به زمان گوش فرا ده که علی چون آمد
کعبه از شوق پذیرای اش از هم وا شد
حیرتم بیشتر از لحظه وارد شدن است
که چو مادر به درون رفت شکافش تا شد
جمله خلق دهان وا شده از این میلاد
که چه کس داخل این محرم و در آن جا شد
همگی گویی از این واقعه حیرت دارند
چشم حاسد شودش کور تبش بالا شد
دو سه روزی بگذشته است و خبر می آید
فاطمه بنت اسد خارج از آن دارا شد
کودکی در بغلش جنس منور انگار
پایه دین به همین نورش از اول جا شد
کودکی چشم خدا دست خدا همراهش
تا نبی دیدش از اول به دلش غوغا شد
چشم در چشم پسر نوگل فرخنده رسید
دست در دست علی زد که مرا یارا شد
باری از کول نبی گویی از آنجا افتاد
که چو من دارم علی غم چه کند رسوا شد
یا نبی رحمت عالم به علی جانت گو
غم ما هم بزداید که شفیع ما شد
شاعر: آقای م_ر
#شعر_آئینی
#ولادت_مولا
@maktabo_shohada