eitaa logo
صالحین شاهرود
990 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
304 فایل
فعالیت های صالحین شهرستان شاهرود 🍀میعادگاه سرمربیان،مربیان،سرگروه ها ومتربیان صالحین 🍀انعکاس فعالیت های صالحین شهرستان 🍀ارائه محتواوتجربیات موفق 🍀 لطفاسفیراطلاع رسانی ماباشید ارتباط با مدیر: @smm216
مشاهده در ایتا
دانلود
۷ ـ سپس به هفتمین نعمت مادى و معنوى اشاره کرده، مى‌گوید: هرگز خستگى و تعب به آنها نمى رسد (لایَمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ). و همانند زندگى این دنیا که رسیدن به یک روز آسایش، خستگی‌هاى فراوانى قبل و بعد از آن دارد که فکر آن، آرامش انسان را بر هم مى زند، نیست. ۸ ـ همچنین فکر فنا و نابودى و پایان گرفتن نعمت، آنان را آزار نمى دهد، چرا که آنها هرگز از این باغ‌هاى پر نعمت و سرور اخراج نمى شوند (وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ). ذیل آیه ۴۸ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
اکنون که نعمتهاى فراوان و دل‌انگیز بهشتى به طرز مؤثرى بیان گردید و دربست در اختیار پرهیزکاران و متقین قرار داده شد ممکن است افراد گنهکار و آلوده در هاله‌اى از غم و اندوه فرو روند که اى کاش! ما هم مى‌توانستیم به گوشه اى از این همه موهبت دست یابیم، در اینجا خداوند رحمان و رحیم درهاى بهشت را به روى آنها نیز مى گشاید، اما به صورت مشروط. 🌼🌼🌼 با لحنى مملو از محبت و عالی‌ترین نوازش، روى سخن را به پیامبرش کرده مى گوید: پیامبرم! بندگانم را آگاه کن که من غفور و رحیمم، گناه بخش و پر محبتم (نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ). تعبیر به عِبادِى (بندگان من) تعبیرى است لطیف که هر انسانى را بر سر شوق مى آورد و به دنبال آن توصیف خدا به آمرزنده مهربان این اشتیاق را به اوج مى‌رساند... ذیل آیه ۴۹ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
ولى تو پشت سر آنها باش تا مراقب آنان باشى و کسى عقب نماند (وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ). ضمناً، هیچ یک از شما نباید به پشت سرش نگاه کند (وَ لایَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ). و به همان نقطه‌اى که دستور به شما داده شده است (یعنى سرزمین شام یا نقطه دیگرى که مردمش از این آلودگی‌ها پاک بوده اند) بروید (وَ امْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ). ذیل آیه ۶۵ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
ولى آنها، چنان جسور و به اصطلاح پر رو بودند که نه تنها احساس شرمندگى در خویش نمى کردند بلکه از لوط پیامبر(علیه السلام)، طلبکار شده بودند! گوئى جنایتى انجام داده، زبان به اعتراض گشوده گفتند: مگر ما به تو نگفتیم احدى را از مردم جهان به میهمانى نپذیرى و به خانه خود راه ندهى (قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ). چرا خلاف کردى؟ و به گفته ما عمل ننمودى؟! 🌼🌼🌼 و این به خاطر آن بود که قوم و جمعیت مزبور افرادى خسیس و بخیل بودند و هرگز کسى را به خانه خود میهمان نمى کردند و اتفاقاً شهرهاى آنها در مسیر قافله ها بود، و مى گویند: آنها براى این که کسى در آنجا توقف نکند، این عمل شنیع را با بعضى از واردین انجام داده بودند، و کم کم براى آنها عادت شده بود، لذا گویا هر گاه لوط پیامبر(علیه السلام) با خبر مى شد که شخص غریبى به آن دیار گام نهاده براى این که گرفتار چنگال آنها نشود وى را به خانه خود دعوت مى کرد اما آنها پس از آن که از این جریان آگاه شدند، خشمگین گشتند و به او صریحاً گفتند: حق ندارى بعد از این، میهمانى به خانه خود راه دهى! بنابراین، به نظر مى رسد کلمه عالَمِین در آیه فوق اشاره به رهگذران و افرادى است که اهل آن شهر و دیار نبودند و گذارشان به آنجا مى افتاد. ذیل آیه ۷۰ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
اما واى از مستى شهوت، مستى انحراف و مستى غرور و لجاجت، اگر ذره اى از اخلاق انسانى و عواطف بشرى در آنها وجود داشت، کافى بود که آنها را در برابر چنین منطقى شرمنده کند، لااقل از خانه لوط(علیه السلام) باز گردند و حیا کنند، اما نه تنها منفعل نشدند، بلکه بر جسارت خود افزودند و خواستند دست به سوى میهمانان لوط دراز کنند!! اینجاست که خدا روى سخن را به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کرده، مى گوید: قسم به جان و حیات تو که اینها در مستى خود سخت سرگردانند! (لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ). 🌼🌼🌼 و در سوره هود به دنبال بحثى مشابه همین بحث، خواندیم: فرشتگان پرده از روى کار خود برداشتند، رو به سوى لوط(علیه السلام) کرده، گفتند: نترس آنها به تو آسیبى نمى رسانند. و در آیه ۳۷ سوره قمر مى خوانیم: هنگامى که آنها بر جسارت خویش افزودند و تصمیم بر تجاوز به میهمانان گرفتند، چشمانشان را نابینا ساختیم (وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ) و چنانکه در بعضى از روایات آمده یکى از فرشتگان مشتى خاک به صورت آنها پاشید، همه نابینا شدند، (و فریاد زنان باز گشتند). ذیل آیه ۷۲ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
و ما از آنها انتقام گرفتیم و در برابر ظلمها و ستمگریها و سرکشى ها، مجازاتشان نمودیم (فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ). و سرزمین هاى این گروه و قوم لوط (که داستانشان گذشت)، بر سر راه شما قرار داد و آشکار است (وَ إِنَّهُما لَبِإِمام مُبِین). چشم باز کنید، و سرنوشت آنها را بنگرید سپس عبرت گیرید. ذیل آیه ۷۹ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
به هر حال، قرآن درباره اصحاب الحِجر چنین ادامه مى دهد: ما آیات خود را براى آنها فرستادیم ولى آنها از آن رو گرداندند (وَ آتَیْناهُمْ آیاتِنا فَکانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ). تعبیر به اعراض (روى گرداندن) نشان مى دهد که آنها حتى حاضر نبودند این آیات را بشنوند و یا به آن نظر بیفکنند. ذیل آیه ۸۱ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
اما به عکس، در کار زندگى دنیایشان آن قدر سخت کوش بودند که براى خود خانه هاى امن و امانى در دل کوهها مى تراشیدند (وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً آمِنِینَ). و این نشان مى دهد اولاً ـ منطقه آنها یک منطقه کوهستانى بوده، و ثانیاً ـ تمدن مادى پیشرفته اى داشتند که به آنها امکان مى داد، در درون کوهها خانه هاى امن تهیه کنند که در برابر طوفانها و سیل و حتى زلزله ها کاملاً مقاومت داشته باشد. 🌼🌼🌼 عجیب است که انسان براى چند روز زندگى دنیا این همه محکم کارى مى کند ولى براى زندگى جاویدان و ابدیش، آن چنان سهل انگار است که حتى گاهى حاضر به شنیدن سخن خدا، و نظر افکندن در آیات او نیست! ذیل آیه ۸۲ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
آیه بعد ـ به طورى که جمعى از مفسران گفته اند ـ در واقع به منزله دلیلى بر لزوم گذشت، عفو و صفح جمیل است، مى گوید: پروردگار، آفریننده و آگاه است (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاّقُ الْعَلِیمُ). او مى داند همه مردم یکسان نیستند، او از اسرار درون و طبایع و میزان رشد فکرى و احساسات مختلف آنها با خبر است، نباید از همه آنها انتظار داشته باشى که یکسان باشند، بلکه باید با روحیه عفو و گذشت با آنها برخورد کنى تا تدریجاً تربیت شوند و به راه حق آیند. البته این سخن، به آن معنى نیست که مردم در راه و روش خود و اعمالى که انجام مى دهند، مجبورند، بلکه، صرفاً اشاره به یک دستور تربیتى است که مربوط به تفاوت تفکر و استعدادها مى باشد. ذکر این نکته، نیز لازم است که: بعضى تصور کرده اند، این دستور، مخصوص دوران زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مکّه بوده است، و پس از آن که به مدینه هجرت نمود، و مسلمانان قدرت یافتند این دستور نسخ شد، و دستور جهاد جاى آن را گرفت. ولى با توجه به این که این دستور در سوره هاى مدنى نیز آمده (مانند سوره بقره ، نور ، تغابن و مائده ) که در بعضى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور صفح و عفو داده شده و در بعضى به مؤمنان، روشن مى شود: این یک دستور عمومى و ابدى است، و اتفاقا هیچ منافاتى با دستور جهاد ندارد، زیرا هر یک از این دو، جاى مخصوص به خود دارند، در جائى باید با عفو و گذشت پیشرفت کرد، و به هنگامى که عفو و گذشت، سبب جرأت و جسارت و سوء استفاده طرف گردد، چاره اى جز شدت عمل نیست. ذیل آیه ۸۶ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
بگو: من به شما اعلام خطر مى کنم که خدا فرموده عذابى بر شما فرو مى فرستیم آن گونه که بر تقسیم کنندگان فرستادیم (کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ). 🌼🌼🌼 آنها که دلهاى بیمارى دارند و حتى مى خواهند دین و حکم خدا را به خدمت منافع خویش گیرند، تنها آن قسمتى را مى پذیرند که به سود آنهاست و بقیه را پشت سر مى افکنند، آنها آیات قرآن و حتى گاهى یک آیه را تجزیه مى کنند، بخشى را که در مسیر تمایل خود مى بینند، قبول کرده و بخش دیگر را کنار مى گذارند. آنچه معیار شناخت پیروان حق از طرفداران باطل است، همان تسلیم در مقابل آن بخش از فرمانهاست که با تمایلات و هوسها و منافع ظاهرى ما هماهنگ نیست، اینجاست که سِره از ناسِره، و مؤمن از منافق، شناخته مى شوند. علاوه بر آنچه در بالا گفتیم تفسیرهاى دیگرى نیز براى مقتسمین ذکر کرده اند، حتى قرطبى در تفسیرش هفت تفسیر براى این کلمه ذکر کرده که بسیارى از آنها نامناسب به نظر مى رسد، ولى، بعضى را که بى مناسبت نیست ذیلاً مى آوریم. از جمله این که جمعى از سران مشرکان در ایام حج بر سر جاده ها و کوچه هاى مکّه مى ایستادند و هر کدام از آنها به واردین سخنى درباره پیامبر و قرآن مى گفتند که آنها را بدبین سازند. بعضى مى گفتند: او مجنون است و آنچه مى گوید ناموزون. بعضى مى گفتند: او ساحر است و قرآنش نیز بخشى از سحر او است. بعضى او را شاعر مى خواندند و آهنگ روح بخش این آیات آسمانى را به دروغ، شعر مى شمردند. بعضى پیامبر را کاهن معرفى مى کردند و اخبار غیبى قرآن را، یک نوع کهانت. از این رو آنها را مقتسمین نامیدند چرا که جاده و گذرگاههاى مکّه را میان خود با برنامه حساب شده اى تقسیم کرده بودند. و مانعى ندارد که هم این تفسیر و هم تفسیرى که گفتیم هر دو، در مفهوم آیه جمع باشد. ذیل آیه ۹۰ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
پس آن گاه، فرمان قاطعى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دهد و مى گوید: در برابر هیاهوى مشرکان و مجرمان نه تنها ضعف و ترس و سستى به خود راه مده و ساکت مباش، بلکه آشکار آنچه را مأموریت دارى بیان کن و حقایق دین را با صراحت برملا ساز (فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ). و از مشرکان، روى گردان و نسبت به آنها بى اعتنائى کن (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ). 🌼🌼🌼 فَاصْدَعْ از ماده صدع در لغت به معنى شکافتن به طور مطلق و یا شکافتن اجسام محکم است و از آنجا که با شکافتن چیزى، درونش آشکار مى شود، این کلمه به معنى اظهار و افشا و آشکار کردن آمده است. و به درد سر شدید هم صداع مى گویند، به خاطر این که گوئى مى خواهد سر را از هم بشکافد!. به هر حال، اعراض از مشرکان در اینجا یا به معنى بى اعتنائى است، و با ترک مبارزه و پیکار با آنها; زیرا در آن زمان، هنوز قدرت مسلمانان به مرحله اى نرسیده بود که، در مقابل خشونت دشمن دست به مبارزه مسلحانه بزنند. ذیل آیه ۹۴ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
پس از آن خداوند براى تقویت قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او اطمینان مى دهد که در برابر استهزاء کنندگان از وى حمایت مى کند. مى فرماید: ما شرّ استهزاء کنندگان را از تو دفع کردیم (إِنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ). 🌼🌼🌼 ذکر این جمله به صورت فعل ماضى، با این که مربوط به آینده است ظاهراً اشاره بر حتمى بودن این حمایت است، یعنى به طور مسلّم ما شرّ آنها را از تو دفع خواهیم کرد و این مسأله اى است حتمى و تمام شده. البته بعضى از مفسران، حدیثى نقل کرده اند، که شش گروه (یا کمتر) هر کدام به نوعى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به باد استهزاء مى گرفتند و هر گاه، او به دعوت برمى خاست؛ با سخنان خود، تلاش مى کردند مردم از اطراف وى متفرق شوند، ولى خداوند هر یک از آنها را به بلائى مبتلا ساخت و آن چنان در خود فرو رفتند که پیامبر را فراموش کردند (شرح ابتلاى آنها در بعضى از تفاسیر آمده است). ذیل آیه ۹۵ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
سپس مستهزئین را چنین توصیف مى کند: آنها کسانى هستند که با خدا معبود دیگرى قرار مى دهند، ولى به زودى از نتیجه شوم کار خود آگاه خواهند شد (الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ). 🌼🌼🌼 ممکن است این تعبیر اشاره به آن باشد که اینها کسانى هستند که افکار و اعمال خودشان مسخره است; زیرا آن قدر نادانند که در برابر خداوندى ـ که آفریننده جهان هستى است ـ معبودى از سنگ و چوب تراشیده اند، با این حال مى خواهند تو را استهزاء کنند! ذیل آیه ۹۶ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
ولى ناراحت مباش! براى زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان به تسبیح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاکش سجده کن (فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السّاجِدِینَ)!. چرا که، این تسبیح خداوند، اولاً ـ اثرات بد گفتار آنها را از دلهاى مشتاقان اللّه مى زداید و از آن گذشته، به تو نیرو و توان مى بخشد، نور و صفا مى دهد، روشنائى و جلا مى آفریند، پیوندت را با خدا محکم مى کند، اراده ات را نیرومند مى سازد و به تو قدرت تحمل بیشتر و جهاد پى گیرتر و قدم را سختر مى بخشد. لذا در روایات از ابن عباس مى خوانیم: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) غمگین مى شد، به نماز برمى خاست و آثار این حزن و اندوه را در نماز از دل مى شست. ذیل آیه ۹۸ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
قسمت مهمى از آیات آغاز این سوره در مکّه نازل شده است، در همان ایام که پیامبر(صلى الله علیه وآله) درگیرى شدیدى با مشرکان و بت پرستان داشت و هر روز در برابر دعوت حیات آفرین و آزادى بخش او، به بهانه هائى متوسل مى شدند. از جمله این که هر گاه پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنها را تهدید به عذاب الهى مى کرد، بعضى از لجوجان مى گفتند: اگر این عذاب و کیفر که مى گوئى راست است پس چرا به سراغ ما نمى آید؟! و شاید گاهى اضافه مى کردند: اگر فرضاً عذابى در کار باشد ما دست به دامن بتها مى شویم که در پیشگاه خدا شفاعت کنند تا این عذاب را از ما بردارد، مگر نه این است که آنها شفیعان درگاه اویند؟! 🌼🌼🌼 نخستین آیه این سوره، خطّ بطلان بر این اوهام کشیده مى گوید: عجله نکنید فرمان خدا براى مجازات مشرکان و مجرمان، قطعا فرا رسیده است (أَتى أَمْرُ اللّهِ فَلاتَسْتَعْجِلُوهُ). و اگر فکر مى کنید بتان شفیعان درگاه اویند سخت در اشتباهید خداوند منزه و برتر از آنست که آنها براى او شریک مى سازند (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ). بنابراین، أَمْرُ اللّهِ در آیه فوق اشاره به فرمان خداوند در مورد عذاب مشرکان است، و کلمه أَتى هر چند فعل ماضى است، و به معنى تحقق این فرمان در گذشته است، اما مفهوم آن مضارعى است که قطعاً تحقق مى یابد، و این در قرآن فراوان است که مضارع قطعى الوقوع، با صیغه ماضى ذکر مى شود. بعضى از مفسران، نیز احتمال داده اند أَمْرُ اللّهِ، اشاره به خود عذاب است نه فرمان عذاب، و بعضى نیز آن را به معنى روز قیامت گرفته اند، ولى، تفسیرى که ذکر کردیم، از همه اینها نزدیکتر به نظر مى رسد. ذیل آیه ۱ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
پس از آفرینش انسان، به نعمت مهم دیگرى یعنى خلقت چهار پایان و فوائد مختلفى که از آنها عاید مى شود اشاره کرده مى گوید: خداوند چهار پایان را آفرید در حالى که در آنها وسیله پوشش براى شما است و منافع دیگر و از گوشت آنها مى خورید (وَ الأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ). در این آیه، نخست به مسأله خلقت چهار پایان که دلیلى بر علم و قدرت خدا است، پرداخته، پس از آن به بیان نعمتهاى مختلفى که در آنها وجود دارد مى پردازد و از میان این نعمتها به سه قسمت اشاره کرده: ابتدا مسأله دِفْء که به معنى هر گونه پوشش است مى باشد، (با استفاده از پشم و پوست آنها) مانند: لباس، لحاف، کفش، کلاه، خیمه و دیگر مَنافِع که اشاره به شیر و مشتقات آنست، و سوم گوشت که با جمله وَ مِنْها تَأْکُلُونَ بیان شده است. 🌼🌼🌼 جالب این که در میان این همه فوائد، قبل از هر چیز مسأله پوشش و مسکن را مطرح مى کند; زیرا بسیارى از مردم (به خصوص بادیه نشینان) هم لباسشان از پشم و مو یا پوست تهیه مى شود، و هم خیمه هایشان که آنها را از سرما و گرما حفظ مى کند. و به هر حال، این دلیل بر اهمیت پوشش و مسکن و مقدم بودن آن بر هر چیز دیگر است. نکته دیگر این که آن را قبل از مَنافِع ذکر کرده، اشاره به این که پوشش در واقع براى دفع ضرر است و دفع ضرر مقدم بر جلب منفعت مى باشد. ممکن است کسانى که مخالف گوشت خوارى هستند، این استفاده را از آیه فوق نیز بکنند که خداوند مسأله خوردن گوشت حیوانات را جزء منافع آنها نشمرده، لذا بعد از ذکر مَنافِع با جمله وَ مِنْها تَأْکُلُونَ (از آن حیوانات مى خورید) از آن یاد شده، حداقل این استفاده را از تعبیر فوق مى توان کرد، که اهمیت لبنیات به مراتب بیشتر است. ذیل آیه ۵ ‌ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
جالب این که تنها به منافع معمولى و عادى این چهار پایان سودمند، اکتفا نمى کند بلکه روى جنبه استفاده روانى از آنها در آیه بعد تکیه کرده مى گوید: در این حیوانات براى شما زینت و شکوهى است به هنگامى که آنها را به استراحتگاهشان باز مى گردانید و هنگامى که صبحگاهان به صحرا مى فرستید (وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ). تُرِیْحُون از ماده اراحه به معنى باز گرداندن حیوانات، به هنگام غروب به آغلها و استراحتگاهشان است، لذا محلى را که در آن استراحت مى کنند، مراح مى‌گویند. تَسْرَحُون از ماده سروح به معنى بیرون کردن چهار پایان به هنگام صبح به سوى چراگاه است. منظره جالب حرکت دسته جمعى گوسفندان و چهارپایان به سوى بیابان و چراگاه، سپس بازگشتشان به سوى آغل و استراحتگاه که قرآن از آن تعبیر به جَمال کرده تنها یک مسأله ظاهرى و تشریفاتى نیست، بلکه بیانگر واقعیتى است در اعماق جامعه و گویاى این حقیقت است که چنین جامعه اى خود کفا است، فقیر و مستمند و وابسته به این و آن نمى باشد، خودش تولید مى کند و آنچه را خود دارد مصرف مى نماید!. 🌼🌼🌼 این واقعیت را روستائیان و روستازادگان بهتر از مردم شهرنشین درک مى کنند که مشاهده رفت و آمد این چهار پایان سودمند، چگونه به آنها آرامش خیال مى دهد؟ آرامشى که از احساس بى نیازى برمى خیزد، آرامشى که از انجام مؤثر یک وظیفه اجتماعى حاصل مى شود. و دل انگیزتر این که در آیه فوق، نخست به بازگشت آنها از صحرا اشاره مى کند چرا که در هنگام بازگشت پستانهایشان پر شیر، شکمهایشان سیر و در چهره هایشان نشانه هاى رضایتمندى دیده مى شود، به همین دلیل، از آن حرص و ولع و عجله اى که صبح، به هنگام حرکت به صحرا دارند، در آنها خبرى نیست، آرام و مطمئن گام بر مى دارند و به استراحتگاه نزدیک مى شوند و از مشاهده منظره پستانهاى پر شیرشان، هر کس احساس بى نیازى مى‌کند. ذیل آیه ۶ ‌ .•┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
این آیات، به سراغ بخش مهم دیگرى از نعمتهاى بى پایان خداوند در مورد انسانها مى رود. نخست از دریاها که منبع بسیار مهم حیات و زندگى است آغاز مى کند و مى گوید: او کسى است که دریاها را براى شما تسخیر کرد و به خدمت شما گمارد (وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ). مى دانیم، قسمت عمده روى زمین را دریاها تشکیل مى دهند و نیز مى دانیم نخستین جوانه حیات در دریاها آشکار شده، و هم اکنون نیز دریا منبع مهمى براى ادامه حیات انسان، و همه موجودات روى زمین است و قرار دادن آن در خدمت بشر، یکى از نعمتهاى بزرگ خدا است. آن گاه به سه قسمت از منافع دریاها اشاره کرده مى فرماید: تا از آن گوشت تازه بخورید (لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیّاً). گوشتى که زحمت پرورش آن را نکشیده اید، تنها دست قدرت خدا آن را در دل اقیانوسها پرورش داده و رایگان در اختیارتان گذارده است. مخصوصاً تکیه روى طراوت و تازگى این گوشت، با توجه به این که در آن عصر و زمان از یک جهت و در عصر و زمان ما از جهت دیگر، گوشتهاى کهنه فراوان بوده و هست، اهمیت این نعمت را آشکارتر مى سازد و هم اهمیت تغذیه از گوشت تازه را با تمام پیشرفتى که در زندگى و تمدن مادى بشر به وجود آمده، هنوز دریا یکى از مهمترین منابع تغذیه انسان را تشکیل مى دهد و همه سال صدها هزار تُن از گوشت تازه اى که دست لطف پروردگار براى انسانها پرورش داده، از دریا صید مى شود. لذا اکنون که جمعیت کره زمین رو به افزایش است و بعضى در مطالعات ابتدائى خود احساس مى کنند، خطر کمبود مواد غذائى، مردم جهان را براى آینده تهدید مى کند، افکار دانشمندان متوجه دریاها شده و چشم امید خود را به آن دوخته اند تا از طریق پرورش و تکثیر نسل انواع ماهیها بتوانند این کمبود را به مقدار قابل ملاحظه‌اى، بر طرف سازند، این از یکسو. از سوى دیگر، مقرراتى براى جلوگیرى از آلوده شدن آب دریاها و از میان رفتن نسل ماهى ها، وضع کرده اند که از مجموع آن اهمیت جمله فوق، که در چهارده قرن قبل در قرآن نازل شده است، روشنتر مى‌شود دیگر از منافع آن، مواد زینتى است که از دریاها استخراج مى شود لذا اضافه مى کند: تا از آن زینتى براى پوشیدن استخراج کنید (وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها) بدون شک، این بُعد از روح انسانى نقش مؤثرى در حیات بشر دارد، لذا باید به طرز صحیح و سالمى ـ دور از هر گونه افراط و تفریط و اسراف و تبذیر ـ اشباع گردد آنها که غرق در تجمل پرستى و انواع زینتند به همان گونه گمراهند که افراد خشک و مخالف هر گونه زینت; چرا که، یکى در طرف افراط و مایه نابودى سرمایه ها و ایجاد فاصله طبقاتى و کشتن معنویات است، و دیگرى در طرف تفریط و باعث خمودى و رکود به همین دلیل در اسلام، استفاده از زینت به صورت معقول و خالى از هر گونه اسراف مانند بهره گیرى از لباسهاى خوب، انواع عطریات، بعضى سنگهاى قیمتى و مانند آن ـ مخصوصاً در مورد زنان ـ که نیاز روحیشان به زینت بیشتر است توصیه شده است، ولى، باز تأکید مى کنیم: باید خالى از اسراف و تبذیر باشد بالاخره سومین نعمت دریا را حرکت کشتى ها به عنوان یک وسیله مهم براى انتقال انسان و نیازمندیهاى او، ذکر مى کند، و مى فرماید: کشتى ها را مى بینى که آبها را بر صفحه اقیانوسها مى شکافند (وَ تَرَى الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ) صحنه اى که در برابر سرنشینان کشتى به هنگام حرکت بر صفحه اقیانوسها ظاهر مى شود، چقدر دیدنى است خدا این نعمت را به شما داد تا از آن بهره گیرید و از فضل او در مسیر تجارت خود از کشتى ها استفاده کنید (وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ) با توجه به این همه نعمت، حسّ شکرگزارى را در شما زنده کند شاید شکر نعمتهاى او را به جا آورید (وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ) فُلْک (کشتى) هم به معنى مفرد آمده و هم به معنى جمع مُواخِر جمع ماخِرَة از ماده مَخْر (بر وزن فخر) به معنى شکافتن آب از چپ و راست است و به صداى وزش بادهاى شدید نیز گفته مى شود و از آنجا که کشتیها به هنگام حرکت آبها را با سینه خود مى شکافند به آنها ماخِر یا ماخِرَه مى گویند اصولاً ـ چه کسى این خاصیت را در ماده اى که کشتى را از آن مى سازند قرار داد تا روى آب بایستد، آیا اگر همه چیز از آب سنگین تر بود، و فشار مخصوص آب نیز نبود، هرگز مى توانستیم، بر صفحه بى کران اقیانوسها حرکت کنیم؟ به علاوه، چه کسى بادهاى منظم را بر صفحه اقیانوسها به حرکت در آورد؟ و یا چه کسى در بخار، آن همه قدرت آفرید تا با نیروى آن کشتیهاى موتورى را بر صفحه اقیانوسها به حرکت در آوریم؟ آیا هر یک از اینها نعمت بزرگى نیست؟ توجه به این نکته که راههاى دریائى از جاده هاى خشکى بسیار وسیعتر، کم خرج تر و آماده تر است، و نیز توجه به این که کشتیهاى غول پیکر که گاهى به عظمت یک شهر مى باشند، عظیمترین وسیله نقلیه بشر را تشکیل مى دهند، عظمت نعمت دریاها را براى کشتیرانى واضحتر مى‌کند. •┈
سرانجام براى این که هیچ کس تصور نکند، نعمت خدا منحصر به اینها است مى گوید: و اگر بخواهید نعمتهاى خدا را شماره کنید قادر بر احصاى آن نیستید (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لاتُحْصُوها). سر تا پاى وجود شما غرق نعمتهاى او است، در هر نفس که فرو مى رود و بر مى آید نه تنها دو نعمت که هزاران نعمت موجود است و بر هر نعمتى شکرى واجب، هر دقیقه اى که از عمر ما مى گذرد، حیات و سلامت ما مدیون فعالیت ملیونها موجود زنده در درون بدنمان و ملیونها موجود جاندار و بى جان در بیرون بدنمان است که بدون فعالیت آنها ادامه حیات حتى یک لحظه ممکن نیست. اصولاً، ما از وجود همه نعمتها، آگاه نیستیم و هر قدر دامنه علم و دانش بشرى گسترده تر مى شود افقهاى تازه اى از این نعمتها بر ما گشوده خواهد شد، افقهائى که کرانه هاى آنها همچنان ناپیدا است، آیا با این حال قدرت احصاى نعمتهاى خدا را داریم؟! اکنون این سؤال پیش مى آید: پس ما چگونه مى توانیم حق شکر او را ادا کنیم؟ آیا با این حال، در زمره ناسپاسان نیستیم؟ پاسخ این سؤال را قرآن در آخرین جمله این آیه بیان مى کند و مى گوید: خداوند غفور و رحیم است (إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ). 🌼🌼🌼 آرى، خدا مهربانتر و بزرگوارتر از آنست که شما را به خاطر عدم توانائى بر شکر نعمتهایش مؤاخذه یا مجازات کند، همین قدر که بدانید سر تا پاى شما غرق نعمت او است و از اداى حق شکرش عاجزید و عذر تقصیر به پیشگاهش برید، نهایت شکر او را انجام داده اید. ورنه سزاوار خداوندیش *** کس نتواند که به جا آورد! ولى اینها همه مانع از آن نیست که ما به مقدار توانائى به احصاى نعمتهایش نپردازیم; چرا که این توجه، هم درجه معرفت و جهان بینى و جهان شناسى توحید ما را بالا مى برد و هم شعله عشق خدا را در اعماق قلب ما فروزانتر مى کند و هم حسّ شکرگزارى را در ما تحریک مى نماید. به همین دلیل، پیشوایان و بزرگان دین در سخنان خود و حتى در دعاها و مناجاتهایشان به شمردن گوشه اى از نعمتهاى بى پایانش مى پرداختند تا درسى باشد براى دیگران. (در زمینه شکر نعمت، و عدم توانائى انسان بر احصاى نعمتهاى پروردگار در ذیل آیه ۳۴ سوره ابراهیم نیز بحث کرده ایم). ذیل آیه ۱۸ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
شان نزول در تفسیر مجمع البیان مى خوانیم: بر طبق بعضی از روایات آیه درباره مقتسمین (تبعیض گران) که قبلاً درباره آنها بحث شد نازل گردیده است، آنها ۱۶ نفر بودند که به چهار گروه تقسیم شدند و هر گروه چهار نفرى بر سر راه مردم در یکى از جاده هاى مکّه در ایام حج ایستادند تا پیش از آن که مردم وارد شوند، ذهن آنها را نسبت به قرآن و اسلام بدبین سازند، و بگویند: محمّد(صلى الله علیه وآله) دین و آئین تازه اى نیاورده بلکه همان افسانه هاى دروغین پیشینیان است. 🌼🌼🌼 تفسیر: در آیات گذشته، سخن از مستکبران بود که هرگز در برابر حق تسلیم نمى شدند، بلکه کوشش داشتند به نحوى از زیر بار آن شانه خالى کنند. و در این آیات، منطق همیشگى این گروه بى ایمان منعکس شده است، مى گوید: هنگامى که به آنها گفته شود پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ در پاسخ مى گویند: اینها وحى الهى نیست، همان افسانه هاى دروغین پیشینیان است (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا أَساطِیرُ الأَوَّلِینَ). و با این تعبیر موذیانه دو مطلب را بیان مى داشتند، نخست این که سطح فکر ما از این مسائل بسیار برتر است، اینها افسانه اى بیش نیست که براى سرگرمى عوام الناس ساخته شده و از این گذشته، تازگى ندارد زیرا اولین بار نیست که انسانى چنین سخنانى را اظهار مى دارد، حتى محمّد از خود ابتکارى به خرج نداده همان اسطوره هاى گذشتگان را تکرار مى کند. اساطیر جمع اسطوره به حکایات و داستانهاى خرافى و دروغین گفته مى شود، و این کلمه ۹ بار در قرآن از زبان کفار بى ایمان، در برابر انبیاء نقل شده است که غالباً براى توجیه مخالفت خود با دعوت رهبران الهى به این بهانه متوسل مى شدند، و عجب این که همیشه کلمه اساطیر را با اولین توصیف مى کردند، تا ثابت کنند اینها تازگى ندارد، و حتى گاه مى گفتند: اینها مهم نیست ما هم اگر بخواهیم مى توانیم مانند آن را بیاوریم. جالب این که مستکبران امروز نیز، غالباً موذیانه براى فرار از حق و همچنین براى گمراه ساختن دیگران متوسل مى شوند، حتى در کتب جامعه شناسى شکل به اصطلاح علمى به آن داده اند و مذهب را زائیده جهل بشر و تفسیرهاى مذهبى را اسطوره ها مى نامند!. اما اگر درست به اعماق فکر آنها نفوذ کنیم مى بینیم، مسأله چیز دیگر است، آنها با مذاهب خرافى و ساختگى، هرگز جنگ و ستیز ندارند، بلکه خود عامل پیدایش یا نشر آنند، مخالفت آنها تنها با مذاهب راستین است که افکار انسانها را بیدار مى کند و زنجیرهاى استعمار را در هم مى شکند و سد راه مستکبران و استعمارگران است. آنها مى بینند، قبول تعلیمات مذهبى که اصول عدل و انصاف را پیشنهاد مى کند و با تبعیض و ستمگرى و هر گونه خودکامگى مى جنگد با نقشه هاى آنها مخالف است. آنها مى بینند، پذیرش دستورات اخلاقى مذهب با هوسهاى سرکش و آزادیهائى که مورد نظر آنها است سازگار نیست، مجموع این جهات سبب مى شود: این سدّ و مانع را از سر راه خود بردارند و حتماً باید پاسخى براى مردم درست کنند، چه پاسخى از این بهتر که، آنها را به نام اسطوره و افسانه دروغین معرفى کنند. تعلیمات پیامبران هم در زمینه اصول عقائد مذهبى و هم در زمینه مسائل عملى آن چنان با عقل و منطق هماهنگ است که جائى براى این گونه تهمتها وجود ندارد. ذیل آیه ۲۴ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
آیه بعد نتیجه اعمال این کوردلان را چنین بیان مى‌کند: اینها باید روز رستاخیز هم بار گناهان خود را به طور کامل بر دوش بکشند و هم سهمى از گناهان کسانى را که به خاطر جهل گمراه کرده اند! (لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْم). بدانید آنها بدترین مسئولیت را بر دوش مى کشند (أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ). چرا که، گاهى گفتار آنها سبب گمراهى هزاران نفر مى شود، چقدر دشوار است انسان، هم بار گناهان خود را بر دوش کشد و هم بار گناهان هزاران نفر دیگر را. و هر گاه سخنان گمراه کننده آنها باقى بماند و سرچشمه گمراهى نسلها شود بار آنها نیز بر دوششان سنگینى مى کند! 🌼🌼🌼 جمله لِیَحْمِلُوا (باید این بار را بر دوش کشند) به صورت امر است، مفهومش بیان نتیجه و عاقبت کار است، درست همانند این که به کسى مى گوئیم اکنون که این عمل خلاف را انجام دادى باید نتیجه آن را تحمل کنى و تلخى آن را بچشى (بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند که لام لِیَحْمِلُوا لام عاقبت باشد). أَوْزار جمع وِزر به معنى بار سنگین و نیز به معنى گناه آمده است و این که به وزیر، وزیر گفته مى شود، براى این است که مسئولیت سنگینى به دوش مى کشد. ذیل آیه ۲۵ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
بعد از آن به دومین نکته یعنى بیان این حقیقت مى پردازد که اگر آنها بازگشت انسان را به زندگى جدید محال مى شمرند، باید بدانند قدرت خداوند برتر و بالاتر از اینها است. هنگامى که ما چیزى را اراده کنیم فقط به آن مى گوئیم موجود باش! آن نیز بلافاصله موجود مى شود (إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْء إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ). با چنین قدرت کامله اى که تنها فرمان موجود باش، براى وجود هر چیز کافى است، دیگر چه جاى شک و تردید در قدرت خدا بر بازگشت مردگان به زندگى باقى مى ماند؟ شاید نیاز به توضیح نداشته باشد که تعبیر به کُنْ (موجود باش) نیز به اصطلاح از ضیق بیان و عدم گنجایش الفاظ است، و الا حتى نیاز به جمله کُنْ نیست، اراده خدا همان، و تحقق یافتن همان!. اگر بخواهیم مثال کوچک و ناقصى براى این مسأله در زندگى خود بزنیم مى توانیم آن را تشبیه به ایجاد تصورات در مغز، به مجرد اراده کنیم، آیا هنگامى که ما تصمیم مى گیریم، تصورى از یک کوه عظیم یا یک اقیانوس پهناور، یا یک باغ وسیع با اشجار فراوان و مانند اینها در مغز خود داشته باشیم هیچگونه مشکلى براى ما وجود دارد؟ و اصلاً نیاز به جمله و کلمه اى داریم؟ بلکه به محض اراده تصویر این موجودات ذهنى در افق ذهن ما نمایان مى گردد. 🌼🌼🌼 بنابراین، اراده خدا همان ایجاد افعال است لا غیر، خداوند مى گوید: موجود باش، آن هم موجود مى شود بى آن که حتى نیاز به لفظ و سخن گفتن به زبان و تصمیم گرفتن و تفکر داشته باشد و این اراده خدا همچون ذاتش غیر قابل توصیف است. ذیل آیه ۴۰ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
بعد از نعمت آب که مسلماً نخستین پایه حیات است، به نعمت وجود چهار پایان و مخصوصاً ماده غذائى بسیار مفیدى مانند شیر که از آنها گرفته مى شود اشاره کرده مى گوید: و در وجود چهار پایان، درس عبرتِ بزرگى براى شما قرار دارد (وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعامِ لَعِبْرَةً). چه عبرتى از این برتر که از درون شکم این حیوانات از میان غذاهاى هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مى نوشانیم (نُسْقِیکُمْ مِمّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْث وَ دَم لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشّارِبِینَ). فَرْث در لغت به معنى غذاهاى هضم شده درون معده است که به مجرد رسیدن به روده ها، ماده حیاتى آن جذب بدن مى گردد و تفاله‌هاى آن به خارج فرستاده مى شود، در آن حال که این غذاى هضم شده در درون معده است، به آن فَرْث مى گویند و هنگامى که تفاله هاى آن خارج شد رَوْث (سرگین) گفته مى شود. 🌼🌼🌼 مى دانیم مقدار کمى از غذا مانند بعضى از مواد قندى و همچنین آب از همان دیواره هاى معده، جذب بدن مى‌شود، اما قسمت عمده، هنگامى که غذاى هضم شده منتقل به روده ها شد، وارد خون مى گردد. و نیز مى‌دانیم شیر از غده هاى مخصوصى که درون پستان است تراوش مى کند و مواد اصلى آن از خون و غده هاى چربى ساز گرفته مى شود. به این ترتیب، این ماده سفید رنگِ تمیز خالص، این غذاى نیرو بخش گوارا، از میان غذاهاى هضم شده مخلوط با تفاله ها، و از لابلاى خون به دست مى آید، و این به راستى عجیب است، سرچشمه اى آن چنان آلوده و تنفرآمیز، اما محصولش این چنین خالص و زیبا و دل انگیز و گوارا!. ذیل آیه ۶۶ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
پروردگارت به زنبور عسل وحى فرستاد ! در اینجا لحن قرآن به طرز شگفت انگیزى تغییر مى یابد و در عین ادامه دادن بحثهاى پیشین در زمینه نعمتهاى مختلف الهى و بیان اسرار آفرینش سخن از زنبور عسل (نَحْل) و سپس، خود عسل، به میان مى آورد، اما در شکل یک مأموریت الهى، و الهام مرموز، که نام وحى بر آن گذارده شده است. نخست مى‌گوید: پروردگار تو به زنبور عسل، وحى کرد که خانه هائى از کوه‌ها و درختان و داربست‌هائى که مردم مى‌سازند انتخاب کن (وَ أَوْحى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعْرِشُونَ). ذیل آیه ۶۸ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood
این آیه دلیل مرتدشدن آنها را چنین بازگو می‌کند: «این به خاطر آن است که آنها زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند» و به همین جهت بار دیگر در طریق کفر گام نهادند (ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ). «و خداوند قوم کافر را (که در کفر و انکار اصرار می‌ورزند) هدایت نمی‌کند» (وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ). و بطور خلاصه هنگامی که آنها اسلام آوردند، موقتاً پاره‌ای از منافع مادیشان به خطر افتاد. و از آنجا که به دنیا عشق می‌ورزیدند از ایمان خود پشیمان گشتند و مجدداً به سوی کفر بازگشتند. بدیهی است چنین جمعیتی که از درون وجودشان کششی به سوی ایمان نیست، مشمول هدایت الهی نمی‌شوند. ذیل آیه ۱۰۷ •┈┈••✾❀🌸🍃🌺🍃🌸❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔰با کانال صالحین شاهرود همراه باشید: https://eitaa.com/salehin_shahrood