شرح دعای سی و پنجم صحیفه سجادیه فراز اول و دوم
الْحَمْدُلِلَّهِ رِضًى بِحُكْمِ اللَّهِ،شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَايِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ،وَأَخَذَعَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ بِالْفَضْلِ
خدا را ستایش،به خاطر خشنودی به حکم تقدیرخدا نسبت به تمام موجودات؛گواهی میدهم که خدا آنچه را وسیله زندگی و معاش است،بین بندگانش به عدالت تقسیم کرد؛و نسبت به تمام بندگانش راه احسان پیش گرفت.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،وَلَاتَفْتِنِّي بِمَا أَعْطَيْتَهُمْ،وَلَاتَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِي فَأَحْسُدَ خَلْقَكَ،وَأَغْمَطَ حُكْمَكَ
خدایا!برمحمّد و آل محمد درود فرست و مرا به آنچه به بندگانت عطا کردی امتحان مکن و ایشان را به آنچه از من منع کردهای میازمای؛تابه بندگانت حسد ورزم و حکم و فرمانت را سبک انگارم.
رضا به قضا و قدر و حكم الهى در همه امور
زمانى كه بنده از طريق آيات قرآن و روايات و انديشه در نظام هستى و واقعيتهاى آفرينش به وجود مقدس حضرت حق معرفت پيدا كرد، اين معنا براى او همچون خورشيد وسط روز روشن مىشود كه به وجود آمدنش در اين صحنه با عظمت خلقت و شكل و قيافهاش، و آنچه به عنوان روزى از طريق حلال و از مسير پاك برايش مقدر شده، و حكم حضرت محبوب در تمام زمينههاى حيات اعم از مادى و معنوى به مصلحت و خير و سعادت او جارى گشته، و اندازهگيرىهاى امور نسبت به او به اراده ازليّه و ابديّه او در حالى كه بر وفق رحمت و لطف است حاكم گشته، به مقام رضاى از دوست مىرسد، و نسبت به وضع خود در آن حدودى كه مربوط به حضرت معبود است كمال خوشحالى و انبساط و شادى و نشاط و رضا را از ذات قلب و سويداى دل لمس مىكند.
عبد وقتى به اين معنا معرفت پيدا كند كه آنچه در دار وجود است تجلّى علم و عدل و حكمت و رحمت و ربوبيّت و لطف و كرامت است؛ چرا به اين همه واقعيّت رضا ندهد؟
بنده وقتى خود را محصول اراده او حس كند، و پدر و مادر خويش را جلوه عنايت او بداند، و دنيا را سفره خانه لطف دوست مشاهده كند، و كم و زياد امور مادّى را از طريق مشروع عين عنايت او ببيند چرابه داده حق رضا ندهد، و گره در چهره بيندازد؟!
عبد وقتى خود را مملوك مولايش بداند، و مولايش را وجودى بى نهايت در بى نهايت لطف و رحمت مشاهده كند، و بداند كه در كلّ خانه هستى احدى همچون حضرت حق علاقه به عبد ندارد، و كسى مانند او مصلحت انديش بنده نيست، و وجودى همانند او خير دنيا و آخرت و سعادت امروز و فرداى او را نمىخواهد، در هر شأن و مقامى كه باشد، چه در ناز و نعمت و چه در بلا و طوفان، چه در خوشى و عافيت و چه در مرض و رنج، و چه در وسعت رزق و چه در تنگى رزق، در عين رضا و خشنودى، به محضر مبارك محبوب عرضه مىدارد:
حقيقت رضا
رضاى عبد از حق به اين است كه اختيار خويش از ميانه بردارد، يعنى راضى به هر چه خداى عزّ و جلّ در حق او انجام دهد؛ باشد چه امرى كه محبوب بنده است مانند بسط رزق و سلامت جسم، و چه امرى كه مكروه عبد است مانند امر به انفاق و شركت در جهاد و تحمل رنج و بلا در راه او.
از رسول بزرگوار اسلام(ص) روايت شده:
اول مطلبى كه خداوند در لوح به قلم قدرت نوشت اين بود: همانا من پروردگار عالمم، جز من معبودى نيست، هر كس به قضا و حكم من رضا ندهد، و نعمتهايم را شكر نكند، و بر بلا و آزمايشهايم صبر ننمايد، پس خدائى غير من را طلب كند.(۱)
آرى، برابر اين روايت عرشى و جملات ملكوتى، هر كس خدا را بخواهد بايد به داده او راضى باشد، و بر نعمتش شكر كند. و بر بلايش صبر نمايد.
اينكه اول حقيقتى كه بر لوح نقش مىبندد رضا به قضاست؛ دليل بر عظمت اين مسئله و رفعت اين حقيقت و بلندى جايگاه اين مقام است.
اضطراب نسبت به كرده حق، و ناخشنودى از قضا و حكم او چه در امور مادى و چه در امور معنوى نشان نزاع عبد با مولاست، و نزاع عبد با مولا دليل بر دورى عبد از مولا و عدم معرفت بنده به حضرت حق است.
بنده بايدبداندكه نسبت به مصالح خويش و علل سعادت وسلامت خودجاهل است،و آنكه درحق او قضا وقدر مادى و معنوى دارد علم بىنهايت در بىنهايت است،وجاهل را نسزدكه با عالم،بدون منطق و دليل،به منازعت برخيزد،كه منازعه عبدبامولابه عصيان ومعصيت كشد،و عصيان و معصيت،عبد را از نظر رحمت حق بيندازد
آن كه راضى به كرده حق درباره خويش است،تجلّى گاه معرفت و بصيرت است،وبا حضرت محبوب داراى معيّت مىباشد،و چون اهل معرفت و داراى مقام معيّت است درراه رضاى او بلاى هر دو عالم تحمل كند،واندكى باك به خود راه ندهد.
آنكه اختيارخويش براختيار مولاانتخاب كند، ازمقام معرفت ومعيت دور است وآن چنان مبتلاى به ضعف نفس و ناتوانى روح،كه در راه حضرت دوست طاقت و تحمّل ذرهاى بلا و رضا به داده او ندارد!
ادامه در پست بعدی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_پنجم_فراز_اول_دوم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج
رضا به اين است كه آنچه ازدوست مىرسد نيكوبينى؛چنانكه امام حسين (ع)وقتى كه درگودال قتلگاه بابدن مجروح و درشدت تشنگى افتاده بود،ودرمقابل خود۷۱بدن قطعه قطعه مىديدكه هريك از اولياى خاص الهى بودند،وباگوش خويش صداى ضجه وناله اهل بيت را مىشنيد،صورت به خاك گذاشت واز صميم قلب با شورى عاشقانه به درگاه دوست چنين زمزمه كرد: آنچه ازجانب توبه من رسيده،چنان نيكو وزيبامىبينم كه نسبت به آن دركمال خشنودى ورضايم،وبرامتحانت صابر ودر برابر امرت تسليم،كه مرامعبودى و محبوب و معشوقى جزتو نيست!(۲)
وچنانكه خواهر باكرامتش در پاسخ زاده مرجانه به وقتى كه از آن حضرت پرسيد كار خدا را با خاندانت چگونه ديدى؟
فرمود:جز زيبائى چيزى نديدهام!(۳)
مقام رضا در قرآن
﴿رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ اولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ همالمفلحون﴾«4»خدا ازآنان خشنود است وآنان هم از خدا خشنودند.اينان حزب خدا هستند،آگاه باش كه بىترديدحزب خدا همان رستگارانند.
﴿رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوْا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ﴾«5»خدا از آنان خشنود است و آنان هم از خدا خشنودند؛اين[پاداش]براى كسى است كه از پروردگارش بترسد.
مقام رضا در روايات
حضرت امام زينالعابدين(ع) مىفرمايد:
كسى كه برحسن اختيارى كه ازجانب حق نسبت به او صورت گرفته تكيه كندتمناى حالى غيرازحالى كه حق براى وى خواسته نمىكند.(۶)
حضرت علی(ع)مىفرمايد:رضاى از حق چه دوست و همنشين خوبى است.(۷)
حضرت صادق(ع)مىفرمايد:سرآغازطاعت خداوند رضا به كرده حق است در آنچه كه عبدآن را دوست دارديا ازآن ناراحت است.۸
حضرت زينالعابدين(ع)فرمود:راضى بودن به قضاى ناخوشايند خداوند، از بالاترين درجات يقين است.(۹)
حضرت امام باقر(ع)در تفسير آيه۶۵سوره نساء میفرماید:به پروردگارت سوگندكه آنان مؤمن حقيقى نخواهندبود،مگرآنكه تو رادرآنچه ميان خود نزاع واختلاف دارندبه داورى بپذيرند.
مىفرمايد:منظور تسليم ورضا و قناعت به قضاى الهى است.«11»
رسول حق(ص)مىفرمايد:از جبرئيل معناى رضا را پرسيدم گفت:راضى بر آقا و مولاى خودخشم نمىگيردچه دنيا از چجانب مولا به اوبرسدچه نرسد،وصاحب مقام رضابه عمل اندك براى خودش خشنود نيست۱۲
حضرت صادق(ع)مىفرمايد:داناترين مردم به حضرت معبود خشنودترين آنان به قضاى الهى است.(۱۳)
امام على(ع)مىفرمايد:ريشه رضا اطمينان نيكوداشتن به حضرت حق است.(۱۴)
ونيز مىفرمايد:رضا ميوه يقين است.(۱۵)
رسول اللّه(ص)فرمود:درقلب ازحضرت حق نسبت به تمام امورى كه براى شماخواسته خشنودباشيدتابه ثواب او در روز فقر و تنگدستى دست يابيد.(۱۶)
امام على(ع)فرمود:هر كس راضى به قضا نباشد،ناسپاسى وارد دينش شده است۱۷
مقام رضا در نزد عرفا
بعضى ازعرفا،رضاى از حق را به اين میدانند كه اگرمولا عبد راجاودانه درجهنم جاى دهد چون خواست اوست به اين خواسته راضیتر باشدازرضاى كسى كه به بهشت رفته است!
رضاى از حق،آرامش قلب است دربرابر مسئوليتهائى كه حق به عبد واگذار كرده اين آرامش باعث تسليم اعضا و جوارح به احكام مولاست.
رضا خشنودى دل است به تلخى قضا،كه در فضاى اين رضا،عبدبلارا نعمت بيندو نعمت را از منعم،پس ديده از نعمت بردارد و به ديدار منعم خوشحال و شاد وراضى گردد.
رضااين است كه به اين معنايقين جزمى پيداكندكه حضرت محبوب براى من اختيار نكردمگرآنچه بهتر و نيكوتر است،يعنى تصرف مالك كه حضرت حق است در مملوك كه عبد مىباشدتصرفى حكيمانه و عالمانه و عاشقانه است،وبر وى هيچ اعتراضى نيست.
رضااين است كه عبد اين معنى را لمس كندكه حق تعالى ايمان را كه اصل همه خوبىهاست به من عنايت فرموده،بنابراين آنچه بامن كند چيزى جزامتحان ومحكم كردن پاى ايمان،ورساندن من به مقام قرب نيست،واين جز شادى خشنودى ندارد.
وقتى رضابه حكم حق درقلب عبدتجلى کرد وآيات قرآن و روايات راباعقل و انديشه لمس نمود،جائى براى پريشانى دل نسبت به آنچه از عنايات مادى حق در دست ديگران است نمىماند،ومقام رضا و توجه به اين حقيقت كه تقسيم روزى بر اساس عدل است،محلى براى رشك وحسد نسبت به مردم نمىگذارد،وموقفى براى خوارشمردن قضا وقدر الهى بجا نمىماند.
پی نوشت ها:
۱.فيض القدير:4/ 617
۲.موسوعة الامام على بن ابى طالب(ع)فى الكتاب والسنة والتاريخ7/ 248
۳.اللهوف:۱۶۰
۴.مجادله(58):22 ۵.بيّنه(98):8
۶.تحف العقول:234 ۷.تحف العقول:202
۸.بحارالأنوار:68/ 139،باب63،حديث 28
۹.بحارالأنوار:68/ 152،باب63،حديث60
۱۰.نساء(4):65
۱۱. المحاسن:1/ 271،باب37،حديث364
۱۲.معانى الاخبار:261،حديث1
۱۳. وسائل الشيعة:3/251،باب75،ح3546
۱۴.غررالحكم:198،حديث3927
۱۵.غرر الحكم:103،حديث1823
۱۶.بحارالأنوار:79/ 143،باب18،ذيل حديث 26
۱۷.غرر الحكم:103،حديث 181
ادامه دارد...
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_پنجم_فراز_اول_دوم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج