eitaa logo
شبکه تربیتی صالحین
731 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
458 فایل
کانال را جهت تقویت شبکه تربیتی صالحین راه اندازی نموده ایم
مشاهده در ایتا
دانلود
ای خوش آنروزی که ما جان در ره جانان کنیم ترک یک جان کرده خود را منبع صد جان کنیم اختیار خود به پیش اختیار او نهیم هرچه او میخواهد از ما از دل و جان آن کنیم 🗒 لنجان ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @salehinlenjan
دیده باشی تشنه مستعجل به آب جان به جانان همچنان مستعجل است 🗒 سعدی ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @salehinlenjan
سازی بزن که دیر زمانی است نغمه‌ها در دستگاه ما و تو شیون درست شد دستی بده که گرچه به دنیا امید نیست شاید پلی برای رسیدن‌، درست شد ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @salehinlenjan
خریدی خانه دل را دل آن توست می دانی هر آنچه هست در خانه از آن کدخدا باشد 🗒 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @salehinlenjan
جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو گه تکیه گاه خلقم و گه اژدهای تو ای باقی و بقای تو بی‌روز و روزگار شد روز و روزگار من اندر وفای تو صد روز و روزگار دگر گر دهی مرا بادا فدای عشق و فریب و ولای تو جان چیست نیم برگ ز گلزار حسن تو دل چیست یک شکوفه ز برگ و نوای تو 🗒 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @salehinlenjan
دستم به جدایی برسد، رحم ندارم بد شد "گذرِ پوست به دبّاغ نیفتاد" با اینکه دلم گفته مدارا کنم اما ای داد از این دوری و از عشق تو بی داد 🗒
عاشق شوریده ترک یار نتوانست کرد صبر بی‌دل کرد و بی‌دلدار نتوانست کرد جان چو با عشق آشنا شد از خرد بیگانه گشت همدمی زین بیش با اغیار نتوانست کرد 🗒 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @salehinlenjan
بسم الله الرحمن الرحيم ◾️شکرخدا به ماه محرم رسیده ایم بالطف حق به سایه پرچم رسیده ایم ◾️دلشوره داشتیم محرم چه می شود آخربه خدمتت همه باهم رسیده ایم ◾️ازدولت سرت سروسامان گرفته ایم در بندگی به خط مقدم رسیده ایم ◾️ای جوهرغمت شرف جان ما حسین(ع) تا بیکران عزت از این غم رسیده ایم ◾️تا قله ی سعادت اگر راه مانده است تقصیرماست خدمتتان کم رسیده ایم ◾️توفیق شد رفیق ونمردیم یاحسین(ع) شکر خدا به ماه محرم رسیده ایم ⏹
🌷🌷شعری بسیار زیبا و پرمعنا با تمام حروف الفبا برای خدا🌷🌷 (ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم (ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم (پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم (ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم (ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم (ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم (چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم (ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم (خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه هاکردم (د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم (ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم (ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم (ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم (س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم (ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم (ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم (ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم (ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کرد (ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم (ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم (غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم (ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم (ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم (ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم (گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم (ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم (م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم (ن) نرانی از درگهت یا رب که الله راصدا کردم (و) ولی را من تو می دانم تورا هم مقتدا کردم (ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم (ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @salehinlenjan
❤️نامه ای به حضرت ولی عصر(عج) شبی قبل از اذان صبحگاهی پی راز و نیاز و اشک و زاری گرفتم کاغذی از پرده ی دل نوشتم بهر یار خوش شمایل نوشتم نامه ای را بعد عمری که گیرد یار من از راه دوری نوشتم پشت نامه "از اسیری" رسد این نامه در دست امیری گشاید آن امیر این نامه ام را که تا خواند غم هرساله ام را شروع کردم من از لطف خدایی سپس از درد شبهای جدایی نوشتم ای عزیز امشب کجایی? ندانم در بقیع یا کربلایی ! ز درد هجر تو دلخونم امشب اسیر و واله و مجنونم امشب غم تو بر دل من رهگذر باد گذرگاه غمت بر روی سر باد مرا تو در نماز خویش یاد آر گه ی راز و نیاز خویش یاد آر زمان انتظار تو سر آید دل من از غم و غصه در آید دو چشم خود به راهت دوختیم ما در اندوه نگاهت سوختیم ما سر ما را نوازش کن مهدی بیا با ما تو سازش کن مهدی ز پشت ابر غیبت سر برون آر دوایی تو بر این درد جنون آر سرشک دیده ام را پاک گردان غم دل را به زیر خاک گردان شبم را با نگاه خود سحر کن مرا از حال و روز خود خبر کن بیا مهدی قدم بر چشم من نه قدم را بر دو چشم و جان و تن نه بیا و جان زهرا در برم گیر به دوران جوانی گشته ام پیر من از دست تو مهدی شکوه دارم شکایت ها به پشت پرده دارم چه اندازه مگر بد کرده ایم ما ? نبینیم ما تو را در حال رویا ! بگو تا من غم دل با که گویم ? دوای درد خود را از که جویم ? بگو تا کی در این آتش بسوزم ? دو چشم خویش را بر در بدوزم بگو تا کی سر کویت نشینم ? که تا یک لحظه ای رویت ببینم مگر ما در سر کوی تو نیستیم ? مگر دلبسته ی مو تو نیستیم ? به جان مادرت دیوانه گشتیم ز جان و دل دگر ویرانه گشتیم دل رنجور من را غم گرفته نشان ابر پر ماتم گرفته دگر تاب و توانم را ربودی برایم مثنوی غم سرودی فراق روی تو آتش به جان زد پس آنگه آتشی بر خانمان زد عزیز من مگر ما دل نداریم ? به کنج دل مگر مشگل نداریم ? خدا داند که مهدی خسته ام من چو مرغ بال و پر بشکسته ام من ز دست هجر تو افسرده گشتم رخم شاد ولی پژمرده گشتم چه شبهایی که با تو راز گفتم ! همان رازی که در آغاز گفتم ! تو را به مادر پهلو شکسته که از غم گوشه ی خانه نشسته نخواه ، از تو از این بیش دور مانیم ز دیدار رخ تو کور مانیم نخواه زین پس دگر آواره گردیم به شهر و ده همه بیچاره گردیم امید داریم که ما را یار باشی تو ما را یار و هم غمخوار باشی ز تو خواهم جواب نامه ام را جواب نامه ی مستانه ام را اگر بینم که نامه از تو آمد ز دست مهربان و خوشبو آمد مرا از شوق گریبان چاک بینی ز شادی خفته روی خاک بینی خدا پشت و پناه تو عزیزم دلم مست نگاه تو عزیزم "محسن طالب نژاد کاسگری" ••✾•🍃🌺🍃•✾••