ادامه شرح دعای سی و دوم صحیفه سجادیه فراز شانزدهم تا بیستم
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي فَتَرَكْتُ،وَنَهَيْتَنِي فَرَكِبْتُ،وَ سَوَّلَ لِيَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ.
خدایا!فرمانم دادی و من با فرمانت مخالفت ورزیدم و از گناه بازم داشتی و من مرتکب گناه شدم؛اندیشۀ بد و نابجا،خطا را در نظرم آراست؛ ومن به آلوده شدن به خطا،گردن نهادم.
وَلَاأَسْتَشْهِدُ عَلَى صِيَامِي نَهَاراً،وَلَاأَسْتَجِيرُ بِتَهَجُّدِي لَيْلًا،وَلَا تُثْنِي عَلَيَّ بِإِحْيَائِهَا سُنَّةٌ حَاشَا فُرُوضِكَ الَّتِي مَنْ ضَيَّعَهَا هَلَكَ.
نمیگویم روزی را روزه گرفتم تا آن روز را به نفع خود گواه گیرم؛وشبی را به شب زندهداری برخاستم تا به آن شبزندهداری پناه جویم؛و نه عمل مستحبّی را انجام دادهام که به خاطر آن سزاوار مدح و ثنا شوم. کاری انجام ندادهام،جز واجباتت که هر کس آنها را ضایع کند، تباه میشود.
وَلَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِفَضْلِ نَافِلَةٍ مَعَ كَثِيرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِكَ،وَتَعَدَّيْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِكَ إِلَى حُرُمَاتٍ انْتَهَكْتُهَا،وَ كَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا،كَانَتْ عَافِيَتُكَ لِي مِنْ فَضَائِحِهَا سِتْراً.
و با شرافت و برتری کار مستحبّی،به حضرتت متوسّل نمیشوم؛در صورتی که از به جا آوردن بسیاری از تکالیف واجبت غفلت کردهام؛واز جایگاههای انجام حدودت تجاوز کرده،گرفتار محرّمات شدم؛و پردۀ حرمتها را دریدم؛وگناهان بزرگی را مرتکب شدهام که توانمندی تو در برابر رسواییهای آنها برای من پرده و پوشش است.
وَهَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْيَا لِنَفْسِهِ مِنْكَ،وَ سَخِطَ عَلَيْهَا،وَرَضِيَ عَنْكَ،فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ،وَظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَايَا وَاقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ.
و این جایگاه کسی است که به خاطر ارتکاب گناه،از تو شرمسار و بر خود خشمگین و از تو خشنود است؛پس با دلی شکسته و گردنی افتاده و پشتی گرانبار از خطاها،به سوی تو آمده؛و در میان امید و بیم نسبت به تو قرار گرفته.
وَ أَنْتَ أَوْلَى مَنْ رَجَاهُ،وَأَحَقُّ مَنْ خَشِيَهُ وَ اتَّقَاهُ،فَأَعْطِنِي يَا رَبِّ مَا رَجَوْتُ، وَآمِنِّي مَا حَذِرْتُ،وَ عُدْ عَلَيَّ بِعَائِدَةِ رَحْمَتِكَ،إِنَّكَ أَكْرَمَ الْمَسْئُولِينَ.
و تو شایستهترین کسی هستی که به او امید ورزد و سزاوارترین کسی که از او بترسد و پروا کند؛پس آنچه را امید دارم به من ببخش و از آنچه بیم دارم امانم ده و به رحمتت که به وسیلۀ آن به بندگانت باز میگردی به من بازگرد؛تو بزرگوارترین کسی هستی که از او درخواست مینمایند.
نقش عبادت در مهار گناه
بزرگان دين در بحث تكامل انسان از نظر روحى و اخلاقى،به مسئله تدريج و گام به گام اعتقاد دارند.يعنى سقوط و فرود همانند صعود و فراز،مرحله به مرحله صورت مىگيرد؛زيرا آدمى همانطور كه به آهستگى ازاولين درجه حركت نموده و به آخرين درجه رشد و كمال مىرسددر پستى و ذلّت هم مانند فواره آب از گناهان كوچكى به سوى جنايات بزرگى قدم برداشته و رفته رفته گستاخ و بىحيا مىگردد،تا آن كه به حدّ كفر محض رسيده و شيطان هم از او برائت جسته و از حال بد او متنفّر و گريزان است.
خداوند داستان منافقان كه كافران از اهل كتاب را،با وعدههاى دروغ فريفتند به حكايت فريب شيطان تشبيه مىفرمايد:
﴿كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْقَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ﴾«۱»
داستان منافقان كه كافران از اهل كتاب را با وعدههاى دروغ فريفتندچون داستان شيطان است كه به انسان گفت:كافر شو. هنگامى كه كافر شد،گفت:من از تو بيزارم، من از خدا كه پروردگار جهانيان است، مىترسم.
پس از آن كه انسان فريب شيطان مكار را خورد در جستجوى واسطه يا پناهگاهى است تا او را در آغوش رحمت گيرد،ولى هيچ راهى جزبازگشت به سوى خدا نمىيابد؛زيرا وجودِ بىنهايت براى موجودى جاى ديگرى نمىگذارد،بلكه اگر انسان از بىنهايت فرار كندبايد به خود او پناه ببرد و اگرپنهان هم مىگرددباز در پناه حقيقت بىانتها قرار دارد.آثار رسوب به جا مانده از گناه در قلب،گاه خطرناكتر از اصل گناه است؛زيراعصيان جاى خود را آلوده مىكند و نظافت و طهارت نفس را كه سبب پيوند انسانى به عالم ربوبى است از جان و دل جدا مىكند،اندك اندك علاقه او را به عبادت وپرستش حق كمرنگ نموده و سپس بىاهميّت مىسازد.
در حديث معراج خطاب به پيامبر گرامى (ص)آمده است:اى احمد! آيا مىدانى كه بنده چه وقت مرا پرستش مىكند؟
ادامه در پست بعدی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_دوم_فراز_شانزدهم_بیستم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج
عرض كرد:نه،اى پروردگار!فرمود:هرگاه ۷ خصلت در او فراهم آيد:پارسايى كه جلوگير او ازحرامها شود وسكوتى كه او را از سخنان بيهوده باز دارد وترسى كه هر روز بر گريه او بيفزايدوشرمى كه در خلوت و تنهايى از من داشته باشدوخوردن به اندازه ضرورت دنيا را ناخوش دارد؛چون من آن را ناخوش دارم و نيكان را دوست بداردبه خاطر آن كه من آنان را دوست مىدارم.«۲»
فضل بن شاذان درحكمت مسائلى كه از محضرعلى بن موسى الرضا(ع)گرد آورده است،مىنگارد:
اگرپرسشگرى بپرسد:چرا مردم خدا را عبادت مىكنند؟امام در جواب فرموده است:چون يادخدا را فراموش نكنند وآداب او را وانگذارند واز دستورها و زجرهاى او غافل نشوند؛زيرا درستى و پايدارى آنان در دين است،اگر بدون مراسم عبادى به حال خود رها شوند،پس از مدتى دلهايشان سخت و سنگ مىشد.اگرگفته شودبراى چه مردم به نمازمأمور شدند؟امام درجواب فرموده است:براى اينكه نمازاقراربه ربوبيّت حق تعالى است واين مصلحت عمومى گسترده است؛زيرا در آن همتايى و همانندى او برداشته شده است وبنده با كمال خاكسارى و فروتنى و اعتراف به بندگى و تقاضاى عفو از گناهان گذشته ايستاده و هر روزپيشانى بر خاك گذارده تايادخدا نموده و فراموشش نكرده؛وبه اينوسيله،حالت خشوع و خوف و خوارى خود را در برابر پروردگار نشان داده است.در اين مراسم بندگى و نيايش،ازخداى منان درخواست دين و دنيا نموده واز ساحت او تقاضاى زياد آنها كرده است.و از او خواستار تنفر ازفساد مىشود.واينكه بنده هر روز و شب اين عبادت را با اين مصلحتها بايد بجا آورد تا مدير و آفريننده خود را فراموش نكندكه در نتيجه به ستمگرى و گردنكشى بپردازد.و اساس ايستادن به پيشگاه پروردگار، سبب مىشود بنده از گناهان بيزار گشته و بين او و اقسام فساد،مانع پيدا شود.«۳»
نقش عبادت در روايات
حضرت على (عليه السلام) مىفرمايد:
إِذا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً أَلْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبادَةِ.«4»
هر گاه خداوند بنده را دوست بدارد، نيكويى عبادت را به دل او اندازد.
فَضِيلَةُ السَّادَةِ حُسْنُ الْعِبادَةِ.«5»
برترى مرتبه بزرگواران، نيكويى عبادت است.
الْعِبادَةُ الْخالِصَةُ أَنْ لايَرْجُوَ الرَّجُلُ إِلَّا رَبَّهُ وَ لايَخافَ إِلَّا ذَنْبَهُ.«6»
پرستش خالص اين است كه مردى اميد نداشته باشد مگر از پروردگارش و نترسد مگر از گناه خود.
در صحف ادريس (ع) آمده است:
إِذا دَخَلْتُمْ فى الصَّلاةِ فَاصْرِفُوا لَهَا خَواطِرَكُم وَ أَفْكارَكُمْ وَ ادْعُوا اللَّهَ دُعاءً طاهِراً مُتَفَرِّغاً وَ سَلُوهُ مَصالِحَكُم وَ مَنافِعَكُم بِخُضُوعٍ وَ خُشُوعٍ وَ طاعَةٍ وَ اسْتِكانَةٍ وَ إِذا رَكَعْتُمْ وَ سَجَدْتُمْ فَأَبْعِدُوا عَنْ نُفُوسِكُم أَفْكارَ الدُّنْيا وَ هَواجِسِ السُّوءِ وَ أَفْعالَ الشَّرِّ وَ اعْتِقادَ الْمَكْرِ وَ مَأْكِلَ السُّحْتِ وَالْعُدْوانِ وَ الْأَحْقادِ وَ اطْرَحُوا بَيْنَكُمْ ذلِكَ كُلَّهُ ...«۷»
آنگاه كه وارد نماز شديد، ذهن و فكرتان را متوجّه آن سازيد و خدا را با دلى پاك و آسوده بخوانيد و با فروتنى و خوارى و فرمانبردارى و ترس، مصلحتها و بهرههاى خود را بخواهيد و هر گاه ركوع و سجود كرديد افكار دنيوى و خيالات بد و ناشايست و كردارهاى زشت و انديشه مكر و خدعه و حرامخوارى و تجاوز و دشمنى و كينهها را از خود دور سازيد و همه اينها را از ميان خود به دور افكنيد.
حضرت على(ع)مىفرمايد كه رسول گرامى اسلام(ص)در خطبهاى به ما فرمود:
بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌخُلِقَ لِلْعِبادَةِ فَأَلْهَتْهُ الْعاجِلَةُ عَنْ الْأَجِلَةِ،فازَ بِالرَّغْبَةِ الْعاجِلَةِ وَ شَقِىَ بِالْعاقِبَةِ.«۸»
بد بندهاى است آن بندهاى كه براى عبادت آفريده شده،امّا دنيا او را از آخرت غافل كرده است، به خواهشهاى زودگذر دنيوى دست يافته و در عاقبت بدبخت شده است.
على بن ابراهيم درتفسيرخويش پرسش هایی را كه از امير المومنين(ع) درباره آيات قرآن پرسيدهاندآورده است كه حضرت على(ع)درباره آيه:
﴿وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾«۹»
بخوان و نماز را برپا دار،يقيناً نماز از كارهاى زشت،وكارهاى ناپسندباز مىدارد.
فرمود:مَنْ لَمْ تَنْهَهُ الصَّلاةُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِلَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً.«۱۰»
هركس نمازش او را از كارهاى زشت باز ندارد؛چيزى به غير از دورى خدا نصيب او نمىگردد.
پی نوشت ها:
۱.حشر(59):16
۲.بحارالأنوار:74/ 30،باب 2،حديث6
۳.بحارالانوار:6/ 63،باب 23،فصل1، حديث1
۴.غررالحكم:198،حديث3935
۵.غررالحكم:199،حديث3937
۶.غررالحكم:199،حديث3945
۷.بحارالأنوار:81/ 253،باب 16،حديث49
۸.بحارالأنوار:74/ 137،باب 6،حديث 47
۹. عنكبوت(29):45
۱۰.تفسيرالقمى:2/ 15،ذيل آيه45 سوره عنكبوت
ادامه دارد...
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_دوم_فراز_شانزدهم_بیستم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج