ارسال شده از سروش:
⭕ #یک_دقیقه_مطالعه ☺️
-داد زدم؛ مژده بده! اون که توی مسجد نارنجک انداخته بود، دستگیر شد. تیر خلاصش رو هم تو باید بزنی!
+گفت: حالا کی هست؟!
-گفتم: یه پسر چهارده پانزده ساله!😳 میگه به من پول دادن که این کار رو بکنم!
📌سرش را انداخت پایین! خیلی گرفته بود، نارنجک یک چشمش را کور کرده بود. هنوز پانسمان چشمش را باز نکرده بودند.
آخرش گفت: من ازش شکایتی ندارم، حتما بهش وعده وعید دادن! حتما از روی بدبختی قبول کرده.
#برگرفته_از_کتاب_روزگاران
#خاطرات_متفرق_جنگ
➖➖➖➖➖
🇮🇷 صالحين خراسان رضوي
🆔 @Salehin_razavi