ارسال شده از سروش:
#شهدا_الگوی_تربیت😍
💠 #کربلا💠
از #بیمارستان که مرخص شد، هنوز به ماه نرسیده، رفت #جبهه!
حسابی #عصبانی شدم.
بهش گفتم:
محسن!
تو با این وضعیت چه جوری میخوای بجنگی؟
تو که دست راستت کار نمیکنه!
عضله بازوی دست راستش کاملا از بین رفته بود و فقط انگشت سبابه اش حرکت میکرد!
به همان #انگشت سبابه اش اشاره کرد و گفت:
ببین!
#خدا این انگشت را برای من #سالم نگه داشته!
برای چکاندن ماشه #تفنگ!
همین یه انگشت کافیه!
و در حالی که سعی میکرد #اشک هایش را از من پنهان کند، گفت:
#مادر!
دلم بدجوری هوای #کربلا رو کرده!
به او گفتم:
من چشام آب نمیخوره تو بری کربلا رو ببینی!
کربلا رو نمی بینی که هیچ، ما رو هم به #فراق خودت می نشونی!
کمی تامل کرد و گفت:
مادر جان!
من کربلا رو برای خودم نمیخوام!
برای نسل های بعدی میخوام!
برای 7-8 سال آینده!
#شهید_محسن_وزوایی
➖➖➖➖➖
🇮🇷 کانال رسمی صالحين خراسان رضوي
🆔 @Salehin_razavi
صالحین خراسان رضوی
#پاسخ_به_شبهات #شبهه ١٩ ♨️ مگه ما به نماز خوندن شما گیر میدیم، مگه ما میگیم چرا نماز می خونید؟!
#عفافگرایی
#عفت_بینایی
✍️جوانی از عالمی پرسید:
🔶 من #جوان هستم و بنا به جوانیم، نمی توانم #نگاهم را کنترل کنم! و به #نامحرم نگاه نکنم... چاره این مشکل چیست؟
🔶 مرد عالم کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را #سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد!!
🔶 سپس از شخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند!
🔶 جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت...
🔶 عالم از او پرسید: چند #خانم سر راه خود دیدی؟
🔶 جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم و خفیف بشوم.
🔶 عالم گفت: این حکایت مؤمنی است که همیشه #خدا را ناظر بر کارهایش می بیند و از #روز_قیامت و حساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود، بیم دارد.
📌 تفاوت #نگاه کردن با دیدن
🔷 تفاوت دیدن و نگاه کردن در آن است که در اولی قصد و #اراده خاصی عمل دیدن را سبب نشده، اما در دومی قصد و علاقه مطرح است.
🔷 علاوه بر اینکه در نگاه کردن، #توجه نیز وجود دارد که در دیدن نیست. از این جهت است که ما بسیاری از چیزها و صحنه ها را می بینیم که خیلی زود اثر وجودی آنان از زمینۀ روحی ما حذف می شوند و یا به علت اینکه فکر ما متوجه مسائل دیگر است، باعث می شود اصلاً موارد و یا اشخاص رؤیت شده را نبینیم.
➖➖➖➖➖
🇮🇷 لشكر سايبري صالحين خراسان رضوي
🆔 @Salehin_razavi
🔰 #خاطرات_شهدا
🔸مجروح که شد، به #اسارت دشمن در آمد و در آنجا به شهادت رسید. او را دفن کردند و شانزده سال بعد هنگام تبادل جنازه شهداء با اجساد عراقی، جنازه محمدرضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده را بیرون میآورند تا به گروه تفحص شهداء تحویل دهند. اما جنازه محمدرضا #سالم است، سالمِ سالم.
🔹صدام گفته بود این جنازه این طور نباید تحویل #ایرانیها داده شود. او را سه ماه زیر آفتاب سوزان میگذارند، اما تفاوتی نمیکند. روی پیکرش #آهک میپاشند، ولی باز هم بی تأثیر است
🔸مادر شهید میگوید: موقع دفن #محمدرضا، حاج حسین کاجی به من گفت: شما میدانید چرا بدن او سالم است⁉️
گفتم: چرا؟
گفت: راز سالم ماندن ایشان چهار چیز است: هیچ وقت #نماز_شب ایشان ترک نمیشد؛ دائماً با وضو بود، هیچ وقت زیارت عاشورایش ترک نمیشد. مداومت بر #غسل_جمعه داشت.
🔹هر وقت برای #امام_حسین(ع) گریه میکرد، اشکهایش را به بدنش میمالید.
مادرش میگوید: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم میآمد، رفتن به #جمکران را ترک نمیکرد.
#شهید_محمدرضا_شفیعی
📙منبع : کتاب : شهید گمنام . اثر گروه شهید هادی .