▪️پیام تسلیت استاد حجتالاسلام محمدرضا فلاح شیروانی، مدیر موسسه حوزوی فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 👇
هدایت شده از فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
• تسلیت •
«وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ،
اَلَّذِينَ إِذٰا أَصٰابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ،
قٰالُوا إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»(البقرة، 155 و 156)
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️رخنه میجویی خلاص خویشتن
▫️رخنهای جز مرگ ازین زندان که یافت
بامداد ۲۷ بهمن مصادف با شهادت امام موسای کاظم علیه السلام، فاضل ارجمند حجتالاسلام سیدمصطفی مدرس مصلی در راه زیارت امام رؤوف از میان ما پر کشید و به دیار باقی شتافت.
برادر بسیار عزیزی را از دست دادیم. به او امیدهای بسیاری بود و هرچند هنوز در موقف خود به طور کامل نشکفته بود، ولی انسان بزرگی بود.
باید درباره سیدمصطفی کمی تفصیلی سخن گفت. شخصیت او باید برای جوان امروز بازنموده شود تا بیاندیشد که در این زمانه چنین هم میتوان بود.
اندیشهها و ایدههایش برای جوان امروز جذاب است و افقگشاست.
خاطرات زندگیش نیز الهامبخش است.
سالهای سال بود که تلاش میکرد کار بزرگی برای انقلاب بکند. کارهای متنوعی کرده بود و دائما میآموخت و میشنید تا عملیات خود را دقیقتر کند. نقطه عملیات او تیزتر شده بود و سرعت رشدش خیلی بالا رفته بود. اقلا تنها یکی دو سال لازم بود تا بخش خوبی از ثمرات تلاشهای این سالهایش را ببیند. دریغ که خدای بینیاز او را در همین مقطع طلبید و ظاهراً این کارها بدون مجری ماند.
از همه چیز و همه کس میآموخت. با سرعت زیادی در حال اندوختن بود.
نکتههای دقیق را درمییافت و پس از آن نزدش حاضر بود.
اهل یقین بود، اهل توقفها و تردیدهای بیجا و از سر کاهلی نبود، در هدف و مسیر تردید نداشت.
منطق داشت، منطق او پیشرفت کار بود و برای آن بسیار میسوخت و میکوشید و تواضع و فداکاری میکرد.
مهمترین و بارزترین خصلت او این بود که عظمت انقلاب اسلامی را درک کرده بود. انقلاب اسلامی همه وجودش را تسخیر کرده بود.
ریشههای انقلاب را یافته بود و همه آنها را جدی میگرفت. دانشهای حوزوی را از ریشههای قطعی انقلاب یافته بود و با جدیتی مثال زدنی هر محفل علمی وزینی مییافت خود را به آن میرساند تا از تراث معرفتی اسلامی چیز بیشتر و سنگینتری بیاموزد. باز هم شیرینترین گفتگوها برای او گفتگوی عالمانه درباره گذشته، حال و آینده انقلاب بود.
غیر از عشق به اهلبیت که شاید از کودکی با او همراه بود، دردهای معنوی را از ابتدای حیات حوزوی برگزیده بود و علاقه داشت همه چیز را به این افق بکشد و با این رائحه بشنود. شاید زیباترین رائحه حضور و بروز او اخلاص و صداقتش بود.
اگر دردها و غصهها رهایش میکرد او را بسیار اهل رفاقت مییافتی، با گامهای سریعی به سمت رفیق میآمد و در زمان کمی حجم عظیمی از عواطف ناب را به رفیق خود هدیه میکرد.
حجم فعالیتش بالا بود و تنوع آنها تعجب دوستان را برمیانگیخت.
اهل ارتباط بود. در ذهن و سینه وسیعش اشخاص و گروههای زیادی جا میشدند و هر کدام سهمی داشتند. نگاه او به اشخاص و مجموعهها و حرکتها احترامآمیز بود و هرچه میگذشت این خصلت در او برجستهتر میشد. جالب این بود که این ارتباطها او را منفعل و صرفا اهل رفیقبازی نمیکرد. ارتباطها همه با معنا بود.
خدا جابر است و به او صد امید و هزاران طمع داریم، ولی میپرسیم چگونه این ثلمه جبران خواهد شد؟!
┄┅••؛••┅┄
درگذشت این عزیز را به خانواده مکرم، اساتید معزز و دوستان ارجمند ایشان صمیمانه تسلیت میگوییم و روح شریف ایشان را در حشر اصفیای الهی و در جوار امام رؤوف ع میخواهیم.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
◾️◾️@faslefarhang
▪️پیام تسلیت استاد حجتالاسلام محمد عالمزاده نوری، معاونت تهذیب حوزههای علمیه سراسر کشور 👇
◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
خبر ناگوار ارتحال سید مجاهد و فاضل انقلابی «سید مصطفی مدرس» قلب ارادتمندان نهضت امام و مکتب انقلاب اسلامی را سوزانید. مجاهد غیوری که سوز و حرارت و درد و دغدغهی گفتمان انقلاب و رهبری را با پشتکار و مجاهدت و سربازی جمع کرده بود و مصداق التقای بصیرت و جدیت و ایمان و عمل مخلصانهی اسلامی بود.
تعلق خاطر سید، به دغدغههای ولیّ خدا و نایب امام زمان عج و تلاش برای تحقق آرمان بلند اسلام در پدید آوردن تمدن نوین اسلامی و رصد هوشمندانهی موقعیت کنونی این حرکت اجتماعی بزرگ و این منازعهی تاریخی تمدنی از او یک مؤمن آرمانجوی حاضر در میدان پدید آورده بود و او را در خط مقدم حرکت انقلابی نگاه میداشت.
بسط ایمان و معنویت در ساحت تمدن، اندیشه جامعهسازی و مهندسی اجتماعی بر مدار مکتب اهل بیت و معارف امامین نهضت و این اواخر کلیدواژهی اصلاحگری و تعالی اجتماعی او را در امتداد افقی قرار داده بود که خمینی کبیر نشان میداد. آتش افروخته درون او برای قیام لله زبانزد همه دوستان بود و از او نه تنها یک همراه مطیع که یک سرباز شیفته و یاور پاکباختهی مسئول، برای نایب امام زمان ساخت و او را مجاهد گام دوم انقلاب قرار داد.
امید که ارتحال ملکوتی او در شب شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام او را در سایهسار عنایت جدش رسول خدا قرار دهد و خدای متعال به لطف و کرمش این ضایعه جانسوز را بر خاندان مکرمش که خاندان علم و فضیلت است و دوستان و اساتیدش خصوصا فاضل اندیشمند حجتالاسلام فلاح شیروانی تسلیت و التیام بخشد.
ان شاء الله
✍ محمد عالمزاده نوری
🗓 جمعه ٢٨ بهمن ١۴٠١
◾️
@Salehy
▪️خاطرات و توصیفات زیبا و دقیق در رثای شخصیت ناب دوست و برادر عزیزم مرحوم آقا #سید_مصطفی_مدرس، به قلم دوست و برادر عزیزم استاد حجتالاسلام امین اسدالهزاده، در صفحه شخصیشان👇
هدایت شده از احادیث اجتماعی
🏴 در رثای برادر عزیز تر از جانم، سید مصطفی مدرسی مصلّی
🖌 بخش نخست
🔰 سید مصطفای ما را همه می شناختند، البته همه ی همه نه! همه ی کسانی که دغدغه ی انقلاب اسلامی و مکتب امامین انقلاب و بسط توحید و ایجاد تمدن نوین اسلامی دارند، بالاخره روزی گذرشان به دکان آقا سید ما افتاده بود. اگر خودشان سراغش نمی رفتند سید ما سر وقت ایشان می رفت و سعی می کرد از ظرفیتشان برای حوزه ی انقلابی و تربیت طلبه ی عصر انقلاب استفاده کند.
🔰 سید مصطفای ما را همه می شناختند، البته همه ی همه نه! همه ی بچه های مدرسه ی معصومیه و دانشگاه شریف! ورودی سال 90 حوزه بود، از همان اول با پوشش و روحیه ی خاصش خیلی به چشم می زد، چندباری باهاش هم کلام شده بودم. آن سالها دأب این را داشتم که با دانشجویانی که از دانشگاه های مطرح به حوزه آمده اند بنشینم و از دغدغه و اهدافشان سوال کنم! با سید نشستم، دیدم عجب موجودی نابی است! حال و هوایش اصلا به نسل ما نمی خورد. ما در همه در زندگی شهری و دانشگاه رنگ غرب خورده بودیم، ولی سید ناب ناب بود، خالص خالص! گرد مدرنیته و تعفن غرب هیچ بر وجودش ننشسته بود! من در عجب بودم که این سید با این روحیه چگونه چهار سال در دانشگاه شریف وسط تهران درس خوانده!؟ به شوخی بهش می گفتم تو طلبه و با عمامه پا به این دنیا گذاشتی!
💠 https://eitaa.com/ahadith_ejtemai
هدایت شده از الف.دال
🖌 بخش دوم
🔰 سید مصطفای ما را همه می شناختند، البته همه ی همه نه! همه ی کسانی که پای مکتب حکمت و عرفان و قرآن حضرات آیات یزدان پناه و عابدینی (حفظهما الله) رشد و نموّ یافته اند. از همان اوائل شیفته ی استاد فلاح (دام ظله) بود! البته شیفتگی او با ما فرق می داشت، او هر که را دوست داشت برایش هزینه می کرد، وقت می گذاشت و خدمتی انجام می داد، دلسوزانه کار می کرد و اساتید این دلسوزی و سخت کوشی و عشق به خدمت را در وجودش حس می کردند، در نتیجه همه دوستش داشتند. کمی که بیشتر آشنا شدیم ازش درخواست کردم بحثی با هم داشته باشیم، او گفت: درس های ما به هم نمی خورد! درس هایش را پرسیدم. تا گفت نهایه رو امسال مشغول هستم، گفتم من پارسال خودم نهایه را خواندم، ولی بحث نکردم! بیا با هم بحث کنیم. قبول کرد و با حسین آقای مسجدی عزیز بحث سه نفره ای را شروع کردیم. هر روز بالاسر حضرت معصومه (س) مباحثه داشتیم و بعدش با هم به درس خارج نهایه¬ی استاد یزدان پناه (حفظه الله) می رفتیم. یه روز سر بحث با یه حالت شرمندگی چند بار عذرخواهی کرد، گفت ببخشید حالم بد شده و باید چیزی بخورم! فکر کنم قندش افتاده بود! سریع از جیبش بسته ای خارج کرد و قدر عسل در دهانش گذاشت! من متحیر بودم که یه ذره عسل خوردن اینقدر عذرخواهی ندارد، ولی او ادب خودش را داشت. ذهن حادّی داشت، سر بحث وقتی قانع نمی شدم تند حرف می زد و رنگ چهره اش عوض می شد و شاید در تند حرف زدن قدری لهجه هم پیدا می کرد. اول بهش می گفتم سید سر بحث اینقدر عصبانی نشو! بعد دیدم نه! روحیه اش این است، برای هر چیزی که وقت می گذارد دلسوزانه و با جدیت کار می کند. آنچه من عصبانیت می پنداشتم درواقع قطره ای از شور و اشتیاق باطنی بود که جلوه ی ظاهری پیدا کرده بود. حکمت و عرفان را دوست داشت، ولی بیشتر می خواست از این شیر خالص، کره بگیرد لذا از همان ابتداء به دنبال امتداد حکمت و عرفان در صحنه ی سیاسی و اجتماعی بود.
🔰 سید مصطفای ما را همه می شناختند، البته همه ی همه نه! همه ی کسانی که قبل از نماز صبح برای نماز شب و مناجات به حرم حضرت معصومه (س) مشرف می شدند و تا حوالی بین الطلوعین در حرم می ماندند. دأب هر روزه اش بود. سید ما اهل بکاء بود، عجیب در روضه ها گریه می کرد، یکبار در روضه کنار من نشسته بود، در تمام طول روضه داشتم به حال سید غبطه می خوردم، هم اشک داشت و هم ناله، هم زمزمه داشت و هم تجسم! عاشقانه گُر می گرفت، بهش گفتم سید عجب حالی در روضه داری! گفت: امین جان! دیگه پیش من نشین! شاید فکر می کرد بقیه که کنار او نیستند متوجه نمی شوند، ولی نمی شد در روضه نشست و به ضجه¬های سید توجه نکرد. سید ما سراسر شور و احساس بود، زبان شعر را بلد بود، اگر شعر خاصی را حفظ می کردم دوست داشتم اولین نفر برای سید بخوانم، یکبار خاطرم هست که در مسجد معصومیه نشته بودیم، شعری را با کلی آب و تاب خوانم سید گوش داد و پا به پای من گریه کرد، بعد گفت البته این شعر را شنیده بودم، ولی نگفتم تا حست خراب نشود! سید ما هم مناجاتی بود و هم خراباتی، جامع اضداد بود، همان قدر که اهل سجاده و مصلّی بود، خوش مشرب و خوش رو و خوش خنده بود، بعضی شوخی ها را فقط با او می شد طرح کرد.
💠 https://eitaa.com/ahadith_ejtemai
هدایت شده از الف.دال
🖌بخش سوم
🔰 سید مصطفای ما را همه می شناختند، البته همه ی همه نه! همه ی کسانی تو قم به دنبال مشاوری امین برای خروج از بن بست های طلبگی و حوزه بودند، همه ی کسانی که می خواستند از مباحث نظری صرف خارج شده و قدم در عرصه ی عینیت بگذارند. عجیب برای افراد شخصیت قائل بود و برای هر کس وقت می گذاشت. دغدغه مند بود، و این دغدغه اش را با تمام وجودش به انسان منتقل می کرد. شور عجیبی در کلماتش بود، بالاترین گواه صدق و صفای باطنش، چشمان قرمز و اشک زده و صورت سرخ و رگ های بیرون زده از گردنش بود. چقدر سعی داشت نگذارد ما انتزاعی باقی بمانیم! یکبار طرف مشورت دانشجویان پزشکی برای برگزاری اردو در قم قرار گرفته بودم، دعوت اصلی ام به سمت معنویت بود! وقتی به سید مصطفی گفتم، سریع موضع گرفت که دعوت به معنویت بدون کار تشکیلاتی و انقلابی آفت دارد، چون نمی توانند به تنهایی معنویت را نگه دارند! بعدش چند تا شاهد تاریخی برایم ذکر کرد، هر کس غیر از سید آن حرف ها را به من می زد امکان نداشت بپذیرم! سید تنها کسی بود که دوست داشتم مباحث کلان و راهی را که برای چند سال آینده در نظر گرفته ام برایش طرح کنم. چون هم خوب حوصله می کرد و هم خوب می شنید و هم خوب می فهمید و هم خوب نقد می کرد. این بشر دکترای آسیب شناسی داشت، به دلیل تجربه های فراوان و آشنایی با گروه های مختلف و افراد گوناگون، پختگی خاصی در کارهایش پیدا شده بود. آن زمان که ما سرمان فقط تو کتاب و بحث بود، سید با افراد گوناگون جلسات فکری برگزار می کرد. یکبار به شوخی گفتم: اطرافم کلی جلسات و نشست ها برگزار می شود ولی من فرصت نمی کنم هیچکدام را شرکت کنم! با جدیت جواب داد: امین جان! خیلی اشتباه می کنی، خیلی! می دانم سرت شلوغ است ولی اگر تو این جلسات شرکت نکنی فهم درستی از جامعه ی علمی و مسائل علمی و لبه های تولید دانش پیدا نخواهی کرد! حرفش حق بود.
🔰 سید مصطفای ما را همه می شناختند، البته همه ی همه نه! همه ی کسانی که به دنبال کار تشکیلاتی در بستر حوزوی یا دانشگاهی هستند. سید ما نه فقط تشکیلات می فهمید یا اخلاق تشکیلاتی می دانست یا روح تشکیلات را بلد بود، اصلا خودِ خودِ تشکیلات بود. بلد بود چگونه افراد را در موضع خودشان فعال کند، با همه مدارا کند و بدون آنکه افراد احساس کنند به اندیشه یا عملشان تعرّضی صورت گرفته است. تو جریان شناسی گروه های فعال در قم و تهران بی نظیر بود، آن هم نه شناسایی از دور و انتزاعی بلکه از نزدیک و کاملا عینی! در مورد هر گروه یا نحله ای در قم می خواستم اطلاع کسب کنم اولین طرف مشورت همیشه سید مصطفی بود، با هر کس هم که می خواستم ارتباط بگیرم اولین پُل همیشه خودش بود. با افرادی که شاید من ده دقیقه هم نتوانم فکرشان را تحمل کنم، سید رفیق بود! ما همیشه به لبه های اندیشه ی افراد و مواضع اختلاف توجه می کنیم، ولی سید به جان افراد و وجوه اشتراک نگاه می کرد. به شوخی بهش می گفتم سید! نگاه ما هنوز اصالت ماهوی است، ولی اصالت وجود در جان تو نشسته و طرز نگاهت را عوض کرده! در مباحثه با دوستان وقتی تند می شدم، اولین نفری که ترمز مرا می کشید سید مصطفی بود. امین جان! قدری آرام تر! مواظب باش قلمت کدورت در دل ها ایجاد نکند.
💠 https://eitaa.com/ahadith_ejtemai
هدایت شده از احادیث اجتماعی
🖌 بخش پایانی
🔰 سید مصطفای ما را همه می شناختند، البته همه ی همه نه! همه ی کسانی که دنبال دوستی مهربان و دلسوز در فضای طلبگی بودند. سید بهترین رفیق بود، بهترین هم کلام، بهترین یار غار و دوست عزیز تر از جان! هر از گاهی بهش پیام می دادم سید جان! خیلی دلم برایت تنگ شده، قبل مرگم نفسی مهلت دیدار بده! بلافاصله می گفت دل منم خیلی برایت تنگ شده، کی فرصت داری همو ببنیم؟ هر دو سر شلوغ بودیم! یه بار مخش رو زدم که شام بیاد منزل ما با هم پیتزا بخوریم، آمد یک پیتزا هم آورد ولی خودش نخورد! هر کار کردم نخورد! گفت آمدم فقط کنارت باشم وگرنه الان هیچ میلی ندارم! تو بخور من از خوردن تو لذت می برم! این "جان" آخر اسم ها از زبانش نمی افتاد. امین جان! وحید جان! حسین جان! این جان فقط لفظ نبود، به راستی معنای ذیلش را قصد کرده بود، چرا که همه جان او بودند و او همه ی جانِ همه! این اواخر چقدر هر دو مشتاق بودیم مباحثه ی کتاب "فلسفه ی فرهنگ" استاد یزدان پناه رو با هم داشته باشیم بلکه یه راهی در جهت ارتقا و بسط اندیشه ی استاد در بستر اجتماعی ایجاد کنیم. اما چه حیف! تو ماندی و زمان ما را با خود دارد می برد! تو رفتی تا با معشوقانت هم کلام شوی و ما ماندیم و یک عمر حسرت و خاطره مجالست با تو!
🔰 سید مصطفای ما را همه می شناختند، البته همه، همه ی او را نمی شناختند بلکه هر کسی از جهت و حیثیتی! بعضی به لباس ویژه و پوشش خاصش، بعضی به شور حسینی و ذهن داغش، بعضی به نماز شب و مناجات سحرش، بعضی به اندیشه ی راهبردی و عمق تفکرش، بعضی به حکمت و عرفان و مبانی عمیقش، بعضی به آرمان ها و اهداف عالی اش، بعضی به انتقادهای کوبنده و نگاه نافذش و بعضی به مهربانی و حس برادری اش و بعضی به خنده های زیبا و شوخ طبعی اش، بعضی به اشک و آه و سوز روضه اش، بعضی به دل رئوف و چشم دغدغه مندش! بعضی و بعضی و بعضی. برادر عزیز تر از جان ما هم سید بود، هم مصطفی بود، هم مدرّس بود و هم مصلّی! اینها همه البته خصال نیکوی سید ما بود، او همه بود و هیچ یک نبود، شاید او بهتر از همه خودش را وصف کرد او از ربیّون بود و إلی الله راغب.
🖋 امین اسداله زاده داریانی 28 بهمن 1401
💠 https://eitaa.com/ahadith_ejtemai
30.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️سخنان انگیزهساز با سوز دل و دلنشین دوست و برادر عزیزم حجتالاسلام حمزه وطنفدا در رثای دوست و برادر عزیزمان مرحوم آقا #سید_مصطفی_مدرس👆
📌امروز جمعه ٢٨ بهمن ١۴٠١ در مراسم تشییع پیکر سیدمصطفی در امامزاده جعفر شهر یزد
▪️شب اول قبر آقا سیدمصطفای عزیزمان امشب، در شب مبعث حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) خواهد بود 😭
🔸
@Salehy
▪️پیام تسلیت استاد حجت الاسلام و المسلمین محمد قمی، ریاست سازمان تبلیغات سراسر کشور 👇
◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
◾️ انا لله و انا الیه راجعون ▪️
اولین بار نیست عزیزی از دست میدهم اما سختیاش برایم کم نشده؛ من که خود را از صاحبانِ عزا میشمارم و برادر از دست دادهام، باید برای پارهی تنم پیام تسلیت بنویسم. در رثای صدیق مجاهد و سختکوش و مهربانم آقاسیدمصطفای دوستداشتنی که رفتنش جگرم را سوزانده و بغض راه نفسم را تنگ کرده است. از میان مضامین بسیاری که جلوی چشمان اشکبارم جلوهنمایی میکنند، به اندکی بسنده میکنم؛ اولین بار در اواخر شهریور ۱۴ سال پیش در اردوی ورودیهای دانشگاه صنعتی شریف که از دارالولایه محضر امام رئوف مشرف شده بود و از مهر همان سال در مسجد دانشگاه یا خوابگاه شهید شوریده و دیگر مجالها، از پرسشهایش سر کلاسِ درس و انگیزهها و مسئلههایش در مقام مشاوره، بارها و بارها از سطح دغدغههای او به وجد آمدهام تا امروز که در ایام زیارتی، سمت نورِ شمسالشموس دوید و پرگرفت و آسمانی شد و منِ متحیر، سوگمندانه؛ سیّد را ملحق به رفقا و شاگردان شهیدم میبینم و به عظمت مکتبی که همچون ایشان، بسیار پرورش میدهد میاندیشم و سرزنشگر خویشم که همچنان پای در گِل گرفتار ماندهام. سالها به حسبِ ظاهر منِ کمترین، مربّیاش بودهام و اویی که از همه میآموخت، هوشمندانه و مؤدبانه در قالب مشاوره و سوال و رفتار، به من تذکر میداده و من از تخلق، ادب، بیتکلفبودن، نجابت، و دلسوزیاش دور از هر تعارفی درسها گرفتهام. مهمترین ویژگی این جوان مومن انقلابی و مبارز، اما، یقین او بود به حقانیت اسلام ناب و مکتب امام رضوانالله تعالی علیه و انقلاب عظیم اسلامی. بخشی از تجلیات این باورمندیِ با تمام وجود و به تبع، دغدغهمندی و دردمندیِ از عمق جان، حرارت و شور صادره از وجودش و گرمابخشی محافل حوزه و دانشگاه بود.
در زمانهی جهادتبیین، تدوین و عرضهی سطور مورد نیاز امروز از اسلام ناب بیش از پیش وجههی همّتِ او بود.
فقدان ناگهانیِ فاضل اندیشهورز و محقق انقلابی، ضایعهای تأسفبرانگیز بود و برای جبرانش چشم به آسمان دوختهام و به دادار جبّار برای تکوّن بسیج دانشجو و طلبه امید بستهام.
رحلت این نهال قدکشیدهی بوستان ولایت را به خانوادهی شریف و پاکطینت او و عموی عالم و بزرگوار ایشان و نیز دوستان و همسنگران وی، علیالخصوص به حضرت استاد فلاح شیروانی زیدعزه تسلیت عرض میکنم و برای همهی بازماندگان، صبر و شکیبایی و استواری بر طریقش مسئلت دارم و علوّ درجات را از حضرت حق خواستارم.
✍ محمد قمی
🗓 جمعه ٢٨ بهمن ١۴٠١
◾️
@Salehy
▪️پیام تسلیت استاد حجتالاسلام والمسلمین حمید ملکی، قائم مقام محترم مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور 👇
◾️
◾️ إنا لله و انا الیه راجعون ◾️
با شنیدن این خبر، یکباره قلبم ایستاد و ذهنم ازکارافتاد.
احساس کردم دوران دفاع مقدس است و خبر شهادت یکی از دوستان بسیار عزیزم را شنیدم.
بوی شهادت از این خبر استشمام کردم. شهیدی از تبار عارفان عاشق، پاکبازان صادق، زاهدان بصیر، تیزهوشان عابد و مجاهدان شجاع اهل بیت و امام رئوف، دلباخته امام رضا، سرباز پاکباخته امام زمان، مطیع و شیفته امام خامنهای.
خدایا شاهدی که دلم سوخت از این خبر، خدایا به پدر و مادرش صبر عنایت کن.
به پدر عزیز و مادر مهربانش و دوستان و اساتید تسلیت عرض میکنم.
خداوند این مصطفای اصطفا شده را با اجداد گرامش محشور فرماید.
✍ حمید ملکی
🗓 جمعه ٢٨ بهمن ١۴٠١
◾️
@Salehy
بسم الله
🔰 *دعا و زیارات مخصوص شب و روز مبعث*
🔸
🔸حتما امشب دعای مخصوص شب مبعث را که در مفاتیح الجنان هست با توجه به معانی و حقایق ملکوتیش بخوانید.
👌 با این دعا *معرفت و محبتِ «تجلی اعظم الهی در نبیخاتم محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله)»* را به جان بنوشید.
🔻دعایی که ابتدا به این👇 بیان است:
💥 *«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُك بِالتَّجَلِّى الْأَعْظَمِ، فِى هٰذِهِ اللَّيْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمُرْسَلِ الْمُكَرَّمِ، ...»* 👇
🌐 https://erfan.ir/m96 متن کامل دعا
🔸
🔸 همچنین در شب و روز مبعث، از افضل اعمال زیارت حضرت وصی و برادر پیامبر (صلی الله علیه و آله) *مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)* است.
👌 زیارت امام علی (علیه السلام) را هم با خواندن *«زیارت امین الله» و «زیارت رجبیه»* و هم با خواندن *«زیارت مخصوص ایشان در شب و روز مبعث»* 👇 بخوانید.
📌 *زیارت ویژۀ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در شب و روز مبعث* 👇(به نقل مفاتیح الجنان از شیخ مفید و سیدبن طاووس و شهید اول)
🌐 https://erfan.ir/m230
🔸
📌 *زیارت رجبیه* | الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَشْهَدَنا مَشْهَدَ أَوْلِيائِهِ فِى رَجَبٍ، ... 👇
🌐 https://erfan.ir/m85
🔸
📌 *زیارت مخصوصه مبعث به نقل مزار قدیم* | السَّلامُ عَلَىٰ أَبِی الْأَئِمَّةِ وَ خَلِيلِ اَلنُّبُوَّةِ (مَعْدِنِ النُّبُوَّةِ) وَ اَلْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ، ... 👇
🌐 https://erfan.ir/m220
🔸
#مبعث
#اذکار
🔸
@Salehi786
@Salehy
▪️امشب #نماز_شب_اول_قبر بخوانیم برای زائرُالرضـا *مرحوم سیدمصطفی (علیرضا) مدرس مصلی*، که ایشان هم الان در ملکوتِ هستی و محضر اولیاء الرحمن محمدیّین (علیهم السلام) ما را یاد کنند و دعایمان کنند🙏
[چون اسمشان در شناسنامه سیدعلیرضا بود لذا در دعای آخر هم سیدمصطفی را میگویید و هم سیدعلیرضا] 👇
🔴 #نماز_لیلة_الدفن :
▪️*برای مرحوم «سیدمصطفی (علیرضا)» ابن «سیداحمد»*
👇👇👇
🔸 #روش_اول: « در رکعت اول یک مرتبه سوره حمد و #۲_مرتبه سوره توحید (قل هو اللَّه)
و در رکعت دوم یک مرتبه سوره حمد و #۱۰_مرتبه سوره تکاثر را بخوانند.»
و بعد از سلام نماز بگوید:
« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ *سیدعلیرضا المعروف بسیدمصطفی ابن سید احمد* »
🔸
🔸 #روش_دوم: «بعد از حمد #یک_مرتبه آیت الکرسی،
و رکعت دوم بعد حمد #۱۰_مرتبه سوره قدر»، بعد نماز :
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ *سیدعلیرضا المعروف بسیدمصطفی ابن سید احمد* »
🏴
🔴 @Salehy
🌷عید سعید مبعث بر همه شما مبارک🌷
📌در ادامه، فایل صوتی سخنرانی امشب، در شب مبعث حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله)، شام جمعه ٢٨ بهمن ١۴٠١
💥 با عنوان *«مبعث، نقطهی ارتباط و اتصال به حقیقت نور محمدیه (صلی الله علیه و آله)»* 👇
🌐 eitaa.com/salehy/2758 ایتا
🌐 t.me/salehi786/5955 تلگرام
1401-11-28 مبعث نقطهی ارتباط و اتصال به حقیقت نور محمدیه -صلی الله علیه و آله- - سخنرانی شب مبعث ٢٨ بهمن ١۴٠١ .mp3
33.38M
🔸 *«مبعث، نقطهی ارتباط و اتصال به حقیقت نور محمدیه (صلی الله علیه و آله)»*
🔈 #سخنرانی حجتالاسلام صالحی
📌 جمعه ٢٨ بهمن ١۴٠١
🔸
🔸نکات معرفتی و سلوکی از :
🔻میثاق انبیاء به ایمان بر نبوت و ولایت پیامبرخاتم👇
⚡️آل عمران٨١: و اذ اخذ الله میثاق النبیین... ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم لتؤمنن به و لتنصرنه قال أ أقررتم و أخذتم على ذلكم إصري قالوا أقررنا
🔸
🔸آیات قرآن که عیناً صفات الهی را محقق در خلق عظیم پیامبر (ص) میداند:
🔻 *رحمت*
⚡بسم الله الرحمن الرحیم
⚡و رحمتی وسعت کل شئ فسأکتبها للذین یتقون
⚡و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین
🔻 *رئوف / رحیم / عزیز*
⚡لقد تاب الله... إنه بهم رئوفٌ رحیم
⚡لقد جاءکم رسولُ من انفسکم عزیزٌ... بالمؤمنین رئوفٌ رحیم
⚡و لله العزّة و لرسوله
🔻 *کریم*
⚡فانّ ربی غنیٌّ کریم
⚡انه لقولُ رسولٍ کریم
🔻 *داعی / هادی*
⚡والله یدعوا الی دارالسلام و یهدی من یشاء الی صراط مستقیم
⚡و داعیاً الی الله باذنه
⚡و إنک لتهدی الی صراط مستقیم
🔻 *ولـیّ*
⚡الله ولیّ الذین آمنوا
⚡النبی اولی بالمؤمنین
⚡إنما ولیّکم الله و رسوله والذین آمنوا
🔻 *علیم*
⚡علّمک ما لم تکن تعلم
⚡کما ارسلنا الیکم رسولا... و يعلّمكم ما لم تکونوا تعلمون
🔻 *عظیم*
⚡هو العلی العظیم
⚡و إنک لعلی خلق عظیم
🔻 *شهید (شاهد)*
⚡انه علی کل شئ شهید
⚡و یکون الرسول علیکم شهیدا
⚡و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون
🔸
🔻حدیث پیامبر (ص) به جابر
⚡نور نبیّ شما، اولین خلق الهیست که با آن تمام هستی و کل خیرات و روح انبیاء الهی خلق شد
noo.rs/X7qZo
🔻خلقت اهل بیت از همان نور
eitaa.com/salehy/2590
🔸
@Salehy
هوالحکیم🌷محمّدحسین صالحی
🔸 *«مبعث، نقطهی ارتباط و اتصال به حقیقت نور محمدیه (صلی الله علیه و آله)»* 🔈 #سخنرانی حجتالاسل
🔸دستورالعمل مجرب صلوات فتح که در انتهای جلسه خوانده شد👇
🔻صلوات فتح
(صلوات چهلبندی که در چهل صبح میخوانند)
📌چهل روز بعد نماز صبح، روح پیامبر (ص) را حاضر بدان و خطاب به ایشان این صلوات چهلبندی را بخوان. باذن الله حاجتروا میشوی👇
🌐 noor-s.site/vb/showthread.php?t=737
🌐 lib.eshia.ir/41772/7/235
(تفسیر روح البیان، ج۷ ص٢٣۵و٢٣۶)
🔸
📌و نیز این👇صلوات مشابه صلوات فتح
🌐 http://noo.rs/dzrDQ در المزار الکبیر
🌐 http://noo.rs/t486y در بحارالانوار
#اذکار
🔸
@Salehy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 همین الان👆 در عید مبعث زیر قبه مبارکه و کنار ضریح مطهره مولا علی بن موسی الرضا المرتضی (علیه السلام) نائب الزیاره و دعاگوی همه شما و خانواده تان هستم
🔴 بسم الله الرحمن الرحیم
🙏 یَا لَطِیفُ أَدرِکنِی بِلُطفِکَ الخفی
🔸
@Salehy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸در این روزهای انتهایی ماه رجب که ماه ولایت و باب ورود به ماه شعبان المعظم و حرم پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) است:
⚡همنَفَس و همدل با ذکر و نَفَسهای مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) شویم و جز خدا در حرم الهی نبینیم و لحظاتی با نَفَسهای مولا بگوییم:
💥 *«یا هُـو، یا مَن هُـو، یا مَن لا هُـو إلا هُـو»*
#اذکار
🔸
📌کلیپ سخنان #استاد_فروغی در کانال فروغ توحید
ایتا
🌐 eitaa.com/forooghetohid/1414
تلگرام
🌐 t.me/forooghetohid/3038
🔸
@Salehy
الان👆 سحرگاه بارگاه سلطان طوس، شمس الشموس، انیس النفوس، مولا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)
ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است
ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم
صوفی صومعهی عالم قدسم، لیکن
حالیا دیر مغان است حوالتگاهم
پیر میخانه سحر جام جهان بینم داد
و اندر آن آئینه از حسن تو کرد آگاهم
بر سَرِ شمعِ قَدَت، شعلهْ صفت مى لرزم
گرچه دانم، که هواىِ تو کُشَد ناگاهم
مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود
آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم
خوشم آمد که سحر خسرو خاور میگفت
با همه پادشهی بندهی تورانشاهم (بند خراسانشاهم)
حافظ
🔸
@Salehy
هوالحکیم🌷محمّدحسین صالحی
بسم الله
🔸 شرح این ابیات حافظ:
🔻از کتاب جمال آفتاب، ج۷، ص١۵٩ الی ١۶٣
🔸
⚡ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است
⚡ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم
اى دوست! چرا به خود نبالم که مرا به بندگى خود پذیرفته اى و در پیشگاهت مقامى خوش دارم، که:
الهى کَفى بىعزّاً أن اَکونَ لک عبدا،
و کَفى بى فخراً أن تَکونَ لى رَبّا،
الهی أنتَ لى کما اُحِبّ فَوَفِّقنى لِما تُحِبّ.
(بار الها همین مرا بس که بنده تو باشم، و همین افتخار کفایتم مى کند که تو پروردگارم باشى! تو آنچنانى که دوست مى دارم، پس مرا آنچنان کن که دوست مى دارى.)
از آن بیم دارم که تند باد حوادث و پیشامدهاى روزگار از این نعمت پر ارزش و مقام و منزلت والا (یعنى بندگى) جدایم کند.
و ممکن است معنى این باشد که:
من ذرّه خاکى هستم، و انس با تو را خوش مىدارم، ترسم از آن است که نسیمهاى رحمتت به نیستى و نابودىام کشد.
و در واقع با این بیان، اظهار اشتیاق به وصال و فناء خود مى نماید.
⚡صوفىِ صومعهی عالَم قُدسم، لیکن
⚡حالیا دیرِ مُغان است حوالتْگاهم
کنایه از اینکه:
مُرغِ باغِ ملکوتم، نِیَم از عالَم خاک
چند روزى قفسى ساخته اند از بدنم
و نیز:
من شاهبازِ عالَم قُدسم، نه کِرْمِ خاک
من نیستم ز اهل زمین، آسمـــانىام
و یا معنى این باشد که خداوند مرا از نور خود برگزید، و در مقامِ «لا اسم و لا رسمى» جاى داشتم، به عالَمِ «إنّی جاعلٌ فی الأرض خلیفةً» بیاوردم، و تعلیم اسمائم فرمود، و مظهر اسماء و صفات، بلکه جامع کمالاتش قرار داد، و چند روزى به این مقام و منصبم بخواند و خلیفهام نام برد، و سپس به منزل اصلىام، که «إنا لله و إنا إليه راجعون» و نیز «و أنَّ الی ربّکَ المنتهیٰ» هست باز توجّه داد.
👌و شاید منظور از «مغان»، انبیاء و اولیاء معصوم الهی (علیهم السلام) باشند [و «دیرِ مغان» هم محضر و حرم مطهر اولیاء معصوم (علیهم السلام) باشد] ، یعنى:
حضرتِ محبوب مرا به عالم بشرى آورد، و براى تکمیل نفس خویشتنم، حوالت به محضر انبیاء و اولیاء معصوم (علیهم السلام) داد، تا از راه آنان، باز به منزلگاهِ «لا اسمى و لا رسمى» باز گردم.
⚡پیر میخانه، سحر، جامِ جهان بینم داد
⚡واندر آن آئینه، از حُسنِ تو کرد آگاهم
سحرگاهان، جامى از «شراب ولایت دوست» را از دست آن که واسطه فیض اوست، و خود، میخانه و یا کلیددار میخانه است، و تجلّى تام الهى است، گرفتم، یعنى از حضرت رسول الله (صلى الله علیه و آله)، و یا از مولا على (علیه السلام) [و نیز اولاد طاهرش از امامان معصوم (علیهم السلام) ]، که «الیوم اکملتُ لکم دینکم، و اتممت علیکم نعمتی» در بارهاش نازل گردیده، و به منصبِ «مَن کنتُ مولاهُ، فهذا علیٌّ مولاه» نائل گشته است.
اینجا بود که حقیقت عالم بر من روشن گشت، و جمال دوست را به حسن و زیبایى در آن شخصیتی که وجودش «جام شراب ولایت الهی» است مشاهده نمودم (یعنی در شخصیت رسول الله -صلى الله علیه و آله- و علىّ [و اولاد معصومش] -علیهم السلام-).
و یا بخواهد بگوید: «پیر میخانه»، یعنی حضرت رسول الله (صلى الله علیه و آله) و یا على [و اولاد معصومش] (علیهم السلام)، حقیقتِ نوری خود را، که مظهر اتمّ کمالات حضرت دوستند، به من نمایاندند و از حُسن و زیبایى تو آگاهم نمودند.
⚡بر سَرِ شمعِ قَدَت، شعلهْ صفت مى لرزم
⚡گرچه دانم، که هواىِ تو کُشَد ناگاهم
محبوبا! دانستهام هر که هواى تو را به سر گیرد، به فنای خود دست زده؛ امّا نمىتوانم هواى تو از سر بیرون کنم، و به پاى قامت و جمالت نسوزم و نلرزم؛ چون فانیام خواهى ساخت. آن قدر به پیشگاهت خواهم ایستاد و سوخت، تا به مقام فنا گرایم و مرا بپذیرى.
بخواهد بگوید:
الهی! و الحقنی بنور عزّک الأبهَج فَأَکونَ لک عارفا، و عن سواک منحرفا، و منک خائفاً مراقبا، یا ذا الجلال و الاکرام.
(بار الها! و مرا به درخشانترین نور مقام عزّتت بپیوند تا عارف تو بوده، و از غیر تو رو گردانده و تنها از تو خائف و مراقب باشم، اى صاحب بزرگوارى و کرامت!)
⚡مست بگذشتى و از حافظت اندیشه نبود
⚡آه! اگر دامنِ حُسن تو بگیرد آهم
اى دوست! به خود و جمال خود مى بالى (و حق است که ببالى)، مىگذرى و نظرى به این خسته دل نمى کنى. روزى شود که آهِ آتشبارِ من دامن حُسن و جمال تو را بگیرد، و به وصالت برسد. گلهاى است عاشقانه.
در جایى مى گوید:
دوتا شدم چو کمان از غم ونمى گویم
هنوز ترک کمان ابروان تیر انداز
هزار دیده به روى تو ناظرند و تو خود
نظر به روى کسى بر نمىکنى از ناز
⚡خوشم آمد که سحر، خسرو خاور مى گفت:
⚡با همه پادشهى، بنده تورانْشاهم
منظور از «خسرو خاور» خورشید است که بر عالم روشنایى مى بخشد و حکومت مى نماید. شاید بخواهد با این بیان به عظمت ملک «تورانشاه» [یعنی صاحب مقام ولایت] اشاره کند، که: شمس و خورشید هم بندهی به فرمان اوست و بر ملک او مىتابد.
🔸
@Salehy