eitaa logo
صالحین تهران بزرگ
2.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
477 فایل
📚محتوای تربیتی معرفتی و مهارتی ویژه مربیان تربیتی
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🌺 بنّایی که واسطه حضرت امیر (ع) و علامه امینی شد 🍃حجت‌الاسلام سید محمد نوری که در کتابخانه نجف اشرف، ملازم علامه امینی بود، گفته است: علامه امینی می‌فرمود: در یک شب جمعه، زائر حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و مشغول زیارت و دعا بودم، از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت امیر علیه‌السلام کتاب «درالسمطین» را که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر به آن نیاز داشتم، برای من مهیا کند. 🍃 در این هنگام، یک عرب ساده و بی‌آلایش برای زیارت حضرت مشرف شد و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد، یک هفته گذشت ولی کتاب را پیدا نکردم؛ بعد از آن، دوباره برای زیارت مشرف شدم، از حسن اتفاق در وقتی‌که مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر کرد که حاجت او را برآورده کرده است. 🍃 وقتی من کلام آن مرد را شنیدم، محزون شدم، چون دیدم امام، حاجت او را برآورده کرده، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است. 🍃 خطاب به حضرت (علیه‌السلام) عرضه داشتم: جواب این مرد را دادی و حاجتش را برآورده کردی! اما من مدتی است به خدا متوسل می‌شوم و شما را شفیع قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده، آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم، یا به خاطر کتاب شما؟ 🍃 آنگاه گریه برایم مستولی شد و با حالت ناراحتی از حرم بیرون آمدم، آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم، در عالم خواب دیدم که مشرف به خدمت حضرت امیر (علیه‌السلام) شده‌ام و حضرت در آن حال، به من فرمود: ✨آن مرد، ضعیف الایمان بود و نمی‌توانست صبر کند ولی تو باید صبر داشته باشی.✨ 🍃 از خواب بیدار شدم، صبح سر سفره بودم که در زده شد، در را باز کردم، دیدم همسایه‌ای که شغلش بنایی بود، داخل شد و سلام کرد و گفت: من خانه جدیدی خریده‌ام که بزرگ‌تر از این خانه است، بیشتر اثاث خانه را به آنجا منتقل کرده‌ام و این کتاب را در گوشه آن خانه پیدا کردم، خانمم گفت: این کتاب به درد تو نمی‌خورد، آن را به شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن، شاید او استفاده کند. 🍃 من کتاب را گرفتم، غبارش را پاک کردم و دیدم همان کتاب خطی «در السمطین» است که دنبالش بودم. در این هنگام، بر این نعمت، سجده شکر کردم. 📚 با اقتباس و ویراست از کتاب علامه امینی جرعه نوش غدیر علامه حسن‌زاده آملی 👇👇👇 🆔 @salehintehran
🍀 🔹آیت الله حق شناس (ره): 🌺 تمام جهات فقر تو را ما جبران می کنیم 🍃 در همان ایام جوانی، روزی مقابل مزار میرزای قمی در مسجد حاج شیخ علی به خدا گفتم: "ای پروردگار عزیز! من از تو پول و نان نمی خواهم، من فقر علمی دارم! آیا می شود حاجت من برآورده شود؟" 🍃بعد به منزل رفتم. وضو گرفتم، دعا کردم و با همین فکر و نیت خوابیدم که ناگهان دیدم در باز شد و آقا (امام زمان) تشریف آوردند و گفتند: "یا ابن آدم تفرغ لعبادتی املا صدرک غنی و اسد فقرک"؛ ای پسر آدم! اگر در مقام عبودیت و بندگی کوشا باشی، تمام جهات فقر تو را ما جبران می کنیم؛ فقر علمی، مادی، مالی، بدنی، همه چیز! 🍃بعد به من فرمود: "فهمیدی؟" گفتم: "بله" ایشان فرمود: "دیگر انتظار چیز دیگری را نداشته باش!" پس اگر دیدی اینجا معطل مانده ای، بدان برای آن است که آنجا را کم گذاشته ای. 📚کتاب مواعظ جلد 2 👇👇👇 🆔 @salehintehran
🍀 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم 🍃 حضرت عیسی بن مریم علیه السلام با جمعی در جایی نشسته بود، مردی هیزم شکن از آن راه با خوشحالی و خوردن نان می‌گذشت. 🍃 حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: شما تعجب ندارید از این که این مرد بیش از یک ساعت زنده نیست ولی آخر همان روز آن مرد را دیدند که با بسته ای هیزم می آید تعجب کردند و از حضرت علت نمردن او را پرسیدند. 🍃 او بعد از احوالپرسی از مرد هیزم شکن، فرمود: هیزمت را باز کن، وقتی که باز کرد مار سیاهی را در لای هیزم او دید، حضرت علیه السلام فرمود: این مار باید این مرد را بکشد ولی تو چه کردی که از این خطر عظیم نجات یافتی؟ ✨ گفت: نان می خوردم فقیری از مقابل من گذشت، قدری به او دادم و او درباره من دعا کرد ✨ 🍃 حضرت علیه السلام فرمود: در اثر همان دستگیری از مستمند خداوند این بلای ناگهانی را از تو برداشت و پنجاه سال دیگر زنده خواهی بود. 📚 تفسیر نمونه، ج 3، ص 223 👇👇👇 🆔 @salehintehran
🍀 🌼 قبری در مغازه 📿 این داستان مال ابن بطوطه است: در سفرنامه اش می نویسد: در شیراز سه روز بودم و این سه روز در مسجد جامع شیراز ماندم، مردم در این مسجد اعتکاف می کردند که این مسجد مربوط به ششصد سال قبل است بعد رفتم بازار شیراز چشمم به دکانی افتاد که یک نفر نورانی اهل تقوی ظاهر الصلاح در آن نشسته قرآن می خواند، رفتم نزدیک سلام کردم نشستم او هم پذیرایی کرد، گفتم شما اینجا چه می کنی؟ گفت: من شغلم تجارت است هرگاه مشتری نباشد قرآن می خوانم، نگاه کن فرش‌ها را عقب زد دیدم قبر است، گفت: این گور خودم است، کنار قبر خودم می نشینم برای خودم قرآن می خوانم، قبرم را در مغازه ام قرار داده ام که گول دنیا را نخورم 📚معارف از قرآن شهید دستغیب ص 287 👇👇👇 🆔 @salehintehran
🍀 🌺 نجات گمشده و عنایت به زائرین بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم 🍃 خادم و کلیددار حرم و مکبر مرحوم آقای روحانی (که از علمای قم و امام جماعت مسجد امام حسن عسکری علیه السلام بوده‌اند) می‌گوید: شبی از شب‌های سرد زمستان در خواب حضرت معصومه علیها السلام را دیدم که فرمود: ✨بلند شو و بر سر مناره‌ها چراغ روشن کن.✨ 🍃 من از خواب بیدار شدم ولی توجهی نکردم. مرتبه دوم همان خواب تکرار شد و من بی‌توجهی کردم در مرتبه سوم حضرت فرمود: مگر نمی‌گویم بلند شو و بر سر مناره چراغ روشن کن! 🍃 من هم از خواب بلند شده بدون آنکه علت آن را بدانم در نیمه‌شب بالای مناره رفته و چراغ را روشن کردم و برگشته خوابیدم. 🍃 صبح بلند شدم و درهای حرم را باز کردم و بعد از طلوع آفتاب از حرم بیرون آمدم با دوستانم کنار دیوار و زیر آفتاب زمستانی نشسته، صحبت می‌کردیم که متوجه صحبت چند نفر زائر شدم که به یکدیگر می‌گویند: معجزه و کرامت این خانم را دیدید! اگر دیشب در این هوای سرد و با این برف زیاد، چراغ مناره حرم این خانم روشن نمی‌شد ما هرگز راه را نمی‌یافتیم و در بیابان هلاک می‌شدیم. 🍃 خادم می‌گوید: من نزد خود متوجه کرامت و معجزه حضرت و نهایت محبت و لطف او به زائرینش شدم. 📚 محمدصادق انصاری، ودیعه آل محمد، ص 14 👇👇👇 🆔 @salehintehran
🍀 🌺 تاجر شوشتری و شیخ عباس قمی 🍃 یک تاجر شوشتری می گفت: مشرف شدم کربلا و نجف. همین که از اتوبوس پیاده شدم، دیدم شخصی با لباس عربی آمد و اظهار کرد: بار شما را ببرم. 🍃 اثاث را گذاشتیم روی دوشش، دو سه خانه گشتیم تا منزلی پیدا شد و بار را گذاشتیم. 🍃 آمدم پول بدهم؛ گفت: لازم نیست؛ پیش مولا که مشرف می شوید، مرا دعا کنید. 🍃 گفتم: شما کی هستید؟ گفت: عباس. فردا آمدم حرم. دیدم آن باربر دیروزی شیخ عباس قمی (صاحب مفاتیح الجنان) است! ✨یک ساعت هم که فراغت دارد، میگوید: بروم بار زوار امیرالمؤمنین را بردارم !✨ 👇👇👇 🆔 @salehintehran
🍀 🌺 «ثواب یاری دادن به همسر» 🍃 حضرت علی(ع) می‌‌فرماید: رسول خدا بر ما وارد شد در حالي كه فاطمه زهرا کنار ديگ غذا نشسته بودند و من عدس پاک مي‌‌كردم. 🍃 حضرت فرمود: يا اباالحسن! عرض كردم لبيک يا رسول الله! فرمود: از من بشنو و من نمي‌‌گويم مگر از طرف پروردگارم. مردي نيست كه در خانه به همسرش كمک كند مگر آنكه براي او عبادت يكسال كه روزها روزه باشد و شب‌‌ها به عبادت ايستاده باشد نوشته شود و خداوند آنچه را به صابرين عطا كرده به او عطا كند 🍃 يا علي يك ساعت خدمت در خانه بهتر است از عيادت بیماران و پوشاندن برهنگان و سیر کردن گرسنگان و... ✨يا علي كسي كه از خدمت خانواده كراهت نداشته باشد، کارش كفاره گناهان باشد و غضب خدا را فرو کاهد و حسنات و درجاتش را زياد كند✨ ✨ يا علي خدمت نكند خانواده را مگر مردان صديق يا شهيد يا مردي كه خداوند خير و دنيا و آخرت او را خواسته باشد 📚 بحارالانوار، ج103، ص132 👇👇👇 🆔 @salehintehran
🍀 🌺 باران به برکت توبه کار 🍃 بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم در زمان حضرت موسى عليه السلام در بنى اسرائيل به جهت نيامدن باران قحطى شد مردم خدمت حضرت موسى رسيدند و گفتند: براى ما نماز استسقاء (نماز باران) بخوان. 🍃 حضرت موسى عليه السلام برخاست كه با قوم خود براى دعاى باران بروند و بيشتر از هفتاد هزار نفر بودند هرچه دعا كردند باران نيامد 🍃 حضرت موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا چرا باران نمى آيد، مگر قدر و منزلت من نزد تو از بین رفته؟ خطاب رسيد: نه، ليكن ميان شما يک نفر است كه چهل سال مرا معصيت مى كند. به او بگو از جمعيت خارج شود تا باران رحمتم را نازل كنم 🍃 موسى عليه السلام عرض كرد: الهى صداى من ضعيف است، چگونه به هفتاد هزار جمعيت برسد؟ خطاب شد: اى موسى تو بگو من صداى تو را به مردم مى رسانم حضرت موسى به صداى بلند صدا زد: اى كسى كه چهل سال است معصيت خدا را مى كنى از ميان ما برخيز و بيرون رو كه خداوند به جهت شومى و بدى تو باران رحمتش را از ما قطع كرده 🍃 آن مرد عاصى برخواست نگاهى به اطراف كرد، ديد كسى بيرون نرفت. فهميد خودش بايد بيرون برود با خود گفت چه كنم اگر برخيزم و از ميان مردم بروم كه مردم مرا مى بينند و مى شناسند و رسوا مى شوم و اگر نروم كه خدا باران نمى دهد همانجا نشست و از روى حقيقت توبه كرد و از كرده خود پشيمان شد. يكدفعه ابرها آمده و به هم متصل شد و چنان بارانى آمد كه تمام سيراب شدند 🍃 موسى عرض كرد: الهى كسى كه از ميان ما بيرون نرفت چگونه شد كه باران آمد؟ ✨خطاب شد: سقيتكم بالذى منعتكم به به شما باران دادم، به سبب آن كسى كه شما را منع كردم و گفتم از ميان شما بيرون برود✨ 🍃 موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا! اين بنده را به من بنما خطاب شد: اى موسى آن وقتى كه مرا معصيت مى كرد رسوايش نكردم، حال كه توبه كرده او را رسوا كنم؟ حاشا، من سخن چينان را دشمن مى دارم، خود سخن چینی كنم؟ 👇👇👇 🆔 @salehintehran
🍀 🌺 نعمت پروردگار که از آن سوال می شود چیست ؟! 🍃 بسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ روزی ابو حنیفه به محضر امام صادق علیه‌السلام آمد. امام فرمود: شنیده ام که این آیه ((ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم)) در روز قیامت به طور حتم از نعمتها سؤال میشوید. [سوره تکاثر، آیه ۸] 🍃 چنین تفسیر میکنی که: خداوند مردم را از غذاهای لذیذ و آب‌های خنک مؤاخذه و بازخواست میکند. 🍃 ابوحنیفه گفت: درست است من این آیه را این طور تفسیر کرده ام. 🍃 امام فرمود: اگر مردی تو را به خانه اش دعوت کند و با غذای لذیذ و آب خنکی از تو پذیرایی کند و بعد برای این پذیرایی به تو منت بگذارد، درباره ی چنین کسی چگونه قضاوت میکنی؟ 🍃 ابوحنیفه گفت: میگویم آدم بخیلی است. 🍃 امام فرمود: آیا خداوند بخیل است تا اینکه در روز قیامت در مورد غذاهایی که به ما داده ما را بازخواست کند؟ 🍃 ابوحنیفه گفت: پس مقصود از نعمت‌هایی که قرآن میگوید انسان مؤاخذه میشود چیست؟ ✨ امام فرمود: مقصود آن نعمت ولایت ما اهل بیت است. روز قیامت از ولایت ما قرار است سوال شود ✨ 📚 مستدرک الوسائل ج ۱۶ ص ۲۴۷ 👇👇👇 🆔 @salehintehran
🍀 🌺 پیش‌گویی سیدعلی‌آقای قاضی درباره امام خمینی (ره) 🍃آیت‌الله حاج شیخ عباس قوچانی وصی رسمی سیدعلی‌آقا قاضی، نقل کرده که در نجف اشرف با مرحوم قاضی جلساتی داشتیم و غالباً افراد با هماهنگی وارد جلسه می‌شدند و همدیگر را هم می‌شناختند. 🍃در یک جلسه دیدم که سید جوانی وارد شدند، مرحوم قاضی بحث را قطع کرد و به این سید جوان احترام زیاد گذاشت و به او گفت: «آقا سید روح‌الله در مقابل سلطان جور و دولت ظالم باید ایستاد، باید مقاومت کرد، باید با جهل مبارزه کرد» 🍃این در حالی بود که هنوز زمزمه‌ای از انقلاب امام در میان نبود، ولی پس از انقلاب فهمیدیم که مرحوم قاضی آن روز از چه جهت آن حرف‌ها را زد و نسبت به امام احترام کرد. 📚اسوه عارفان، صادق حسن‌زاده و محمود طیار مراغی، ص 92. 👇👇👇 🆔 @salehintehran