔ» آبرومند...!
🎙جناب آقای غفاریان:
🔸روزی در زندگی برای من مشکلی حادّی پیش آمده بود، با خودم گفتم:
چه خوب است که به خانه دایی جان (عارف سالک، حجتالاسلام شیخ حسین رازجو ره که در امور و علوم غریبه دستی داشت) بروم و مشکل خودم را که از هیچ طریقی حل نمیشود، با ایشان در میان بگذارم.
🔹به منزل ایشان رفتم و گفتم:
دایی جان! برای من مشکل بزرگی پیش آمده که آسایش روز و شب مرا گرفته است.
🔸وقتی ساکت شدم، رو به من گفت: کاری که میگویم انجام بِده. هم اکنون میروی و اسامی پنج تن از علمایی که در شهر مقدس مشهد مدفون هستند، جداگانه روی کاغذ مینویسی؛ یعنی اسم هر عالِمی را روی تکه کاغذی جداگانه بنویس.
سپس پنج تکه کاغذ را که اسامی علما را روی آن ها نوشتهای، در لیوانی بینداز و بعد «بسم الله» بگو و چشم بسته یکی از آن کاغذهای کوچک را بیرون بیاور. کاغذ را که بیرون آوردی ببین نام کدام عالِم روی آن است؛ آنگاه چهل روز، هر روز ساعت هشت صبح بر سر قبر همان عالم برو و سوره مبارکه «یاسین» را بخوان تا مشکلت حل شود.
🔹بلافاصله رفتم، گوشهای نشستم و فکر کردم تا ببینم چه عالمانی در شهر مشهد و در جوار حضرت رضا علیه السلام آرمیدهاند. فکر میکردم و اسم های آنها را روی کاغذها مینوشتم:
اول، نام شیخ بهایی، بعد علامه طبرسی، بعد شیخ حُرّ عاملی، بعد پیر پالاندوز (پاره دوز)، عالم پنجم مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رضوان الله علیه علیهم اجمعین بود.
وقتی که چشمهایم را بستم و پس از بر زبان آوردن نام خدا، دستم را توی لیوان بردم، پاره کاغذی دستم آمد که نام «شیخ بهایی» در آن نوشته بود.
🔸هر روز تا چهل روز ساعت هشت بر مزار ایشان میرفتم و سوره شریفه «یاسین» را با حضور قلب تلاوت میکردم، تا خداوند به برکت قلب قرآن، مرا حاجت روا کند.
🔹شب چهل و یکم بود که در عالم رؤیا، خودم را در میدان توحید (دروازه قوچان قدیم) دیدم. در عالم خواب خبری از میدان و فضای سبز نبود و یکپارچه جمعیت فراوانی ازدحام داشت. حالا سرم را بالا برده بودم و در آسمان، به جای ماه و ستاره کسی را می دیدم که چهل روز بر سر قبر او، سوره مبارکه یاسین را خوانده بودم. شیخ بهایی» را! ایشان با اشاره دست فرمود:
بیا بالا!
به خودم نگاه کردم و گفتم:
چطور بالا بیایم، اصلاً محال است که من با این جسم مادی به آنجا بیایم. «شیخ بهایی» فرمود:
مثل پرنده بیا بالا پرواز کن تا بتوانی نزد من بیایی.
باورم نمیشد که پرنده شوم و بال در بیاورم و بالا بروم. از طرفی دستور شیخ بهایی هم طوری بود که همه وجودم را تحت الشعاع قرار داده بود.
زمانی که کنار شیخ بهایی رسیدم به من فرمود:
دنبالم بیا در آسمان!
در پی ایشان میرفتم تا وارد صحن رضوی شدیم. درست جلوی پنجره فولاد بودیم که ایشان پایین آمد و بعد رو به من کرد و گفت:
حالا بیا پایین.
🔸بعد به مرقد مطهر حضرت ثامن الحجج، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اشاره کرد و فرمود:
آنچه را که میخواهی از این آقا بخواه، کارَت درست میشود!
من به ایشان نگاه میکردم که گفت: دیگر دنبال من نیا!
🔹صبح از خواب که بلند شدم بلافاصله به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شدم.
زیارتم، پشتوانهای عظیم مثل«قلب قرآن» و دعای شیخ بهایی قدسسره داشت.
🔸سرم را به دیوار حرم گذاشتم و های های گریستم رو به حضرت رضا علیه السلام کردم و گفتم:
آقا جان! من که پیش شما و خاندان رسول صلی الله علیه و آله آبرویی ندارم؛ ولی همسایه شما شیخ بهایی نزد شما آبرومند است.
آقا جان! یک آدم آبرومند را برای وساطت آوردهام. از خداوند بخواهید که مشکلم حل شود.
هنوز یک روز نگذشته بود که مشکل من حل شد. بعد بر سر مزار شیخ بهایی رفتم و از ایشان تشکر کردم.
📚نسیم های گره گُشا، ج ١.
🌹مطالب مرتبط با شیخ بهائی قدسسره در کانال صلوات نامه:
👈👈👈«شیخ» خودش کمکم کرد....!
👈👈👈الهی، الهی، الهی ...!
👈👈👈«شما» وساطت کنید...!
👈👈👈سلام بر چراغ های هدایت...!
👈👈👈«خیر» و «عافیت» و «عاقبت» من دست شُماست، آقا جان!
👈👈👈همهشان «رمزی» دارند...!
📚دستورات کتاب نسیم های گرهگشا:
👈👈👈ختم گشایشگر (بعد از نماز صبح روز جمعه) و تجربه شماره ١۵ از این دستور.
🌹تهلیل گرهگُشا (مخصوص شب جمعه).
🌹یادگار شیخ بهائی (نکتهای پیرامون سوره یاسین).
🌹هر چقدر باشد (دستوری برای گشایش مالی مخصوص سَحر جمعه).
#سیدالشهداء
#امام_رضا
#مشهد
#آداب_زیارت
#شیخ_بهائی
#علامه_طبرسی
#شیخ_حر_عاملی
#شیخ_نخودکی
#عبدالکریم_حائری
#شیخ_عبدالکریم_حائری
#نخودکی_اصفهانی
#پیر_پاره_دوز
#سید_محمود_مجتهدی
#مجتهدی_سیستانی
#مجتهدی_تهرانی
#حسین_رازجو
#مزار_صالحان
#تجربه
#نسیم_های_گره_گشا
#صلوات_نامه
💐در سالروز بزرگداشت شیخ بهائی قدسسره به روحِ ملکوتی و با کرامت ایشان صلواتی هدیه بفرمائید.
@salavatnameh
@ketab_salavatnameh