شرح دعای چهاردهم صحیفه سجادیه فراز هفت تا نه
﴿وَ لَاتَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَآءَ ثُمَّ لَاتُنصَرُونَ﴾
و به كسانى كه [به آيات خدا، پيامبر و مردم مؤمن] ستم كردهاند، تمايل و اطمينان نداشته باشيد و تكيه مكنيد كه آتش [دوزخ] به شما خواهد رسيد ودر آن حال شما را جز خدا هيچ سرپرستى نيست، سپس يارى نمىشويد.
پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) و معصومان ديگر بر پرهيز از ستم به خودىها، سفارش بسيار كردهاند.
انواع ظلم
امام على (عليه السلام) مىفرمايد:
الا وَ انَّ الظُّلْمَ ثَلاثَةٌ، فَظُلْمٌ لايُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لايُتْرَكُ وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لايُطْلَبُ فَامَّا الظُّلْمُ الَّذى لايُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ، قالَ اللَّهُ تَعالى: إِنَّ اللَّه لايَغْفِرُ انْ يُشْرَكَ بِهِوَ امَّا الظُّلْمُ الَّذى يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَناتِ. وَ امَّا الظُّلْمُ الَّذى لايُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضِهِم بَعْضاً ...
بدانيد ستم سه گونه است: ستمى كه بخشيده نشود و ستمى كه بازخواست شود و ستمى كه بخشيده شود و بازخواست نشود.
اما ستمى كه آمرزيده نشود شرك به خداوند است، خداوند سبحان فرموده:
«خداوند اين گناه را كه به او شرك آورند نمىآمرزد اما ستمى كه آمرزيده شود ستم عبد بر خود است در ارتكاب بعضى از گناهان كوچك.
اما ستمى كه بازخواست شود ستم بعضى از مردم بر بعض ديگر است.
پيامبر عزيز اسلام (صلى الله عليه و آله) در اين باره مىفرمايد:
ديوانهاى اعمال نزد خداوند سه گونه است:
1- ديوانى كه خداوند نسبت به آن سختگيرى نمىكند.
2- ديوانى كه خداوند از آن چيزى فرو نمىگذارد.
3- ديوانى كه خداوند از آن نمىبخشايد.
امّا ديوانى كه خداوند آن را نمىبخشد، شرك است و فرموده است: هر كه به خدا شرك ورزد همانا خداوند بهشت را بر او حرام مىكند.
و ديوانى كه خداوند به آن هيچ اهميت نمىدهد، ظلم بنده به خود اوست در كارهايى كه به رابطه او و خدا مربوط مىشود، مانند روزه خوارى، بىنمازى و ... و خداوند اينها را مىبخشد و گذشت مىكند. إنْ شاءَ اللَّه.
و ديوانى كه خداوند از كمترين چيزى از آن نمىگذرد، ستم بندگان به يكديگر است كه بايد جواب پس دهد و بس.
بنابراين، ضد ظلم به معناى عدالت خاصى است كه ظلم ستيزى دو جانبه مىباشد.
مرحوم ملا احمد نراقى در بيان عدالت با مردمان مىفرمايد:
... و مخفى نماند كه ضد ظلم به اين معنى عدالت به معنى اخص است. و آن عبارت است از بازداشتن خود از ستم به مردمان و دفع ظلم ديگران به قدر امكان از ايشان و نگاهداشتن هر كسى را بر حق خود همچنان كه اشاره به آن شده در غالب مراد از عدالت كه در اخبار و آيات ذكر مىشود.
براى زايل شدن نعمتهاى خدا و شتاب بخشيدن در خشم او و انتقام او هيچ چيز كارگرتر از ستمگرى نيست؛ زيرا خداوند دعاى ستمديدگان را مىشنود و همواره در كمين ستمگران است.
امام صادق (عليه السلام) در پاسخ به نامه نجاشى، حاكم اهواز كه درخواست راهنمايى و سفارش براى كار كرده بود؛ نوشتند:
گفتهاى كه گرفتار فرماندارى اهواز شدهاى، از اين خبر هم خوشحال و هم ناراحت شدم. علّت خوشحالى من از سرپرستى تو اين است كه با خودم گفتم:
شايد خداوند به وسيله تو؛ گرفتارى يكى از دوستان آل محمد (صلى الله عليه و آله) را فريادرسى كند و خوار و گرفتار آنها به وسيله تو عزيز شوند و برهنگان از اين گروه پوشيده گردند و ناتوانان آنان قوى شوند و آتش خشم مخالفان به وسيله تو از آنان برطرف گردد. و اما علّت ناراحتى من و كمترين ترس و نگرانيم براى ولايت تو اين است كه يك وقت نسبت به دوستى از دوستان ما دچار كوتاهى و لغزشى شوى و در نتيجه هرگز بوى بهشت را احساس نكنى.
اين روش امام حسّاسيت به حق مردم است كه حضرت صادق (عليه السلام) را وادار مىكند؛ در جواب مسئولى ابراز نگرانى نمايد و با ستمگرى به مبارزه برخيزد.
ادامه در پست بعدی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_چهاردهم_فراز_هفت_تا_نه
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
قَدْ عَلِمْتَ ، يَا إِلَهِي ، مَا نَالَنِي مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَكَهُ مِنِّي مِمَّا حَجَزْتَ عَلَيْهِ ، بَطَراً فِي نِعْمَتِكَ عِنْدَهُ ، وَ اغْتِرَاراً بِنَكِيرِكَ عَلَيْهِ .ای خدای من! محقّقاً میدانی، از (فلانی فرزند فلانی) ستمی به من رسیده که او را از آن ستم نهی کردی و پردۀ حرمتم را دریده که دریدنش را بر او منع فرمودی؛ این ستمگری و پردهدری، از باب طغیان در نعمت توست که در اختیار اوست و براساس غفلت و بیاعتنایی به خشم و غضب توست که گریبان او را خواهد گرفت.دورى از ستم
ظلم و ستم يا به عبارت ديگر تجاوز به حق خود، يا به حق ديگران، يا به حقوق حضرت حق، عملى بسيار زشت و برنامهاى ناباب و كارى پليد و حركتى زيان آور است.
وجود مقدس حضرت حق در كتب آسمانى، به خصوص قرآن مجيد، انسان را از هر عمل زشتى و سوء خلقى و نيت آلودهاى، به خصوص ظلم نهى فرموده و به ظالم در صورتى كه توبه نكند و دست از ستم برندارد، وعده عذاب دردناك داده است.
آيات و روايات در اين زمينه خواهد آمد.
نتيجه طغيان در نعمت
روشن است كه اوّلًا: نعمتهاى حضرت حقّ چه مادى و چه معنوى قابل شماره نيست و ثانياً: خداوند مهربان به هر كسى به اندازه لياقت و سعى و كوشش او نعمت عنايت فرموده و ثالثاً: راه مصرف نعمت را به وسيله كتب آسمانى و تعليمات انبيا و امامان (عليهم السلام) به انسان آموخته است.
اگر نعمت زيبايى و نعمت جسم و نعمت حالات قلب و نعمت غرايز و شهوات و نعمت مال و ثروت و نعمت علم و فهم و نعمت قدرت و قوت و سطوت و مكنت در راه آبادى دنيا و سلامت زندگى و خوشبختى حقيقى خانواده و جامعه و طاعت و عبادت و رشد و كمال و خير و سعادت و حل مشكلات بندگان خدا خرج شود، عين عدالت و مورّث رضا و خشنودى حق و رسيدن انسان به اجر كريم و ثواب عظيم است.
و اگر آن نعمتها خرج خيانت و غلّ و خدعه و شهوات حرام و قمار و شراب و گناه و معصيت و حبس حقوق از ديگران و فروپاشى نظام خانه و اجتماع و تكاثر و ثروت و كبر و فخر فروشى و ... شود باعث نفرت حق و شعله ور شدن آتش غضب حضرت جبار و لعنت خدا و ملائكه و لعنت كنندگان و عذاب مقيم و آتش ابد در قيامت خواهد شد و ظلم و ستم جز اين معنايى ندارد، ظلم يعنى طغيان و سركشى در نعمت و يا به عبارت ديگر، نعمت را در غير جاى خودش مصرف كردن است.
تبديل كردن نعمت به معصيت، ظلمى سنگين، عملى زشت و حركتى فوق العاده قبيح است.
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا ۖ وَبِئْسَ الْقَرَارُ﴾ «1»
آيا كسانى را كه [شكر] نعمت خدا را به كفران و ناسپاسى تبديل كردند و قوم خود را به سراى نابودى و هلاكت درآوردند، نديدى؟* [سراى نابودى و هلاكت، همان] دوزخى است كه در آن وارد مىشوند، و بد قرارگاهى است.
اى كاش آنان كه نعمتهاى الهى را در گناه و كوبيدن بندگان حق و ظلم و ستم خرج مىكنند، از وضع ستمگران قبل از خود عبرت مىگرفتند و افتادن آنان را به بند انتقام و ماليده شدن دماغشان را به خاك مذلّت با چشم دل مشاهده مىنمودند، تا از ظلم دست برداشته و قدم به راه پاكى و درستى و صدق و صفا مىنهادند.
اى دل اساس خانه عمر استوار نيستسرمايه خوش است ولى پايدار نيست
نشكفت بر نهال گلستان روزگاريك گل كه رنگ عارض او مستعار نيستبا شادى زمانه غم بى شمار هستدر جام روزگار مى بى خمار نيست
صورت مبند راحت بى رنج در جهانكين نقش بر صحايف ليل و نهار نيستدر جستجوى يار مكن نقد عمر صرفاى يار فكر يار رها كن كه يار نيستدرويش اگر عزيز نباشد بچشم خلقخوارش مخوان كه در نظر شرع خوار نيستچون فخر بهترين خلايق به فقر بودگرما گدا و بى سروپائيم عار نيست
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_چهاردهم_فراز_هفت_تا_نه
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج