eitaa logo
⛔️صالحانُ المهدی+!"⛔️
1.5هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
9.7هزار ویدیو
57 فایل
کانال خبری واطلاع رسانی ✅ مقابله باآسیب های اجتماعی ✅ افزایش جمعیت وفرزندآوری ✅ امربه معروف ونهی ازمنکر ✅ آشنایی بافرقه های نوظهور ✅ نبرد آخرالزمان ارتباط بامدیر: 🆔 @Awesoom
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️صالحانُ المهدی+!"⛔️
#بخش_ششم فردا صبح زود خاله هاجر شاد وشنگول امد خانه ما وتاچشمش به من افتاد چنان قربان صدقه ام رفت ک
رفتم داخل اتاق، علی وطارق روی مبل نشسته بودند ومن روی کناره وپشت به پشتی روی زمین نشستم ،تنم دم به دم داغ ترمیشد وحدس میزدم صورتم از شرم سرخ شده همینجورکه مینشستم سلام کردم. علی:سلام دخترخاله خوبی؟ لیلا کجاست،اینجا نیادیه وقت؟؟ من:نه روحیاط مشغول بود وبعد وهردوشون اومدند پایین ونزدیک من کنارپشتی نشستند وطارق شروع کرد:سلما جان همونطور که قبلا گفتم این اقا علی گل شمارا ازمن خواستگاری کرده ومنم جواب مثبت شما رابهشون گفتم ،حالا بهتره حرفهای علی رابشنوی. علی همینجورکه سرش پایین بود وباریشه های پشتی بازی میکرد گفت:حقیقتش من خیلی قبل به طارق گفته بودم اما طارق اینقد نگفت که مسیله پسرهمسایه تان پیش امد ،اما حالا که متوجه شدم شما هم بی علاقه نیستید باید یک موضوع مهم رابگم دوست دارم یعنی نه اینکه من دوست داشته باشم بلکه تودین ماامده ازدواج یک مردمسلمان باغیرمسلمان درصورتی درست هست که زن هم مسلمان بشه.آیاحاضری مسلمان بشی؟ خیلی جاخوردم واز برخورد طارق بااین موضوع میترسیدم ،زیرچشمی نگاهی به طارق کردم،برخوردش جوری بود که انگار علی چیز خاصی نگفته... روکردم به طارق وگفتم:داداش شما چی میگی؟ طارق:ببین توخودت عاقل وبالغی خودت تصمیمت رابگیر من:من حاضرم مسلمان بشم اما اگر بابا ومامان بفهمند چی؟ طارق خوشحال یک بوسه ای به سرم زد وگفت:توکار اشتباهی نمیکنی که بترسی... علی:پس الان حاضری مسلمان بشی؟ من:الان؟!!بایدچکارکنم؟ علی :کارخاصی نیست،شهادت به وحدانیت خداوپیامبری حضرت محمدع وجانشینی حضرت علی ع هرچه که علی گفت همراهش تکرار کردم ... طارق دستهام راگرفت تودستاش وگفت:به جمع شیعیان مظلوم خوش امدی با تعجب نگاهش کردم وگفتم:یعنی یعنی تو.... طارق:اره الان یک ساله که به دین اسلام ومذهب شیعه داخل شدم..... علی روبه طارق:پس تعلیم اصول وفروع دین سلما باتو..وبالبخند مهربانی نگاهم کرد وگفت:ان شاالله اوضاع اروم شد هفت شبانه روز مجلس جشن برات میگیرم... از خجالت سرم راانداختم پایین وسرخ شدم... بااجازه ای گفتم وبه سرعت از اتاق بیرون امدم. سرشاراز حسهای خوب بودم،یعنی الان من مسلمانم؟شیعه هستم؟ احساس کبوتری راداشتم که دراسمان زیبا سبکبال درحال پرواز بود..... ادامه دارد انتشار مطالب کانال صدقه جاریه است. به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇👇 @salehanolmahdi_rey