[Forwarded from سروش]:
⭕️ به مناسبت سالگرد شهید محمود کاوه
📌 #شهید_کاوه تربیت یافته #مسجد
🔸مقام معظم رهبری_ 66/05/27
من در خود سپاه عناصر بسیار خوبی را سراغ دارم که اینها آمادگی خودسازی و دیگرسازی داشتند و دارند، خوب است من از برادر شهید عزیزمان #محمود_کاوه یاد کنم؛ که من او را از بچگیاش میشناختم. پدر این شهید جزو اصحاب و ملازمین همیشگی #مسجد امام حسن بود - که بنده آنجا نماز میخواندم و سخنرانی میکردم - دست این بچه را هم میگرفت با خودش میآورد، و من میدانستم همین یک پسر را دارد.
این بچه آنجور توی این محیط خانوادگی پرشور و پرهیجان #تربیت شد و خوراک فکری او از دوران نوجوانیش - که شاید آن سالهایی که من دیدم ایشان مثلاً دوازده - سیزده سال چهارده سال شاید بیشتر نداشت - عبارت بود از مطالب مسجد امام حسن. که اگر از شماها برادرهایی آن وقت بودند میدانند چه صنف مطالبی بود؟ و میشود فهمید دیگر.
از نوارها و آثار آن #مسجد [میشد فهمید] که چه نوع مطالبی بود. در یک چنین محیط فکری این جوان #تربیت شد، و جزو عناصر کمنظیری بود که من او را در صدد خودسازی یافتم؛ حقیقتاً اهل خودسازی بود - هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی، هم #خودسازی رزمی.
یک فرماندهی بسیار خوب بود، از لحاظ ادارهی واحد خودش که تیپ ویژهی شهدا بود جزو واحدهای کارآمد ما محسوب میشد و به این عنوان از آن نام برده میشد، خود او هم در عملیات گوناگونی شرکت داشت، و کارآزمودهی میدان جنگ شده بود؛ از لحاظ نظم ادارهی واحد، مدیریت قوی، دوستی و رفاقت با عناصر لشگر و از لحاظ معنوی، اخلاق، ادب، تربیت توجه و ذکر یک انسان جوان اما برجسته بود.
این هم یکی از خصوصیات دوران ماست، که برجستگان همیشه از پیرها نیستند، آدم #جوانها و #بچهها را میبیند که جزو چهرههای برجسته میشوند.
رهبان اللیل و اسد النهار غالباً توی همین بچههایند، توی همین جوانهایند. ما نشستیم از دور داریم نگاه میکنیم حسرت میخوریم، و آرزو میکنیم کاش برویم توی محیط آنها. کمتر وقتی است که بنده همین حالاها دلم پرواز نکند به سمت محفل #سنگرنشینان؛ آنجا انسان ساخته میشود و خوب هم ساخته میشود، و این #جوانها خوب ساخته شدند، و شهید کاوه حقیقتاً خوب ساخته شد.
کاری از سنگر مسجد
➖➖➖➖➖
🇮🇷 کانال رسمی صالحين خراسان رضوي
🆔 @Salehin_razavi
ارسال شده از سروش:
💠 #نماز_جلوی_بچه_ها💠
شهید منصــور ستاری😍
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و #نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میآی میایستی وسط #بچهها نماز؟
خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.»
تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت «این کار فلسفه داره. من جلوی اینها #نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن.
مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟»
#قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند.
همه دورش جمع میشدیم. من هم #قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم.
اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت به جای این که چیزی را با #حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با #عمل خودمان نشانش بدهیم.
📚منبع: ابر و باد (خاطرات شهدا)
➖➖➖➖➖➖➖
🇮🇷 صالحين خراسان رضوي
🆔 @Salehin_razavi
ارسال شده از سروش:
💠 #نماز_جلوی_بچه_ها💠
شهید منصــور ستاری😍
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و #نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میآی میایستی وسط #بچهها نماز؟
خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.»
تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت «این کار فلسفه داره. من جلوی اینها #نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن.
مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟»
#قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند.
همه دورش جمع میشدیم. من هم #قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم.
اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت به جای این که چیزی را با #حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با #عمل خودمان نشانش بدهیم.
📚منبع: ابر و باد (خاطرات شهدا)
➖➖➖➖➖➖➖
🇮🇷 صالحين خراسان رضوي
🆔 @Salehin_razavi
ارسال شده از سروش+:
💠 #نماز_جلوی_بچه_ها💠
شهید منصــور ستاری😍
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و #نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میآی میایستی وسط #بچهها نماز؟
خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.»
تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت «این کار فلسفه داره. من جلوی اینها #نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن.
مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟»
#قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند.
همه دورش جمع میشدیم. من هم #قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم.
اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت به جای این که چیزی را با #حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با #عمل خودمان نشانش بدهیم.
📚منبع: ابر و باد (خاطرات شهدا)
➖➖➖➖➖➖➖
🇮🇷 صالحين خراسان رضوي
🆔 @Salehin_razavi
ارسال شده از سروش+:
💠 #نماز_جلوی_بچه_ها💠
شهید منصــور ستاری😍
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میآی میایستی وسط #بچهها نماز؟
خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.»
تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت «این کار فلسفه داره. من جلوی اینها #نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن.
مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟»
قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند.
همه دورش جمع میشدیم. من هم قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم.
اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم.
📚منبع: ابر و باد (خاطرات شهدا)
💌 #حب_الحسین_یجمعنا 💌
💌 #ما_ملت_امام_حسینیم 💌