ادامه شرح دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه فراز۲۴و۲۵
وَقَدْقَصَّرَبِيَ السُّكُوتُ عَنْ تَحْمِيدِكَ،وَفَهَّهَنِيَ الْإِمْسَاكُ عَنْ تَمْجِيدِكَ،وَقُصَارَايَ الْإِقْرَارُ بِالْحُسُورِ،لَارَغْبَةً يَاإِلَهِي بَلْ عَجْزاً .
اکنون،نبودن زبان سخن،مرا ازسپاسگزاریت ناتوان ساخته؛وخودداری از بزرگداشتت،مرا درمانده وناتوان کرده؛ونهایت قدرتم این است که به درماندگی ازسپاست اقرار کنم.ای خدای من!این درماندگی ازسپاس،نه ازبیرغبتی، بلکه ازناتوانی من است.
فَهَاأَنَاذَا أَؤُمُّكَ بِالْوِفَادَةِ،وَأَسْأَلُكَ حُسْنَ الرِّفَادَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِهِ،واسْمَعْ نَجْوَايَ وَ اسْتَجِبْ دُعَائِي،وَلَاتَخْتِمْ يَوْمِي بِخَيْبَتِي،وَلَاتَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ فِي مَسْأَلَتِي،وَأَكْرِمْ مِنْ عِنْدِكَ مُنْصَرَفِي،وَتُرِيدُ مُنْقَلَبِي،إِنَّكَ غَيْرُضَائِقٍ بِمَاتُرِيدُ،وَلَاعَاجِزٍعَمَّا تُسْأَلُ،وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ،وَلَاحَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ
اینک منم که آمدن به درگاه تو راقصد میکنم و ازحضرتت توقع پذیرایی نیک دارم؛پس بر محمد وآلش درود فرست و رازم رابشنو و دعایم رامستجاب کن وروزم را به نومیدی ختم مکن ونسبت به گداییم،دست ردبه سینهام نزن؛ورفتنم را ازنزدت وبازگشتم را به سویت،گرامی دار؛زیرا هرچه را اراده کنی،از انجامش دچارسختی نمیشوی؛ودربرآوردن آنچه ازتو خواسته شود،ناتوان نمیباشی؛و تو برهرکاری توانایی وحول و قوهای نیست،جز به خدای بلندمرتبۀ بزرگ.
درماندگی انسان درسپاس از خداوند
براى به جا آوردن حق شكر،ابتدا بايد نعمت را شناخت و دانست كه خداوند چه نعمتهايى به انسان ارزانى داشته است؛سپس بايد ببيند آيا شكر نعمت را مىتواند به جا آورد يا نه.
با كمى دقت و مطالعه و نگاه انسان به خود و ديگر مخلوقات مىبيند كه بازگو كردن و برشمردن همه نعمتها از عهده ما خارج است و ما نمىتوانيم با عقل ناقص و قاصر بشرى، نعمتهاى الهى را برشمريم، چه رسد به اين كه بخواهيم در صدد شكر آن برآييم
تفسير نعمت در كلام نراقى
ملااحمدنراقى درتفسير حقيقت نعمت مىنويسد:
«نعمت بر دونوع است:
اوّل:آنچه لِذاتِه مطلوب است نه به جهت تحصيل خيرديگر، یعنى غرض ازآن وصول به مطلوبى ديگرنيست و اين نوع مخصوص به لذات عالم آخرت است،يعنى مشاهده جمال الهى وسعادت لقاى او وساير لذات بهشت از بقايى كه فنا ندارد وشادى كه غم با او نيست وعلمى كه جهل پيرامون آن نمىگردد وغنايى كه فقر ازپى ندارد و غير اينها،از آنچه هيچ چشمى نديده وهيچ گوشى نشنيده،وبه هيچ خاطرى خطور نكرده،و اين نوع،نعمت حقيقى ولذت واقعى است و ازاين جهت پيامبر (صلی الله علیه )فرمود:
لا عَيْش الَّا عَيْشَ الْآخِرَة.«1»
عيشى نيست مگرعيش آخرت.
دوم:آنكه وسيله خير و لذتى ديگر مىشود، خواه به خودى خودهم مطلوب باشديا نه و آن بر چهارقسم است:
قسم اول: اخلاق فاضله وصفات حسنه كه جامع همه چهار صفت است.صفت علم و عفت وشجاعت وعدالت كه اينها علاوه بر اين كه خود موجب لذت و بهجتاند،وسيله رسيدن به لذات حقيقيه اخرويه نيز هستند و خود اين اخلاق و صفات لذيذند در دنيا و آخرت ونافعند در هر دو عالم و باعث راحتند در هر دوسراى و مستحسنند درجميع احوال و اين قسم از نعمت،نعمت است در دنيا و آخرت.
قسم دوم:فضايلى كه متعلق به بدن انسان است و آن چهار چيز است.صحت و قوت و طول عمر و جمال يعنى خالى بودن از نقص و زيادتى و عيب و استقامت و تناسب اعضا.
قسم سوم:نعمتهاى دنيويه خارج از بدن انسان كه عبارت است از مال و جاه،اهل و قبيله.
قسم چهارم:اسبابى كه فى الجمله مناسبتى با اخلاق حسنه و فضايل ربانيه داردكه هدايت از جانب خداوند و رشد او و تأييد او باشد«2»
آرى،تعمتهاى خداوندخارج از احصا و شمارش است وعقول بشر قاصر از شمردن است چه رسدبه شكرگزارى از آن نعمتها.
ازدست و زبان كه برآيد
كزعهده شكرش به درآيد
بنده همان به كه زتقصير خويش
عذربه درگاه خداى آورد
ورنه سزاوار خداونديش
كس نتواند كه به جاى آورد
(سعدى شيرازى)
البته بايد توجه داشت كه اگرچه خداوندما را امربه شكرگزارى ازنعمتها نموده و مىفرمايد:
﴿اعْمَلُواْ ءَالَ دَاوُدَ شُكْرًا وَ قَلِيلٌ مّنْ عِبَادِىَ الشَّكُورُ﴾«3»
اى خاندان داود!به خاطرسپاس گزارى[به فرمانهاحق]عمل كنيد؛واز بندگانم اندكى سپاس گزارند.
ولى در عين حال بايد بدانيم كه خداوند نيازى به شكرما ندارد ودستوربه شكر،خودنعمت ديگرى است برما توفيق شكرگزارى پيدا كردن خودموجب شكر ديگرى مىشود،از اين رومجالى براى اداى حق شكرگزارى نمىماند.
حقيقت شكر وشكرگزارى
حقيقت شكرچيست وچگونه شكر كردن عامل تربيت مىباشد.
حقيقت شكر،تنها تشكر زبانى ياگفتن الْحَمْدُ لِلَّه ومانند آن نيست،بلكه شكرگزارى ۳ مرحله است:
ادامه👇
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_چهل_ششم_فراز_بیست_چهار_پنج
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰#
@saleheinmaryam313114
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج
مرحله اول: این است كه بينديشيم كه بخشنده نعمت كيست؟اين توجه وايمان و آگاهى پايه اول شكراست.
مرحله دوم:زبان است.
مرحله سوم:عمل،شكر عملى آن است كه درست بينديشيم كه هرنعمتى براى چه هدفى به ما داده شده است،آن را در مورد خودش صرف كنيم كه اگر درمورد خودش صرف نشود،كفران نعمت كردهايم.
بايد فكركرد چراخداوند مثلًابه ما چشم داد، چرا نعمت شنوايى و گويايى بخشيد.آيا جز اين بوده كه عظمت او را در اين جهان ببينيم، راه زندگى را بشناسيم و با اين وسايل در مسيرتكامل گام برداريم،حق را درك كنيم و از آن دفاع نماييم و با باطل بجنگيم،اگر اين نعمتهاى بزرگ خداوند را، در اين مسيرها صرف كرديم شكر عملى او را به جا آورديم و اگر وسيلهاى براى طغيان و خودپرستى و غرور و غفلت و بيگانگى و دورى از خداوند متعال شد، اين عين كفران است.
امام صادق(ع)مىفرمايد:
ماانْعَمَ اللَّهُ عَلى عَبْدٍمِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَهابِقَلْبِهِ وَ حَمِدَاللَّهَ ظاهِرَاًبِلِسانِهِ فَتَمَّ كَلامُهُ حَتَّى يُؤْمَرَلَهُ بِالْمَزيدِ.«4»
خداوند هرگاه به بندهاى نعمت بدهدو آن را به قلب خود بشناسدو بازبان هم سپاس گويد،هنوز شكرش تمام نشده است كه خداوند برنعمتهاى او مىافزايد.
وهمچنين در جواب سؤال ابابصير گفت:يابن رسول اللّه!آيابراى شكر حد وحدودى هست كه اگرعبد انجام دهد جزءشاكران بشود؟
امام صادق(ع)فرمود:
يَحْمَدُاللَّهَ عَلى كُلِّ نِعْمَةٍ عَلَيهِ فى اهْلٍ وَمالٍ وَ انْ كانَ فيماانْعَمَ عَلَيْهِ فى مالِهِ حَقٌّ ادَّاهُ.«5»
خداوند راشكر مىكند كه درهرنعمتى كه به او و خاندانش مىرسد،اگرچه مالى را كه به او رسيده حقش را ادا كرده باشد.
ونيز مىفرمايد:ماانْعَمَ اللَّهُ عَلى عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ صَغُرَتْ اوْكَبُرَتْ فَقالَ:الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّاادَّى شُكْرَها.«6»
هرنعمتى كه خداوند به بندهاى عطا كند،چه كوچك باشد ويابزرگ و او بگويد:الْحَمْدُلِلَّه شكر آن را ادا كرده است.
بنابراين درمقابل اين همه نعمتها،چه چيزى مىتوان گفت وچه كارى مىتوان انجام دادتا شكر او شود،جزاينكه با زبان قاصر،اقرار به ناتوانى برشكر نعم الهى بنماييم و چه بسيار نعمتهايى كه ما از آنها غافل هستيم و به آنها توجه نداريم بااينكه مهم هستند.
تفسیری برنعیم درآیه شریفه
امام رضا(ع)درمجلسى كه براى اصحاب خود تشكيل داده بودند فرمودند:
در دنيانعمت حقيقى وجود ندارد.
بعضى ازدانشمندان حاضر درمجلس گفتند: چگونه خداوندمىفرمايد:
﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾«7»
آنگاه شما در آن روز از نعمت ها بازپرسى خواهيد شد.
و اين نعيم در دني آب سرد است.
حضرت رضا(ع)باصداى بلندفرمود:
شمااين طور اين آيه را تفسير مىكنيدوچند گونه نعمت رامىشماريد.
بعضى مىگويند:آب سرد،ديگرى غذاى خوب مىداند وگروهى خواب خوش مىشمارد.
پدرم نقل مىكند كه حضرت صادق(ع)درباره اقوال مختلف شمادرمورد نعمت درآيه شريفه غضبناك شده وفرمود:
هرگزخدا از بندگان درمورد چيزى كه به آنها تفضل نموده نمىپرسد ومنت برآنها نمىگذارد،منت گذاردن براى نعمت،ازمردم زشت است،چگونه مىتوان چنين چيزى را به خداوندمتعال نسبت داد،بلكه نعيم در آيه شريفه حب ماخاندان وموالات ما است كه خداوندبعد از توحيد و نبوت از آن سؤال مىكند؛زيرا وقتى بنده،حق اين نعمت را به جا آورد او را به جانب بهشت جاويدمىبرد.«8»
بنابراين ماچگونه مىتوانيم شكراين همه نعمتهاى ظاهر وپنهان را به جا بياوريم،جز اينكه اقراربه عجز وناتوانى كنيم.
امام صادق(ع)مىفرمايد:
اوْحَى اللَّهُ تَعالى الى مُوسى يامُوسى! اشكُرْنى حَقَّ شُكْرى فَقالَ:يارَبِّ كَيْفَ اشْكُرُكَ حَقَّ شُكْرِكَ،لَيْسَ مِنْ شُكْرٍ اشْكُرُكَ بِهِ الَّا وَانْتَ انْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ،فَقالَ:يا مُوسى!شَكَرْتَنى حَقَّ شُكْرى حينَ عَلِمْتَ انَّ ذلِكَ مِنّى.«9»
خداوندمتعال به موسى(ع)وحى فرستاد،اى موسى!مرا شكرگزار باش،گفت:بار خدايا! چگونه حق شكرت را ادا كنم؛زيرا هر شكرى،خود از نعمتهاى تو به شمار مىرود، خداوند فرمود:اى موسى حق شكر همان است كه بدانى آن هم از من است.
و نيز در روايتى ديگر فرمود:
ماانْعَمَ اللَّهُ عَليهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَها بِقَلْبِهِ فَقَدْ ادَّى شُكْرَها.«10»
هركس كه خداوندنعمتى به او عنايت فرمايد وبفهمد كه اين نعمت ازطرف خداست،به تحقيق شكرنعمت را ادا نموده است.
پی نوشت ها:
۱.بحارالأنوار:19/ 124،باب7،حديث9.
۲.معراج السعادة:630-631،فصل شناخت نعمتهاى الهى.
۳.سبأ(34):13.
۴.بحارالأنوار:68/ 40،باب61،حديث28.
۵.الكافى:2/ 95،حديث12.
۶.بحارالأنوار:68/ 32،باب61،حديث9؛ الكافى:2/ 96،حديث14.
۷.تكاثر(102):8.
۸.عيون أخبارالرضا:2/ 129،حديث8.
۹.بحارالأنوار:13/ 351،باب11،حديث41؛ الكافى:2/ 98،حديث27.
۱۰.بحارالأنوار:68/ 32،باب61،حديث10.
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_چهل_ششم_فراز_بیست_چهار_پنج
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰#
@saleheinmaryam313114
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج