eitaa logo
صالحین حضرت مریم (س)
113 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
62 فایل
این کانال جهت اجرای برنامه های صالحین حوزه حضرت مریم ناحیه زنجان ایجاد شده است لطفاسرگروه های پایگاهها ی خود را عضو نمایید از این به بعد محتوای بارگزاری شده درکانال مرجع اصلی حلقه ها خواهد بود عملکردحلقه های صالحین با توجه به ارسال گزارش سنجیده خواهد شد
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح دعای شانزدهم صحیفه سجادیه اللَّهُمَّ يَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ يَسْتَغيثُ الْمُذْنِبُونَخدایا! ای آن‌که گنهکاران از رحمتش یاری می‌خواهند. وَ يَا مَنْ إِلَى ذِكْرِ إِحْسَانِهِ يَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَو ای آن‌که بیچارگان به سوی یادآوری احسانش پناه می‌برند. وَ يَا مَنْ لِخِيفَتِهِ يَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَو ای آن‌که خطاکاران از بیم عذابش به شدّت گریه می‌کنند.ا دعا برای طلب عفو و بخشش از گناهان و عیوب اللَّهُمَّ يَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ يَسْتَغيثُ الْمُذْنِبُونَ خدایا! ای آن‌که گنهکاران از رحمتش یاری می‌خواهند. نيروهاى خدادادى انسان‌ خاك با اراده حكيمانه حضرت حق، بر اساس رحمت و عشق از هزاران جاده پر پيچ و خم عبور كرد، تا در صلب پدر تبديل به نطفه شد و نطفه در رحم مادر در جايى استوار قرار گرفت، نطفه علقه شد و علقه مضغه و مضغه اسكلت استخوانى و بر استخوان گوشت قرار گرفت، سپس روح در آن دميده شد و پس از مدتى به صورت انسانى آراسته، پاى به بسيط زمين گذاشت. ﴿وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ* ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فى قَرارٍ مَكينٍ* ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللّهُ احْسَنُ الْخالِقينَ﴾۱ و يقيناً ما انسان راازچكيده‌اى از گِل آفريديم،* سپس آن را نطفه‌اى در قرارگاهى استوارچون رحم مادرقرار داديم.* آنگاه آن نطفه را علقه گردانديم، پس آن علقه را به صورت پاره‌گوشتى درآورديم، پس آن پاره‌گوشت را استخوان‌هايى ساختيم و بر استخوان‌ها گوشت پوشانديم، سپس او را با آفرينشى ديگر پديد آورديم؛ پس هميشه سودمند و بابركت است خدا كه نيكوترين آفرينندگان است. دين قيّم‌ در اين خزانه بى نظير آفرينش و گوهر پر بهاى فطرت، يعنى نيروى كشش به سوى توحيد و حقايق، دين قيم قرار داده شد: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾۲ پس حق‌گرايانه و بدون انحراف با همه وجودت به سوى اين دين روى آور،پاى‌بند و استواربرسرشت خدا كه مردم را بر آن سرشته است، باش براى آفرينش خدا هيچ گونه تغيير و تبديلى نيست؛اين است دين درست و استوار؛ولى بيشتر مردم معرفت و دانش ندارند.دين قيم و نور الهى و كشش به سوى آن، واقعيتى است كه در ذات انسان نهاده شده، هر چند گروهى از مردم به آن توجّهى نداشته باشند.در اين ظرف وسيع و گسترده ميوه‌اى شيرين و با منفعت چون عقل كه همچون نورافكنى قوى براى زدودن تاريكى هاست نهاده شده، تا راه انسان براى پذيرش حقايق و واقعيت‌ها كه نسبت به آن جاذبه و خواسته درونى دارد آسان گردد. بركت آب‌ ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً ۖ لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ * يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ * وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾۳ اوست كه از آسمان، آبى براى شما نازل كرد كه بخشى از آن نوشيدنى است و از بخشى از آن درخت و گياه مى‌رويد كه دام‌هايتان‌ را در آن مى‌چرانيد.*براى شما به وسيله آن آب، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مى‌روياند؛يقيناً در اين نشانه‌اى است براى گروهى كه مى‌انديشند.*و شب و روز و خورشيد و ماه را نيز رام ومسخّر شما قرار داد، وستارگان هم به فرمانش رام ومسخّر شده‌اند؛ قطعاً در اين نشانه‌هايى است براى گروهى كه تعقّل مى‌كنند. نور عقل‌ نور عقل با ابزار و جنودى كه در اختيار دارد، راه را براى دريافت حقايق غيبى و شهودى باز مى‌كند و در قسمت عمده‌اى از اصول، حجت الهى را براى انسان تمام مى‌نمايد و در آن زمينه‌ها راه هر گونه عذرى را در آلوده شدن به پليدى‌ها مى‌بندد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: اسْتَرْشِدُوا الْعَقْلَ تَرْشُدُوا، وَلا تَعْصُوهُ فَتَنْدَمُوا.۴ راهنماى خود راخردخويش قرار دهيدتابه راه راست وبه مسير رشدوكمال هدايت شويد وباآن مخالفت ننماييد كه پشيمان مى‌شويد. امام على (عليه السلام) فرمود: لاعِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ، ولَاشَرَفَ كَالْعِلْمِ.۵ هيچ علمى مانند تفكّر و هيچ شرفى مانند علم نيست.   ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ @saleheinmaryam313114🌺 ➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج
تقوا مايه اصلى كرامت‌ تقوا كه عظيم‌ترين حقيقت وپرمنفعت‌ترين سرمايه ومايه اصلى كرامت براى انسان دردنيا وآخرت است،بنا به فرموده رسول خدا (ص)محل ومكانش قلوب عاقلان است: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: لِكُلِّ شَى‌ءٍ مَعْدِنٌ وَ مَعْدِنُ التُّقى‌ قُلُوبُ الْعاقِلينَ.۶ براى هرچيزى دراين پهنه آفرينش معدنى است ومعدن تقوا قلوب عقلاست. و نيز حضرت فرمود:انَّ اللّهَ تَعالى‌ خَلَقَ الْعَقْلَ مِنْ نُورٍ مَخْزُونٍ مَكْنُونٍ فى سابِقِ عِلْمِهِ الَّذى لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهِ نَبىٌّ مُرْسَلٌ وَلامَلَكٌ مُقَرَّبٌ، فَجَعَلَ الْعِلْمَ نَفْسَهُ، وَ الْفَهْمَ وَجْهَهُ، وَ الزُّهْدَ رَأْسَهُ، وَ الْحَياءَ عَيْنَيْهِ، وَ الْحِكْمَةَ لِسانَهُ، وَ الرَّأْفَةَ هَمَّهُ، وَ الرَّحْمَةَ قَلْبَهُ. ثُمَّ غَشّاهُ وَقَوّاهُ بِعَشَرَةِ اشْياءَ: بِالْيَقينِ، وَالْإيمانِ، وَ الصِّدْقِ، وَالسَّكينَةِ، وَ الْاخْلاصِ، وَالرِّفْقِ، وَ الْعَطِيَّةِ، وَ الْقُنُوعِ، وَ التَّسْليمِ، وَ الشُّكْرِ.۷ خداوند بزرگ، عقل را از نور مخزون مكنون در علم گذشته‌اش كه نبى مرسل و ملك مقرب بر آن آگاهى نداشت آفريد.علم را نفس عقل و فهم را صورت و زهدراسر وحيارادوچشم و حكمت رازبان ورأفت را همت ورحمت راقلب آن قرار داد،سپس آن رابه ده چيزتقويت كرد: يقين،ايمان،صدق،آرامش،اخلاص،رفق، بخشش، قناعت، تسليم، شكر. جذبه فطرت و نور عقل،حجاب‌ها را از برابر ديده قلب كنار مى‌زنند و انسان را به تماشاى حقايق موفق مى‌كنند و راه قبول واقعيت‌ها را براى آدمى سهل و آسان مى‌سازند. ولى آنان كه راه فطرت وعقل راباطوفان گناه و سيل شهوات مى‌بندند،ازدرك حقايق ولمس واقعيت‌ها محروم مى‌شوند همچنان كه جاهل به دنيا آمده‌اند،جاهل از دنيا مى‌روندونصيبى ازرحمت خدادرجهان ديگربراى آنان نيست وجدان انسان‌در اين منبع احسن تقويمى دادگاهى عالى چون دادگاه قيامت و به تعبير قرآن مجيد نفس ملامت گر و به قول روانشناسان وجدان اخلاقى و به زبان عامه وجدان، قرار داده،تادر برابر نيكى‌هايى كه از انسان سر مى‌زند سرور و نشاط و شادى و خوشى پخش كند و در برابر زشتى‌ها انسان را ملامت كرده و به سختى سرزنش نمايد و وى را به اندوه و غم و حسرت و پشيمانى و ناراحتى محكوم كند. ﴿لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ * وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ﴾۸ به روز قيامت سوگند مى‌خورم،* و به نفس سرزنش‌گر قسم مى‌خورم. شباهت‌هاى محكمه وجدان با دادگاه رستاخيز اين دادگاه عجيب درونى شباهت‌هاى عجيبى به دادگاه رستاخيز دارد. 1- قاضى و شاهد و مجرى حكم در حقيقت در اين جا يكى است، همان طور كه در قيامت چنين است: ﴿عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾۱۰ [اى‌] داناى نهان و آشكار! تو خود در ميان بندگانت بر سر آنچه اختلاف مى‌كردند، داورى خواهى كرد. 2- اين دادگاه وجدان توصيه و رشوه و پرونده سازى بشرى را نمى‌پذيرد، همان طور كه درباره دادگاه قيامت نيز مى‌خوانيم: ﴿وَ اتَّقُوا يَوْماً لاتَجْزِى نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لايُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَلا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ﴾۱۱ و از روزى پروا كنيد كه نه كسى از كسى عذابى را دفع مى‌كند، و نه از كسى شفاعتى مى‌پذيرند، و نه از كسى فديه و عوضى مى‌گيرند، و نه يارى مى‌شوند. 3- محكمه وجدان مهم‌ترين و قطورترين پرونده‌ها را در كوتاه‌ترين مدت رسيدگى كرده، حكم نهايى خود را به سرعت صادر مى‌كند، نه استيناف در آن هست نه تجديد نظر و نه ماه‌ها و سال‌ها سرگردانى، همان طور كه در رابطه با دادگاه رستاخيز مى‌خوانيم: ﴿وَ اللّهُ يَحْكُمُ لامُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَريعُ الْحِسابِ﴾۱۲ و خدا حكم مى‌كند؛ و هيچ بازدارنده‌اى براى حكمش نيست، و او در حسابرسى سريع است. 4- مجازات و كيفرش بر خلاف مجازات‌هاى دادگاههاى رسمى اين جهان، نخستين جرقه هايش در اعماق دل و جان افروخته مى‌شود و از آن جا به بيرون سرايت مى‌كند، نخست روح انسان را مى‌آزارد، سپس آثارش در جسم و چهره و دگرگون شدن خواب و خوراك او آشكار مى‌شود، همان طور كه درباره دادگاه قيامت نيز مى‌خوانيم: ﴿نارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ* الَّتى تَطَّلِعُ عَلَى الْافْئِدَةِ﴾۱۳ آتش برافروخته خداست*كه بر دل‌ها برآيد و چيره شود. 5- اين دادگاه وجدان چندان نياز به ناظر و شهود ندارد، بلكه معلومات و آگاهى‌هاى خود انسان متّهم رابه عنوان شهود به نفع يا بر ضد او مى‌پذيرد، همان طور كه در دادگاه رستاخيز نيز ذرّات وجود انسان حتى دست و پا و پوست، گواهان بر اعمال او هستند چنانكه مى‌فرمايد: ﴿حَتَّىٰ إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ﴾۱۴ ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ @saleheinmaryam313114🌺 ➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرج
هدف از كتاب و نبوّت و امامت‌ اين همه حكمت، عرفان، فقه، دليل و برهان و حجت، نعمت مادى و معنوى، عنايت و رحمت و لطف و مرحمت و رأفت و كرامت از جانب حق به انسان، عقل و فطرت و وجدان، اراده و اختيار، بعثت صد و بيست و چهار هزار پيامبر، امامت امامان اثنى عشر، فقاهت فقيهان، سفره گسترده زمين، پهنه هفت طاق آسمان، ماه و خورشيد، شب و روز، دريا و صحرا، حيوانات وحشى و رام، خوان بى دريغ حضرت رحمان و ميليارد ميليارد نعمت ظاهرى و باطنى كه انسان را همچون حلقه انگشترى درآغوش گرفته، براى اين است كه:اول: انسان به جايگاه و موقف و مكانت خود در اين ميدان آفرينش واقف شود،و دوّم: اين وقوف و معرفت را كه در حد اعلى مى‌توان از طريق راهنمايان راه حق و غور در قرآن و گفتار ائمه هدايت به دست آورد صرف تحقق ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه نمايد و از خود منبع سودى براى خويش و براى ديگران به وجود آورد و خير و سعادت دنيا و آخرت خود و ديگران را به توفيق حق تأمين نمايد كه حركت و سلوك در غير اين مسير، حركت به سوى تاريكى و بيعت باشيطان است و محصولى جز ذنب عظيم و گناه بزرگ و آلودگى به سيئات، و به تعبير حضرت زين العابدين (عليه السلام) مذنب شدن ندارد. و چه اندازه بى شرمى و وقاحت، و ننگ و بى‌حيايى است كه انسان مدّت مديدى از حضرت حق عمر بگيرد و با تمام وجود بر سر سفره عقل و فطرت و وجدان و انواع نعمت‌هاى مادى بنشيند و هاديان عاشقى چون انبيا و ائمه (عليهم السلام) و كتابى چون قرآن مجيد در كنارش باشد، ولى روى از همه اينها برتابد و مراد شيطان و هواى نفس گردد و به جاى ايمان، تكذيب حقايق و به جاى عمل صالح، عمل شر و به جاى اخلاق حسنه، اخلاق رذيله و در عوض سعادت، شقاوت و در برابر آخرت، دنيا و به جاى خدا، شيطان و به جاى انبيا و ائمه (عليهم السلام) دوستان گمراه و گمراه‌ كننده و به جاى بهشت، دوزخ و به جاى رضاى حق، سخط رحمان و به جاى نور، ظلمت را انتخاب كند و از اين بدتر به اين انتخاب غلط و شيطانى خود خوشحال باشد، و تصور كند كه راهى را كه برگزيده راهى نيكو و صراطى زيباست. خسران جهل مركب‌ قرآن درباره فريب خوردگان بدبخت، و اين بيچارگان تهيدست كه تصوّر كرده‌اند ثروت و خوشى عبارت از مال دنيا، و غلتيدن در بستر شهوات است مى‌فرمايد: ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا * أُولَٰئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا * ذَٰلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا﴾۳۸ بگو: آيا شما را از زيانكارترين مردم از جهت عمل آگاه كنم؟* [آنان‌] كسانى هستند كه كوششان در زندگى دنيا به هدر رفته در حالى كه خود مى‌پندارند، خوب عمل مى‌كنند.* آنان كسانى هستند كه آيات پروردگارشان و ديداررا به وسيله او منكر شدند، در نتيجه اعمالشان تباه و بى‌اثر شده است، پس روز قيامت ميزانى براى محاسبه اعمال‌آنان برپا نمى‌كنيم.* اين است وضع و حال زيانكاران‌به سبب آن كه كفر ورزيدند و آيات من و پيامبرانم را به مسخره گرفتند.«مسلّماً مفهوم خسران تنها اين نيست كه انسان منافعى را از دست بدهد، بلكه خسران واقعى آن است كه اصل سرمايه را نيز از كف دهد، چه سرمايه‌اى بالاتر از عقل و هوش و نيروهاى خداداد و عمر و جوانى و سلامت است، همين‌ها كه محصولش اعمال انسان است و عمل ما تبلورى از نيروها و قدرت‌هاى ما است. هنگامى كه اين نيروها تبديل به اعمال ويرانگر يا بيهوده‌اى شود، گويى همه‌نابود شده‌اند، درست مانند اين است كه انسان سرمايه عظيمى همراه خود به بازار ببرد، اما در وسط راه آن را گم كند و دست خالى برگردد. البته در صورتى كه انسان بداند سرمايه خويش را از دست داده گرچه خسران كرده، اما خسران خطرناكى نيست، چرا كه اين زيان درس‌هائى براى آينده به او مى‌آموزد كه گاهى اين درس‌ها برابر آن سرمايه يا بيشتر از آن است، و به اين ترتيب در واقع چيزى را از دست نداده است. اما زيان واقعى و خسران بالاتر آن جاست كه انسان سرمايه‌هاى مادى و معنوى خويش را در يك مسير غلط و انحرافى از دست دهد، و گمان كند كار خوبى كرده است، نه از اين كوشش‌ها نتيجه‌اى برده، نه از زيانش درسى آموخته، و نه از تكرار اين كار در امان است. جالب اين كه در اين جا تعبير «اخسرين اعمالا» شده در حالى كه بايد «اخسرين عملا» باشد، اين تعبير ممكن است اشاره به اين باشد كه آنها فقط در يك بازار عمل گرفتار خسران و زيان نشده‌اند، بلكه جهل مركّب اين بيچارگان سبب خسران در همه برنامه‌هاى زندگى و تمام اعمال و كارهايشان شده است. ادامه دارد.... ➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ @saleheinmaryam313114🌺 ➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرج
ادامه شرح دعای شانزدهم صحیفه سجادیه فراز چهارم يَا أُنْسَ كُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَرِيبٍ ، وَ يَا فَرَجَ كُلِّ مَكْرُوبٍ كَئِيبٍ ، وَ يَا غَوْثَ كُلِّ مَخْذُولٍ فَرِيدٍ ، وَ يَا عَضُدَ كُلِّ مُحْتَاجٍ طَرِيدٍ ای آرامش هر ناآرام غریب! ای گشایش هر اندوهگین دل‌شکسته! ای یاری هر خوارشدۀ تنها! و ای حمایت‌کنندۀ هر نیازمند رانده‌شده! پناه بى پناهان‌ يافتن اين معنا كه در تمام هستى و آفرينش جز ذات مقدس او، پناه و تكيه گاهى وجود ندارد و غير او يار و ياورى نيست و تنها اوست كه در تمام گرفتارى‌ها و در دل غربت و تنهايى و به هنگام درماندگى و بيچارگى و به وقتى كه همه انسان را از خود رانده‌اند به فرياد انسان مى‌رسد و درد دردمندان را دوا مى‌كند و بى پناه را پناه مى‌دهد، احتياج به دقت در آيات قرآن و تاريخ امم و ملل دارد. ﴿وَ إِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِن يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى‌ كُلِّ شَىْ‌ءٍ قَدِيرٌ * وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ﴾۱ و اگر خدا تو را آسيب و گزندى رساند، كسى جز او برطرف كننده آن نيست، و اگر تو را خيرى رساندپس او بر هر كارى تواناست.* اوست كه بر بندگانش چيره و غالب است، و او حكيم و آگاه است. ﴿وَ انَ يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ الّا هُوَ وَ انْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رادَّ لِفَضْلِهِ يُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ﴾۲ و اگر خدا گزند و آسيبى به تو رساند، آن را جز او برطرف كننده‌اى نيست، و اگر براى تو خيرى خواهد فضل و احسانش را دفع كننده‌اى نيست؛ خيرش را به هر كس از بندگانش بخواهد مى‌رساند و او بسيار آمرزنده و مهربان است.اجرام آسمانى، عناصر زمينى، افراد، مال، ثروت، قدرت، مقام و هر چيز ديگر، در حيات انسان و ساير موجودات مقهور قهر حضرت حقّند و در برابر اراده خداوند پوك و پوچند. امير المؤمنين (عليه السلام) مى‌فرمايد: لا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإيمانِ حَتّى‌ يَعْلَمَ انَّ ما اصابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ، وَ انَّ ما اخْطَاهُ لَمْ‌يَكُنَ لِيُصيبَهُ، وَ انَّ الضّارَّ النّافِعَ هُوَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ.۳ بنده مزه ايمان را نچشد تا بداند كه آنچه بايد به او برسد مى‌رسد و آنچه نبايد به او برسد نمى‌رسد و اين كه تنها زيان بخش و سودبخش فقط حضرت حق است. نجات يونس از قعر دريا و شكم ماهى‌ يونس در منطقه نينوا، در كنار بت و بت پرستى و در ظلمات شرك و جهل، چراغ توحيد را شعله ور مى‌سازد و خطاب به مردم آن سرزمين مى‌گويد:«انديشه و تفكّر و عقل شما برتر و والاتر از آن است كه بت را بپرستيد و پيشانى‌هاى شما باقيمت‌تر از آن است كه دربرابر اين موجودات بى جان به سجده گذاريد. به خود آئيد و به واقعيت‌ها بنگريد و در موجودات فكر كنيد و به اين حقيقت‌ پى ببريد كه جهان را خالقى باشد خدا نام، وجود مقدسش فرد و بى نياز و حكيم و خبير است، شايسته شما نيست كه غير او را بپرستيد و روى به درگاه وى نياوريد. خداوند مهربان مرا براى دستگيرى شما فرستاده كه در حقّ شما لطف و رحمت آورده باشد. من شما را به سوى او راهنمايى مى‌كنم و راه او را به شما مى‌نمايانم، اى ملّت بت پرست، نادانى بر دل‌هاى شما نفوذ كرده و حال نمى‌توانيد حقايق را درك كنيد، پرده غفلت روى ديده باطن شما افتاده، به اين سبب از دقّت در واقعيت‌ها دور افتاده‌ايد. قوم از كلمات يونس كه تا آن وقت نشنيده بودند وحشت كردند، صحبت از معبودى شنيدند كه تا آن زمان او را نشناخته بودند، برآنان سخت آمد كه يك نفر از خودشان بدين صورت عليه عقايد و رسوم بى پايه آنان قيام نمايد و بگويد من از جانب جهان آفرين براى نجات شما مبعوث به رسالتم. مردم متعصّب نينوا به يونس گفتند، اين سخنان بى ارزش چيست؟ اين خدايى كه ما را به سوى او مى‌خوانى كيست؟ چه خبر تازه‌اى شده و چه حادثه‌اى اتفاق افتاده كه ما دست از مذهب خود برداريم و به مكتبى نو و تازه رو كنيم، تو را چه شده كه ما را به دين جديد دعوت مى‌كنى و در راه آن اين چنين خود را به زحمت مى‌اندازى؟! يونس گفت: پرده‌هاى تقليد را از چشم دل برداريد، حجاب‌هاى خرافات را از چهره عقل كنار زنيد، اندكى فكر كنيد. آيا اين بت‌هايى كه صبح و شب مورد توجّه قرار مى‌دهيد و در برآمدن حاجات خود و يا دفع شر از خودتان به آنها اعتماد مى‌كنيد، كارى از دستشان برمى آيد، يا براى شما نفعى ايجاد مى‌كنند، يا قدرت دفع ضررى را دارند، آيا اين موجودات بى جان چيزى را خلق مى‌كنند و يا مرده‌اى را زنده مى‌نمايند، يا مريضى را شفا مى‌دهند و يا گم شده‌اى را هدايت مى‌كنند؟!! ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ @saleheinmaryam313114🌺 ➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرج
ادامه شرح دعای شانزدهم به اين سبب از دقّت در واقعيت‌ها دور افتاده‌ايد.قوم از كلمات يونس كه تا آن وقت نشنيده بودند وحشت كردند، صحبت از معبودى شنيدند كه تا آن زمان او را نشناخته بودند، برآنان سخت آمد كه يك نفر از خودشان بدين صورت عليه عقايد و رسوم بى پايه آنان قيام نمايد و بگويد من از جانب جهان آفرين براى نجات شما مبعوث به رسالتم. مردم متعصّب نينوا به يونس گفتند، اين سخنان بى ارزش چيست؟ اين خدايى كه ما را به سوى او مى‌خوانى كيست؟ چه خبر تازه‌اى شده و چه حادثه‌اى اتفاق افتاده كه ما دست از مذهب خود برداريم و به مكتبى نو و تازه رو كنيم، تو را چه شده كه ما را به دين جديد دعوت مى‌كنى و در راه آن اين چنين خود را به زحمت مى‌اندازى؟! يونس گفت: پرده‌هاى تقليد را از چشم دل برداريد، حجاب‌هاى خرافات را از چهره عقل كنار زنيد، اندكى فكر كنيد. آيا اين بت‌هايى كه صبح و شب مورد توجّه قرار مى‌دهيد و در برآمدن حاجات خود و يا دفع شر از خودتان به آنها اعتماد مى‌كنيد، كارى از دستشان برمى آيد، يا براى شما نفعى ايجاد مى‌كنند، يا قدرت دفع ضررى را دارند، آيا اين موجودات بى جان چيزى را خلق مى‌كنند و يا مرده‌اى را زنده مى‌نمايند، يا مريضى را شفا مى‌دهند و يا گم شده‌اى را هدايت مى‌كنند؟!! آيا اگر من بخواهم به بت‌ها ضررى برسانم مى‌توانند اين ضرر را برطرف سازند، ويا اگر اراده كنم آنها را بشكنم و ريز ريز نمايم مى‌توانند از خود دفاع نمايند و موجوديت خويش را حفظ كنند؟! در هر صورت پس از مدّت‌ها تبليغ، براى آخرين بار ملّت نينوا را مورد خطاب قرار داد: چرا از مكتبى كه شما را به سوى آن دعوت مى‌كنم روى بر مى‌گردانيد؟اين دين به شما فرمان مى‌دهد: امور خود را اصلاح كنيد و وضع خود را بررسى كرده به داد جامعه برسيد، امر به معروف و نهى از منكر كنيد، از ظلم و ستم نفرت داشته باشيد، اين مكتب صلح و عدالت را مورد توجه قرار مى‌دهد، به شما امنيّت و اعتماد مى‌دهد، شما را وامى‌دارد كه به مستمندان و نيازمندان كمك كنيد، به بينوايان لطف داشته باشيد، گرسنگان را سير كنيد، اسيران را آزاد نماييد، اين دين شما را به كارهاى شايسته واصلاح امور و استحكام برنامه‌ها دستور مى‌دهد. او در تبليغ مسائل الهى پافشارى كرد، ولى ملت نادان نينوا دعوت او را پاسخ نگفتند و مطالب پوچ و ياوه تحويل آن رسول دلسوز الهى دادند، به او گفتند: تو مانند يكى از همين افراد ملّتى، ما نمى‌توانيم براى قبول دعوت تو خود را آماده كنيم و در راه تو قدم بگذاريم و گفته هايت را تصديق كنيم، دست از تبليغ خود بردار، كمتر سخن بگو، آنچه تو مى‌خواهى براى ما پاسخ آن مشكلاتى دارد و در راه اين كار موانعى موجود است. يونس فرمود: من با زبان خوش و با اخلاقى نرم و حالتى ملاطفت آميز با شما روبه‌رو شدم، به بهترين روش با شما به بحث و گفتگو نشستم، اگر گفتار من در اعماق جان شما اثر گذاشته، به هدفى كه من به آن اميدوار بوده‌ام و به ايمانى كه طالبش بودم رسيده‌ام، اما اگر مطالب من در قلب شما اثر نگذاشته، به شما اعلام خطر مى‌كنم كه عذابى سخت شما را دنبال مى‌كند و بلايى هولناك در كمين شماست، به زودى پيش درآمد عذاب را مى‌بينيد و آثار آن در برابرتان ظاهر مى‌شود. مردم گفتند: اى يونس! گوش ما به دعوت تو بدهكار نيست، ما از اين تهديدها هراس و وحشت نداريم، آن عذابى كه ما را از آن مى‌ترسانى، اگر راست مى‌گويى براى ما بياور. كاسه صبر آن رسول حق لبريز شد، زندگى براى او اندوهبار گشت، اميدش از اصلاح مردم نااميد شد، به حالت خشم و غضب دست از مردم شست و شهر را به امان خود گذاشت. مردم لجوج و سرسخت نينوا ايمان نياوردند، از دقت در مطالب يونس سرباز زدند، به بيانات روشن او گوش نكردند، يونس فكر كرد كه وقت تبليغات تمام است و حجت بر بندگان عاصى تمام شده است.شايد اگر تبليغات خود را ادامه مى‌داد، در ميان مردم افرادى به او ايمان مى‌آوردند، ولى آن حضرت اعتنائى به اين برنامه نكرد. از شهر دور شد تا فرمان خدا و نتيجه زحمات خود را از جانب حق ببيند.هنوز از شهر دور نشده بود كه مردم پيش درآمد عذاب را ديدند، هواى اطرافشان تغيير كرد، رنگ از چهره آنان پريد، صورتشان دگرگون شد، اضطراب آسمان قلبشان را گرفت، ترس و وحشت به اعماق وجودشان حمله ور شد،آن وقت بود كه فهميدند دعوت يونس حق بوده و اعلام خطرش جدى و بدون ترديد عذاب الهى بر آنان فرو خواهد باريد و آنچه بر سر قوم نوح و عاد و ثمود مى‌دانستند هم اكنون به جان خودشان خواهد ريخت.به اين فكر افتادند كه اكنون كه جاى يونس خالى است، ولى جاى خداى يونس كه خالى نيست، اگر يونس رفت خداى او كه نرفته، بايد به حضرت محبوب ايمان آورد،از گناهان گذشته از حضرت دوست عذرخواهى نمود. ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ @saleheinmaryam313114🌺 ➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرج
ادامه شرح دعای شانزدهم صحیفه سجادیه به همين منظور بر بالاى كوهستان‌ها و ميان درّه‌ها و بيابان‌ها رفتند و با ناله و آه و گريه و فرياد به درگاه حضرت حق شتافتند، بين مادران و اطفال، حيوانات و بچه‌هايشان جدايى ايجاد كردند و همگى با سوز دل به فرياد آمدند.صيحه مادران، ناله اطفال، فرياد پرسوز جانداران، صداى تضرّع و زارى پيران، آه سوزان جوانان از هر طرف به گوش مى‌رسيد.اكنون موقع آن شده بود كه حضرت ربّ العزه، خداوند كريم و رحيم، بال و پر رحمت خويش را بر آنان گشوده و ابرهاى عذاب خود را از آنان برطرف سازد و توبه آنان را قبول نمايد و به ناله آنان توجه فرمايد؛ زيرا در توبه و بازگشت خود بى ريا بودند و نسيم صدق و راستى از ايمانشان مى‌وزيد. حضرت حق عقاب و عذاب را از آنان برداشت، مردم با امنيّت كامل و خوشحالى تمام به شهر بازگشتند و اميدوار بودند كه يونس به آنان برگردد و رهبرى آنان را به سوى حق و حقيقت به عهده بگيرد. پاى اهل كشتى از شدت ترس مى‌لرزيد، راهى براى نجات خود جز سبك كردن بار كشتى نديدند، با هم به مشورت نشستند، تصميم بر قرعه گرفتند، قرعه به نام آن پيامبر بزرگوار افتاد،به خاطر احترامى كه براى او قائل بودند، به اين كار راضى نشدند، بارديگر قرعه انداختند باز هم به نام يونس افتاد،اين بار هم از اين برنامه سر برتافتند،بار سوم قرعه ريختند باز هم به نام يونس افتاد!! يونس فهميددراين سه بارقرعه كه به نام او اصابت كرده رمزى در كار است وخداى حكيم را در اين حادثه تقديرى فوق تدبير است،او به اين حقيقت توجّه كردكه بايد دور شدن از مردم به دستور حق باشدنه محض غضب بر مردم،به همين جهت دربرابر ديدگان اهل كشتى خود را به دريا انداخت وجان شيرين تسليم آماج طوفان كرد، خداوندبه نهنگ دريايى دستور داد يونس را ببلعد و وى را در شكم خود حبس كند!بلعيدن اوبه وسيله ماهى بزرگ جز زندانى شدنش منظور ديگرى در كار نبود،لذا به نهنگ دستور دادند او را هضم نكن و استخوانش را در هم مشكن كه او پيامبر ماست،نقشه‌اى كشيده به هدف نرسيده،كارى را نبايد عجله مى‌كرد، اما خود را به عجله سپرد. يونس درشكم ماهى قرار گرفت، ماهى امواج دريا را شكافت و به اعماق آب فرو رفت و در تاريكى پشت تاريكى قرار گرفت، حوصله يونس به آخر رسيد، غمش افزون شد، با حالتى دردمندانه و با تضرّع و زارى به درگاه خدا شتافت، به درگاهى كه پناه مصيبت ديدگان، ملجأ ستم‌كشيده‌هاست، درگاهى كه داراى رحمتى بى نهايت در بى نهايت و جاى قبول توبه و بخشش خطا و گناه از مردم و ترك اولى از انبيا و اولياست. در دل آن تاريكى‌ها فرياد زد:﴿وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾۵و صاحب ماهى [حضرت يونس‌] را [ياد كن‌] زمانى كه خشمناك رفت و گمان كرد كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت،پس در تاريكى‌هاندا دادكه معبودى جز تو نيست تو ازهرعيب و نقصى منزّهى،همانا من از ستمكارانم.خداوند دعايش را اجابت كرد و وى را از غم و غصه نجات داد و هر مؤمن گرفتارى را از طريق دعا و انابت و تضرّع و زارى نجات مى‌دهد:﴿فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ﴾ ۶ پس ندايش را اجابت كرديم و از اندوه نجاتش داديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مى‌دهيم. به ماهى دريا فرمان داد، مهمان خود را در كنار ساحل پياده كن، ماهى، يونس را با بدنى لاغر و جسمى مريض كنار ساحل انداخت، رحمت الهى بوته كدويى را در كنارش روياند، بدنش را در سايه برگ كدو گرفت و از ميوه‌اش خورد و به اين طريق جان به سلامت برد. به او وحى شد به ديار خود بازگرد و به زادگاه خويش و در بين طائفه‌ات برو؛ زيرا آنها ايمان آورده‌اند و ايمانشان براى آنان سودمند افتاد، بت‌ها را رها كردند و اكنون به جستجوى تواند. آن رسول الهى به شهر بازگشت، بت پرستان ديروز را خداپرست امروز ديد.ملّت پناه برده به خدا از عذاب و يونس پناه جو برده به خدا از زندان شكم ماهى نجات يافتند. پی نوشت ها: 1)- انعام (6): 17- 18. (2)- يونس (10): 107. (3)- الكافى: 2/ 58، حديث 7؛ وسائل الشيعة: 15/ 201، حديث 7، حديث 20276. (4)- جوامع الحكايات: 575، جزء دوم. (5)- انبياء (21): 87. (6)- انبياء (21): 88. ادامه دارد... ➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ @saleheinmaryam313114🌺 ➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرج
ادامه شرح دعای شانزدهم صحیفه سجادیه وَ أَنَا ، يَا إِلَهِي ، عَبْدُكَ الَّذِي أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ فَقَالَ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ ، هَا أَنَا ذَا ، يَا رَبِّ ، مَطْرُوحٌ بَيْنَ يَدَيْكَ و من ای خدای من! بندۀ توام که او را به دعا دستور دادی؛ و او گفت: گوش به فرمان و در خدمت توام؛ اینک منم ای پروردگارم! که انداخته شدۀ در برابر توام أَنَا الَّذِي أَوْقَرَتِ الْخَطَايَا ظَهْرَهُ ، وَ أَنَا الَّذِي أَفْنَتِ الذُّنُوبُ عُمُرَهُ ، وَ أَنَا الَّذِي بِجَهْلِهِ عَصَاكَ ، وَ لَمْ تَكُنْ أَهْلًا مِنْهُ لِذَاكَ منم که خطاها پشتم را سنگین کرده؛ و منم که گناهان عمرم را نابود ساخته؛ و منم که به نادانیم، تو را نافرمانی کردم؛ و تو شایستۀ این نبودی که من این‌گونه با تو معامله کنم. هَلْ أَنْتَ ، يَا إِلَهِي ، رَاحِمٌ مَنْ دَعَاكَ فَأُبْلِغَ فِي الدُّعَاءِ أَمْ أَنْتَ غَافِرٌ لِمَنْ بَكَاكَ فَأُسْرِعَ فِي الْبُكاء أَمْ أَنْتَ مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَكَ وَجْهَهُ تَذَلُّلًا أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا اِلَيْكَ ، فَقْرَهُ تَوَكُّلاً ای خدای من! آیا حضرتت به کسی که تو را بخواند، رحم می‌کند تا در خواندن تو اصرار ورزم، یا کسی که به درگاهت گریه و زاری کند، می‌آمرزی تا در گریه شتاب کنم، یا گذشت می‌کنی از کسی که از باب فروتنی، صورت به خاک درگاهت ساید؟ یا کسی که از باب توکّل و اعتماد، از تهی‌دستی خودش به تو شکایت کند، بی‌نیاز می‌سازی؟ لطف حضرت حق‌ آيات قرآن و روايات و كلمات حضرت سجاد (عليه السلام) در دعاهاى ديگر پاسخ تمام اين سؤالات را داده است. «معصيت‌كارى كه عصيانش بر اثر جهل بوده، صد در صد توبه‌اش قبول است. او به تمام دعاكنندگان به بهترين وجه ترحّم مى‌فرمايد، اشك گنهكار را وسيله خاموش كردن آتش جهنّم قرار مى‌دهد و صورت بر خاك نهادن را در دنيا و آخرت رفعت و شوكت و عظمت و آبرو مى‌دهد و فقر فقير چه فقر مادى و چه فقر معنوى را به بهترين صورت از خزانه كرمش تبديل به بى نيازى مى‌كند. گريه‌اى كه براى خدا و در راه خدا باشد، خاموش كننده آتش درون و نابود كننده عذاب بيرون است. با دقّت در وضع روانى مردان الهى، مى‌توان گريه‌هاى آنها را به انواعى تقسيم كرد: 1- ندامت از گناهان و معاصى. 2- احساس ابهام دربازگشت نهايى به سوى خدا. 3- احساس عظمت. 4- شوق و نشاط. 5- خوف و خشيت. ملاك مقدس بودن گريه‌هاى الهى، بستگى به اوج و اعتلاى روحى دارد، هر اندازه كه هيجان و رقت قلب، مولود توجّهات علوى برتر بوده باشد، گريه‌هاى ناشى از آن توجّهات باعظمت‌تر و باارزش‌تر خواهد بود «1» آرى، انسانى كه دچار فقر معنوى است و به طور كامل به اين فقر توجه دارد و مى‌داند جز ذات اقدس حضرت حق، احدى نمى‌تواند اين فقر را جبران كند، به‌ حالت دعا مى‌افتد و دست نياز به سوى بى نياز دراز مى‌كند و با تضرّع و ندبه، درياى رحمت الهى را به جوش آورده، انوار توفيق را متوجه خود مى‌نمايد و كمبودهاى درونى خود را بدين وسيله جبران مى‌نمايد. پی نوشت ها: (1)- تفسيرمثنوى: 4/ 269 ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ @saleheinmaryam313114🌺 ➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرج
ادامه شرح دعای شانزدهم صحیفه سجادیه إِلَهِي لَا تُخَيِّبْ مَنْ لَا يَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ ، وَ لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا يَسْتَغْنِي عَنْكَ بِأَحَدٍ دُونَكَ ای خدای من! کسی را که جز تو عطاکننده‌ای نمی‌یابد، ناامید مکن؛ و کسی را که از تو به احدی غیر تو بی‌نیاز نمی‌شود، خوار و بی‌یار رها مکن إِلَهِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّي وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَيْكَ ، وَ لَا تَحْرِمْنِي وَ قَدْ رَغِبْتُ إِلَيْكَ ، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ خدای من! پس بر محمّد و آلش درود فرست و در حالی که به تو روی آورده‌ام، از من روی مگردان؛ و اکنون که به تو رغبت کرده‌ام، مرا از لطف و رحمتت محروم مکن؛ و اینک که در برابرت قرار گرفته‌ام، دست ردّ به سینه‌ام مزن و با من برخورد تلخ و بد نداشته باش أَنْتَ الَّذِي وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِالرَّحْمَةِ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْحَمْنِي ،وَ أَنْتَ الَّذِي سَمَّيْتَ نَفْسَكَ بِالْعَفْوِ فَاعْفِ عَنّي تویی آن‌که وجود مقدّست رابه رحمت وصف کرده‌ای بر محمّد و آلش درودفرست وبه من رحم کن و تویی آن‌که خودراخطابخش نامیده‌ای؛بنابراین مرا ببخش قَدْ تَرَى يَا إِلَهِي ، فَيْضَ دَمْعِي مِنْ خِيفَتِكَ ، وَ وَجِيبَ قَلْبِي مِنْ خَشْيَتِكَ ، وَ انْتِقَاضَ جَوَارِحِي مِنْ هَيْبَتِكَ ای خدای من! جریان اشکم را به خاطر ترسی که از تو دارم و لرزیدن دلم را برای نگرانی وبیمی که دربرابربزرگداشت و احترامی که به تو دارم و حرکت و لرزش اعضایم رادربرابربیمی که از تو دارم،مشاهده می‌کنی كُلُّ ذَلِكَ حَيَاءٌ مِنْكَ لِسُوءِ عَمَلِي ، وَ لِذَاكَ خَمَدَ صَوْتِي عَنِ الْجَأْرِ إِلَيْكَ ، وَ كَلَّ لِسَانِي عَنْ مُنَاجَاتِكَ همۀ این‌ها محصول شرمساری من از حضرت توست، آن‌هم به خاطر اعمال زشتی که از من سرزده؛ به همین سبب صدایم از این که به درگاهت به زاری بلند شود، خاموش شده؛ و زبانم از راز و نیاز با تو بازمانده مناجات با خدا «اى محبوب من و آقاى بزرگوارم،نمى‌دانم كه بين ساكنان اين كره خاكى،نظرت نسبت به من چگونه است؛ودر آن سراى وحشتناك بامن چگونه رفتار خواهى كرد؟ مولاى من كاش مى‌دانستم كه درپاسخ دعاى من چه مى‌گويى؟ اگربگويى نه،پس واى برمن واى برمن و واى ازاين بيچارگى.واى بر عقلم، اگر پروردگاراو راازخودبراندواز مقام نورو شرف حضورومرتبه تمكين دورگردد وبنده هوا و هوس ومطيع خوك شهوت وخادم سگ غضب گرددوازمجاورت باپاكيزگان محجوب و ازنزديكى به پروردگارمحروم شوددر اين صورت ازحقيقت خودمسخ گشته وشيطانى فتنه گر وابليسى حيله بازخواهد گشت. واى برروح من،اگر ازجوارخداوندى منع و از تعلّق به عزّقدس محروم وازحضور مجلس انس طردواز ورودبه مرتبه عليين محجوب گشته ودركات سجين جاى گزيند و با شياطين قرين گردد.اى واى برقلبى مثل قلب من اگر از يادخدامنع وازمحبت خداوندمحروم گشته و هواى شيطان كندوعاشق اين دنياى پست شده وشيداى محبت اوگشته و در دام او بيفتد و به زمين بچسبدكه آن وقت مثلش،مثل سگ است كه اگرآهنگ اوكنى برتوپارس خواهد كردودر نتيجه از ظلمت معاصى سياه گشته وياد خدا رااز يادخواهد بردوبه جاى كسب علم و دانش گرفتار وسواس خواهد گشت. اى سر من،چگونه خواهى بوداگر غضب الهى تورابگيردودر اين دنيا بخواهدتورا عذاب كند و به سرخوك ويا ميمونى تورامسخ گرداند،يا اين كه چهره‌ات راسياه گردانيده وبين همه عالميان تورارسوا و مفتضح سازد، يا اين كه بينايى يا شنوايى ويا گويايى تو را ازتو بگيرد و يا چهره ات را زشت گرداند،آيا نشنيده‌اى كه بسيار از گناهكاران بودندكه خداوندبر آنان غضب نمود و آنان رابدينگونه درهميندنيا عذاب فرمود، يا اين كه آتشى فرستاد كه درهمين دنيا آنها را سوزانيدوسپس به آتش دوزخ روانه كرد!حالت چگونه خواهد بوداگرپس ازمرگ به عذاب الهى گرفتار شوى كه آن عذاب به مراتب دردناك‌تر خواهد بود!!آيا احوال قبر و پوسيدگى بدن را در گور درنظر نمى‌آورى،آنگاه كه بهره ات را از اين دنيا گرفتى،زود است كه خاك قبر،گوشتِ بدنت را بخوردوكرم‌ها در بينى‌ات،داخل شوند و حدقه‌هاى چشم به گونه‌ات جارى گرددواين منظر نظيف وجمال لطيف به جيفه گنديده‌اى مبدل شودوگوشت صورتت برخاك ريزدو چرك و خون با هم درآميزد!! بدان كه گناهكاران در آتشى افكنده مى‌شوند كه حرارتش شديدو گودى آن بسيار و زيورآلات آن زنجيره‌اى آهنين وشرابش آب جوش وچرك و خون است!آه،اى خداى من!واى از اين بى حيائى،آه،از اين فضاحت، اى مولا وآقاى من، اين چه جرأتى بود كه من بر تو داشتم،اين چه حسرتى بود كه براى خود فراهم آوردم، به عزّت و جلالت سوگند اى محبوب من،اگر مرا طاقت بر عذاب تو و قدرتى درمقابل انتقام تو بود،هرگز عفو وبخششت را خواستار نمى‌شدم، بلكه عذاب و عقاب مربوط به گناهانم را مى‌طلبيدم. ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @saleheinma313114
ادامه شرح دعای شانزدهم صحیفه سجادیه مرا چه شده كه پس از اين همه كرامات كه بر من ارزانى داشتى باز تو را معصيت كردم و با اين كه رو سويم نمودى از تو روى برگرداندم، منزهى تو اى مهربان خداى من، سبحان اللّه از اين همه حلم و اين همه لطف كه با همه اين امور باز براى من و امثال من از گناهكاران فرو مايه پست، باب توبه را گشوده و ما را از بازگشت به جوار خود منع ننموده و براى تائبان وعده قبول و عفو گناهان و تبديل آن به چندين برابر از حسنات مقرّر فرموده‌اى «1» (1)- مناجات‌هاى عارف باللَّه حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى. ادامه دارد... ➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ @saleheinmaryam313114🌺 ➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرج