شرح دعای سی و دوم صحیفه سجادیه فراز بیست و سوم و چهارم
اللَّهُمَّ وَأَنْتَ حَدَرْتَنِي مَاءً مَهِيناً مِنْ صُلْبٍ مُتَضَايِقِ الْعِظَامِ،حَرِجِ الْمَسَالِكِ إِلَى رَحِمٍ ضَيِّقَةٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ،تُصَرِّفُنِي حَالاً عَنْ حَالٍ حَتَّى انْتَهَيْتَ بِي إِلَى تَمَامِ الصُّورَةِ،وَ أَثْبَتَّ فِيَّ الْجَوَارِحَ كَمَا نَعَتَّ فِي كِتَابِكَ نُطْفَةً ثُمَّ عَلَقَةً ثُمَّ مُضْغَةً ثُمَّ عَظْماً ثُمَّ كَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْماً،ثُمَّ أَنْشَأْتَنِي خَلْقاً آخَرَكَمَا شِئْتَ
خدایا!تو مرا به صورت آبی کمارزش،از پشتی که استخوانهایش در هم فشرده و راههایش تنگ است،به تنگنای رحم مادر که آن را به پردهها پوشاندهای فرود آوردی؛ و مرا از مرحلهای به مرحلۀ دیگر تغییر دادی تا وقتی که صورت انسانیام را کامل کردی و اندام را در من پابرجا فرمودی؛همانگونه که در کتابت وصف کردی:نطفه،سپس علقه، آنگاه پاره گوشت و بعد از آن استخوان؛ سپس استخوان را گوشت پوشاندی،آنگاه آنگونه که خواستی،مرا به مرحلهای دیگر از آفرینش درآوردی
حَتَّى إِذَا احْتَجْتُ إِلَى رِزْقِكَ،وَلَمْ أَسْتَغْنِ عَنْ غِيَاثِ فَضْلِكَ،جَعَلْتَ لِي قُوتاً مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَيْتَهُ لِأَمَتِكَ الَّتِي أَسْكَنْتَنِي جَوْفَهَا،وَأَوْدَعْتَنِي قَرَارَ رَحِمِهَا
تازمانی که به رزق و روزی تو نیازمند شدم و از فریادرسی احسانت بینیاز نگشتم،از باقیمانده خوردنی و آشامیدنی کنیزت که مرا در اندرونش جای دادی و در قرارگاه رحمش به ودیعت سپردی،برایم خوراک و آشامیدنی قرار دادی.
تكامل آفرينش آدم از نطفه تا انسان
آگاهى انسان از هويّت خويش؛شناخت او از اسرار آفرينش هستى و خداشناسى را در پى دارد.
خداوند سبحان تمام مراحل آفرينش آدمى را زير نظر خود اداره فرموده است:
﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍمَكِينٍ *ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾«۱»
ويقيناً ما انسان را ازعصاره وچكيدهاى از گل آفريديم*سپس آن را نطفهاى در قرارگاهى استوار[چون رحم مادر]قرار داديم.*آنگاه آن نطفه را علقه گردانديم،پس آن علقه را به صورت پارهگوشتى درآورديم،پس آن پارهگوشت را استخوانهايى ساختيم و بر استخوانها گوشت پوشانديم،سپس او را با آفرينشى ديگر پديد آورديم؛پس هميشه سودمند و بابركت است خدا كه نيكوترين آفرينندگان است.
﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ۚ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ﴾«۲»
شما را از يك تن آفريد،سپس همسرش را از او پديد آورد،و از چهارپايان[شتر و گاو و گوسفند و بز به اعتبار يك نر و يك ماده] هشت زوج آفريد،شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى ديگر در ميان تاريكىهاى سه گانه[شكم و رحم و مشيمه]به وجود آورد. اين است خدا پروردگار شما كه فرمانروايى[مطلق بر همه هستى]ويژه اوست،معبودى جز او نيست، پس چگونه شما را از حق بازمىگردانند؟
مطالبى كه از اين گونه آيات،استفاده مىشود عبارتند از:
۱.آفرينش هستى و موجودات از خداوند هميشگى و پيوسته است.
۲.محدوديّت به اشياى مخصوصى ندارد.
۳.تنوّع و گوناگونى در آن نامحدود است.
۴.از سادهترين چيزها مهمترين را مىسازد.
۵.مواد اوليه او از خود اوست.
۶.در آفريدن از الگويى تقليد نمىكند.
۷.پشيمانى و ترديد در كار او راه ندارد
۸.بر اساس رحمت و عزّت مىآفريند.
۹.ساختههاى او هدفدار و با فايده است.
۱۰.آفريده او با نظام هستى هماهنگ است.«۳»
تكامل تدريجى بشر در كلام علّامه طباطبايى
«تكامل تدريجى بشر از حكمتها و امتيازاتى برخوردار است كه مرحوم علّامه طباطبايى در بحث تجرّد نفس، تفاوت اساسى پيدايش روح و جسم را در هويت سنخى آن دو مىداند و مىنويسد:
﴿وَ نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ﴾«۴»
و از روح خود در وى دميد.
ودر جاى ديگر فرموده است:
﴿وَ يَسَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبّى﴾«۵»
وازتو درباره روح مىپرسند،بگو:روح از امر پروردگار من است.
در اين آيه روح را از سنخ و نوع امر خود معرّفى مىكند و سپس در جاى ديگر امر را معرّفى كرده و مىفرمايد:
ادامه در پست بعدی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_دوم_فراز_بیست_سوم_بیست_چهارم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج
درجاى ديگرامر را چنين وصف مىفرمايد:
﴿وَمَاأَمْرُنَا إِلَّاوَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ﴾«۷»
وفرمان ماجزفرمان واحدى نيست كه مانند يك چشم برهم زدن است.
تعبير﴿كَلَمْحِ بِالْبَصَرِ﴾مانند:يك چشم برهم زدن مىرساندكه امرباهمان حكم كن موجودى است كه يكباره به وجود مىآيدنه به تدريج،بنابراين هنگام وجود يافتن احتياج به شرايط و قيودى مانندزمان و مكان ندارد.ازاينجا روشن مىشود:امر،كه روح هم ازآن جمله است،موجودى غيرجسمانى و غيرمادى است.چون يكى از قوانين حاكم بر موجودات مادى و جسمانى اين است كه به تدريج هستى مىيابندو مقيّد به زمان و مكان مىباشند.بنابراين روح انسان مادى و جسمانى نيست،هرچند به پيكر مادى و جسمانى به گونهاى وابسته است.
آياتى وجود داردكه از چگونگى اين وابستگى پرده برمىدارد،مانند آيه: «۸»شما را از زمين آفريديم،و به آن باز مىگردانيم،وبارديگراز آن بيرونتان مىآوريم.
و آيه:«۹»انسان را از گلى خشكيده مانند سفال آفريد.
وآيه۱۰سپس نسل او را از چكيدهاى از آب پست و بىمقدار قرار داد.
و آيه:﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَاالنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَاالْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚفَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾«۱۱»ويقيناً ما انسان راازچكيدهاى از گل آفريديم،*سپس آن را نطفهاى در قرارگاهى استوار[چون رحم مادر]قرار داديم.*آنگاه آن نطفه را علقه گردانديم، پس آن علقه را به صورت پارهگوشتى درآورديم،پس آن پارهگوشت را استخوانهايى ساختيم و بر استخوانها گوشت پوشانديم،سپس او را با آفرينشى ديگر پديد آورديم؛پس هميشه سودمند و بابركت است خداكه نيكوترين آفرينندگان است.
همه اين آيات نشان مىدهدكه انسان در ابتدايك جسم طبيعى است كه صورتها و شكلهاى گوناگونى يكى پس ازديگرى به او دست مىدهدوسپس خداونداين جسم جامدخاموش رابه موجودى داراى شعور و اراده تبديل مىكندكه كارهايى مانند:شعور واراده وانديشيدن ودخل وتصرف در پديدههاوتدبيرامورعالم ازقبيل جابجايى و تبديل وتغييرو ديگرافعالى كه ازاجسام و پديدههاى جسمانى سرنمىزند؛ انجام مىدهد.پس نه اين امورجسمانى است و نه فاعل آنها از جسمانیات است.(۱۲)
حضرت على(ع)درمراتب پيدايش آدميزاد تا كرداراومىفرمايد:يااين انسانى كه خداونداو رادرتاريكىهاى رحم،وغلاف پوشاننده بدين صورت ايجادكرد:نطفه ريخته شده،وخون بسته صورتبندى نشده وجنين در رحم و طفل شيرخوار،وكودك ونوجوان آنگاه براى او قلبى حافظ،وزبانى گويا،وچشمى بينا قرار داد،تابفهمدوپندگيرد،وازگناه خوددارى نمايد.ولى چون به حدكمال رسيد،وقامتش آراسته شد، به حال غرور و كبر از مدار حق گريخت،وبىباك وگمراه گشت،بادلْوِهوا و هوس آب كشيد،براى رسيدن به دنيا كوشش بسيار كرد،درهرلذت و خوشى گام نهاد،هرچه به نظرش رسيدعمل كرد، احتمال اينكه به بلاوناكامى دچار شودنداد، وازهيچ گناهى پروا نكرد،پس درغفلت و گمراهى عمرش راتمام كردو مدتى اندك در گناهان خودبه سر برد،دربرابر نعمتهاى خدادادى سودى عايدخودننمودوبه آنچه واجب بود اعتنا نكرد.(۱۳)
درخطبه ديگر،ازراز آفرينش و توحيد حق پرده برداشته و مىفرمايد:درحالىكه جنين بودى درشكم مادر جنبش داشتى،نه سخنى را مىتوانستى بگويى ونه صدايى را مىشنيدى.آنگاه ازقرارگاهت به سرايى آورده شدى كه آن رانديده بودى،وراههاى سودش رانمىشناختى.چه كسى تو رادركشيدن غذا ازسينه مادرت هدايت كرد؟ وچه كسى تو رابه هنگام نيازبه آنچه نيازمند وطالب آن بودى آشنا نمود؟هيهات! آنكه از توصيف موجودى كه دارنده شكل واعضاو اندام است ناتوان است ازتوصيف خالقش ناتوانتر،وازدرك آفريننده ازطريق حدودو اندازههاى مخلوقات دورتر است.
گروهى اززنادقه«15»بر امام رضا(ع)وارد شدندوبعضى باپرسشهايى به مناظره با امام پرداختند،ازجمله مردى پرسيددليل بر وجودخداوندچيست؟حضرت رضا(ع)فرمود: من وقتى به جسم خودنگريستم،ديدم كه نمىتوانم درقدوپهناى آن كم وزيادكنم وبدىهاراازآن دور سازم وسودومنفعتى به آن برسانم دريافتم كه اين ساختمان معمارى داردپس به وجوداواقرار كردم.«۱۶»
پی نوشت ها:
۱.مؤمنون(23):12- 14. ۲.زمر(39):6.
۳.برگرفته ازتفسير نور: 8/ 86- 87، ذيل آيه 14 سوره مؤمنون. ۴.سجده(32):9
۵.اسرا(17):85 ۶.يس(36):82-83
۷.قمر(54):50 ۸.طه(20):55
۹.الرحمن(55):14 ۱۰.سجده(32):8
۱۱.مؤمنون(23):12- 14
۱۲تفسيرالميزان:1/ 350،ذيل آيه 154 سوره توبه ۱۳.نهج البلاغه:خطبه82
۱۴.نهج البلاغه:خطبه162
۱۵.زنادقه:جمع زنديق معرّب زنديك
۱۶.بحارالأنوار:3/ ۳۶،باب ۳،حديث ۱۲
ادامه دارد...
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_دوم_فراز_بیست_سوم_بیست_چهارم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج