eitaa logo
صالحین تنها مسیر
233 دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
271 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
صالحین تنها مسیر
#برنامه_جامع_تربیت_دینی87 ➖🎗🔴📡🔹⛔️ #مبارزه_با_راحت_طلبی 9 "آموزش و تمرین مبارزه" 🔷حاج آقا شما میگید
🔷🔺🔷✅🔷 10 "حالیش کن!" 🔷یه حرفی رو باید به نفس راحت طلب خودتون بگید: "اینکه رنج وجود داره". و این رنج هم طبیعت دنیاست. 🔵 همین که ما مجبوریم بین علاقه هامون انتخاب کنیم رنج آور هست. 🔺همین که ما در دنیا بیمار میشیم، رنج طبیعی دنیاست. ⏰همین که در دنیا گذشت زمان وجود داره باعث رنجه. همین که مرگ هست... همین که ما محدودیت مکان داریم و... 🎛همگی رنج های طبیعی دنیاست. ⛔️اینطور نیست که مولای ما از رنج کشیدن ما خوشحال بشه. ⚠️بلکه این رنج ها به خاطر شرایط دنیاست. ✔️خداوند متعال همیشه رنج های ما رو کاهش میده. 🔷هر کسی توی زندگی خودش نگاه کنه میبینه با این همه هواپرستی و گناهی که کردیم 🔴طبیعتا باید خیلی بیشتر رنج میکشیدیم 💖اما خب خداوند متعال لطف کرده جلوی بسیاری از رنج ها رو گرفته.☺️ 🔺کسی که عبد بشه خداوند دستانش رو میگیره و از روی رنج های طبیعی دنیا هم عبورش میده...💖💗 دیگه براش زمان و مکان محدودیت نداره و لذت های باورنکردنی میبره. 💯💥 وجود رنج رو به هوای نفس راحت طلبت حالی کن. همه ی عالم منتظرت هستن... هنوز توی راحت طلبیت گیر کردی؟! تنهامسیر
صالحین تنها مسیر
🍀#آشتی با خدا ٢٥ قرآن در تذکري بسيار عميق و عالمانه مي فرمايد: «فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدَّينِ حَني
🍀 با خدا. ٢٦ هر كس به اندازه اي كه به خدا نزديك شود به «خود»ش نزديك شده است. در اين رابطه باهوش و كم هوش هم ندارد، همه به يک اندازه در فطرت خود با خدا مأنوس اند.🌷🍀 ممكن است كسي كه باهوش است در امور زندگي دنيايي و يا در فهم مطالب علمي موفق تر باشد، اما همه در داشتن سرشت الهي و در امکان ارتباط با خدا يکسان و مشترک اند، حتي در داشتن فطرت الهي، كافر و مؤمن هم ندارد. «جان» همة انسان ها بر پايه و اساسي الهي سرشته شده است.🍃🍀 و سرماية واقعي و ارزش حقيقي هركس به اندازه اي است كه توانسته باشد انتخاب هايش را بر اساس فطرتش انجام دهد، 👆👆 اين است آن چه براي او مي ماند. لذا خداوند در آيه فوق مي فرمايد: «ذلِكَ الدّينُ الْقَيَّم»، هركس به اندازة دينداريش که همان عمل به فطرت است سرماية حقيقي و پايدار دارد. 🍀🌿 در بحث قبلي گفته شد كه آرامش ابدي در اثر ارتباط پيدا كردن با خدا فرا مي رسد و آرامش خيالي غير پايدار است؛ 👌👀 و اين جا مي گوييم آن چيزي براي انسان مي ماند كه فطري و ديني باشد و بقيه كارها در جان انسان جا ندارد و براي انسان نمي ماند. غذاي لذيذي كه يک نفر در 15 سال پيش خورده است فعلاً هيچ حضوري در جان او ندارد، اما حرف حقي كه در 15 سال پيش زده يا عبادتي كه كرده است همچنان در «جان» او گرم و شعله ور است. 🌿 كار غير الهي مانند مدل لباس، ناپايدار است. يعني اگر كارهاي انسان بر اساس خيالات باشد و ريشه در فطرت او نداشته باشد، نه تنها براي او باقي نمي ماند بلكه پس از مدتي «خود» انسان از آن كاري كه در گذشته انجام داده است فرار مي كند! 🍁🍂 آيه فوق مي فرمايد كسي كه مي خواهد زندگيش به سراب و بطلان كشيده نشود و كارهايش براي او سرمايه شود بايد روش حنيفان را که همان انبياء الهي هستند و بر مبناي فطرت خود عمل مي کنند داشته باشد و سعي کند همواره فطرت خود را بيدار نگه دارد. 👀👌 «وَلكِنَ اَكْثَرَ النّاسَ لا يَعْلَمُونَ»؛ اما اكثر مردم از اين نكته غافلند كه «خدا» - كه نزد هر كسي هست- عامل نشاط و آرامش است و نمي دانند که انسان، فقط با دينداري مي تواند فربه و با نشاط شود، 🌿🍀🌿 پس به خيالات و تجملات واهي دل مي بندد و پس از مدتي سرد و بي خدا و پوچ مي شود. در حالي كه خدا عامل نشاط و آرامش آن ها خواهد بود و بايد به «خود»شان رجوع كنند و خدا را نزد «خود» بيابند. 🌺 ادامه دارد... استاد طاهر زاده @saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
#او_را....125 زهرا که تو جمعیت گم شد،ازشون فاصله گرفتم و به طرف همون در و رد پاها یا به قول زهرا عه
.... 127 از همون اول میفهمیدم یه الدنگ از حماقتت سوءاستفاده کرده و مغزتو پر کرده! -من با آخوندا کاری ندارم! من فقط حرف خدا رو گوش دادم. همین. از قهقهه ی عصبیش بیشتر ترسیدم. -چی چی؟؟یه بار دیگه تکرار کن!!خدا؟؟ دوباره هلم داد -آخه گوسفند تو میدونی خدا چیه!؟ تو تو این خونه حرفی از خدا شنیدی!؟ دختره ی ابله!کدوم خدا!؟ سعی کردم تعادلم رو حفظ کنم. -همون خدایی که من و شما رو آفرید!همون خدایی که تو همین خونه به من کمک کرد تا بشناسمش! همون خدایی که اینهمه مال و ثروت بهتون داده! دوباره خندید -عههه؟آهان!!اون خدا رو میگی؟؟ بلندتر خندید و یدفعه ساکت شد و با حرص نگاهم کرد -احمق بیشعور!حیف اونهمه زحمت که برای تو کشیدم! پس بین من و مامانت و تمام این ثروت که قرار بود بعد از من به تو برسه و خدا،یکی رو انتخاب کن!! اگر ما رو انتخاب کردی،همه چی مثل قبل میشه و همه اینا رو یادمون میره، ولی اگر اون رو انتخاب کردی،هم دور ما رو خط میکشی،هم دور ثروت مارو. چون یه قرون هم بهت نمیدم و از ارث محرومت میکنم!برو گمشو تو اتاقت و قشنگ فکر کن! هلم داد سمت پله ها و داد زد "برو تو اتاقت" خسته و داغون به اتاقم رفتم و در رو بستم و با گریه رو تختم افتادم فکرنمیکردم اینقدر بی رحمانه برخورد کنن؛ یا بهتره بگم فکر نمیکردم بخوان همه چی رو ازم بگیرن! تو دوراهی سختی مونده بودم. میدونستم خدا از همه بهتره اما اون لحظه یه ترسی به دلم چنگ میزد. چون علاوه بر مامان و بابا،باید قید تمام امکانات رو هم میزدم! از بی رحمیشون دلم بدجور گرفته بود... میدونستم عهد بستم،اما گذشتن از این ثروتی که تا چند ساعت پیش مال من بود،از اونی که فکرش رو میکردم سخت تر بود! مغزم قفل کرده بود. ترجیح میدادم بخوابم تا مجبور نباشم به چیزی فکر کنم! صبح با سر درد شدیدی از خواب بیدار شدم. حوصله ی دانشگاه رو نداشتم. رفتم حموم و دوش رو باز کردم. قطرات آب با قطرات اشکم مخلوط میشد و روی تنم میریخت.😭 اما آب هم نتونست دلم رو آروم کنه! 😞😞 موهام رو لای حوله پیچیدم و از حموم بیرون اومدم. تمام طول روز یه گوشه بق کرده بودم و تو خودم بودم. دلم نمیخواست فکرکنم. یعنی میترسیدم که فکرکنم! گاهی میخواستم تمام دیروز رو از یاد ببرم. حتی خودم رو به اون راه میزدم که متوجه زمان نماز نشم! دیروز متولد شده بودم و امروز نمیدونستم باید مثل یه جنین بی جون سقط بشم، 😭 یا قوی باشم و برم به استقبال روزهای سخت.... 😓 جواب زنگ های زهرا رو هم ندادم! سرم رو پایین میگرفتم تا با جملات روی دیوار،رو به رو نشم! 😞 قبل از اومدن مامان و بابا زنگ زدم تا برام غذا بیارن. قصد نداشتم امشب از اتاق بیرون برم،چون هنوز تصمیمم رو نگرفته بودم! و اون شب بعد از مدت ها با قرص آرامبخش خوابیدم.... من بخاطر نپذیرفتن این رنج،دوباره به عقب برگشته بودم و این احساس ضعف،برام از همه چیز بدتر بود! "محدثه افشاری " ❤️ .... 128 صبح با صدای زنگ گوشیم،چشمام رو باز کردم. شماره ناشناس بود. -بله؟ -سلام خانوم. وقت بخیر. -ممنونم .بفرمایید؟ -من از بیمارستان تماس میگیرم،ممکنه تشریف بیارید اینجا؟ سریع نشستم.😰 -بیمارستان؟برای چی؟ -نگران نشید. راستش خواهرتون رو آوردن اینجا،خیلی حال خوبی ندارن. -من که خواهر ندارم خانوم! -نمیدونم. شماره ی شما به اسم آبجی سیو بود. بدنم یخ زد! -مرجان؟؟؟ -نگران نباشید؛ممکنه تشریف بیارید بیمارستان؟ اینجا همه چی رو میفهمید. -بله بله،لطفا آدرس رو بهم بدید. از دلشوره حالت تهوع گرفته بودم،خدا خدا میکردم که اتفاقی براش نیفتاده باشه! سریع مانتوم رو پوشیدم و از خونه زدم بیرون. فاصله ی خونه تا اونجا زیاد بود. فکرم هزار جا رفت،مردم و زنده شدم تا به بیمارستان برسم. سریع ماشین رو پارک کردم و دویدم داخل. مثل مرغ سرکنده اینور و اونور میرفتم و از همه سراغش رو میگرفتم تا اینکه پیداش کردم. ولی روی تخت و زیر یه پارچه ی سفید... دنیا دور سرم چرخید. به دیوار تکیه دادم و همونجور که نفس نفس میزدم با بهت و ناباوری بهش خیره شدم... یه جوری خوابیده بود که انگار هیچوقت بیدار نبوده! دستم رو گذاشتم لبه ی تخت و از ته دل زجه زدم. 😭😭😭😭 بیمارستان رو گذاشته بودم روی سرم. هر دکتر و پرستاری رو که میدیدم یقش رو میگرفتم و فحشش میدادم.😭 جمعیت زیادی دورم جمع شده بودن. مرجان رو بغل کردم و بلند بلند گریه میکردم. لباس مناسبی تنش نبود،دوباره پارچه رو کشیدم روش تا تنش مشخص نشه! تمام غم های عالم ریخته بود رو دلم... یکم که آرومتر شدم یکی از پرستارها اومد کنارم و دستش رو گذاشت رو شونم. -متاسفم. ولی باور کن کاری از دست ما برنمیومد؛ قبل از اینکه برسوننش اینجا،تموم کرده بود...! سرم رو به دیوار تکیه دادم و با چشم های اشکبار نگاهش کردم. -چرا؟؟ -دیشب... خبرداشتی کجاست؟ با وحشت نگاهش کردم -فکرکنم پارتی... سر
صالحین تنها مسیر
#او_را....125 زهرا که تو جمعیت گم شد،ازشون فاصله گرفتم و به طرف همون در و رد پاها یا به قول زهرا عه
ش رو انداخت پایین.😓😞 -متاسفانه اوور دوز کرده...! بدنم یخ زد. یاد دعوای پریروز افتادم. با حال داغون رفتم بالای سرش و موهاش رو ناز کردم. "محدثه افشاری " ❤️✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بـــــــسم الله الــــــــرحمن اݪــــــرحیم 📖 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا 💠 اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، نعمت خدا را بر خود به ياد آريد، آنگاه كه لشكرهايى به سوى شما [در]آمدند، پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آنها را نمى‌ديديد فرستاديم، و خدا به آنچه مى‌كنيد همواره بيناست. ۹ ۴۱۹ 🔑 انسان در معرض فراموشى نعمت است و به تذكّر نياز دارد. 💠✨💠
1_20789702.mp3
4.14M
💠شرح زیارت جامعه کبیره ٢٧🌺
🌹یک قرار روزانه 🌹 هرروز یک فراز از زیارت جامعه کبیره 🔆 یا مولای (عج) انّی ... مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُمْ وَ مُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَيْهِ وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِي وَ حَوَائِجِي وَ إِرَادَتِي فِي كُلِّ أَحْوَالِي وَ أُمُورِي مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ عَلانِيَتِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ وَ مُفَوِّضٌ فِي ذَلِكَ كُلِّهِ إِلَيْكُمْ وَ مُسَلِّمٌ فِيهِ مَعَكُمْ وَ قَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ 🔆مولای من (عج) به درستی که من... شفاعت خواه از درگاه خداى عزّوجلّ به وسيله شمایم، و به سوى او به سبب شما تقرّب مى جويم، و مقدّم كننده شما پيش روی خواسته ام و حاجاتم و ارادتم در همه احوال و امورم، به نهان و آشكارتان، و حاضر وغائبتان، و اوّل و آخرتان ايمان دارم، و در همه اينها واگذارنده كار به شمايم، و در اينها به همراه شما تسليم و دلم تسليم شماست 🔆عجّلََ اللهُ تعالی فَرَجَکَ الشَّریف🔆 🔆 یا مولای (عج): مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُمْ شفیع من به درگاه خداوند شمایید شمایید که به فرموده جدتان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم محبین خود را شفاعت میکنید: 🔅 هنگامی که در مقام محمود (مقام شفاعت) قرار گیرم، برای آن افراد از امّتم که مرتکب گناهان بزرگ شده اند شفاعت می کنم و خدای متعال شفاعتم را دربارۀ آنان می پذیرد، به خدا سوگند برای کسانی که ذرّیه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمی کنم (شیخ حر عاملی محمّد بن الحسن، الفصول المهمه فی اصول الائمه، ص 360)🔅 شمایید که به فرموده جدتان حضرت امیر علیه السلام حق شفاعت دارید: 🔅ما حقّ شفاعت داريم و دوستداران ما نيز حقّ شفاعت دارند (الخصال : 614)🔅 شمایید که مطابق فرموده جدتان امام صادق علیه السلام برای شیعیان در روز قیامت شفاعت میکنید : 🔅در روز قیامت ما برای شیعیان گناهکارمان شفاعت می کنیم، امّا نیکوکاران را خدا نجات داده است. (صدوق محمّد، خصال، ص 624)🔅 شمایید که مطابق فرموده جدتان امام باقر علیه السلام شیعیان گناهکار را درخواهید یافت: 🔅 به خدا سوگند ما از شیعیان گناهکارمان شفاعت می کنیم، تا دشمنان ما آنها را ببینند و بگویند، ما شافعان و دوستانی پشتیبان نداریم، اگر برای ما بازگشتی بود، از مؤمنین می شدیم (شیخ حر عاملی محمّد بن الحسن، الفصول المهمه فی اصول الائمه، ص 361)🔅 🙏 یا ابانا (عج) شمایید که شفیع منید؛ مرا دریابید یا مولای (عج)🙏