🔘قدم دوم برای متقاعدشدن به ترک گناه این است که منفعتطلب باشی!
🔘دینداری یعنی منفعتطلبی!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۸)
🔸 قدم دوم برای متقاعدشدن به دینداری و ترک گناه، این است که آدمها باید منفعتطلب و خودخواه بشوند! تا منفعتطلب و خودخواه نشوی، نمیتوانی دینداری کنی! خودت را نفروش، خودت را فراموش نکن، منافع خودت را در نظر بگیر!
🔸 خدا ما را منفعتطلب آفریده است و دینداری یعنی منفعتطلبی؛ منتها کدام منفعت؟ منفعتِ کم یا منفعت زیاد؟ اگر بخواهیم روی خودخواهی و منفعتطلبی یک قید بگذاریم، میگوییم: «همۀ منافعتان را بخواهید، بیشترین منفعتطلبی را داشته باشید، از یکذره منفعت خودتان هم چشمپوشی نکنید!»
🔸 میدانید چرا آدمها بیدین میشوند؟ چون خودشان را نمیخواهند و منافع خودشان را نمیخواهند! کسی که منافع خودش را نخواهد، لااقل یکچهارم قرآن-که از بهشت و جهنم سخن میگوید- اصلاً به دردش نمیخورد! ترس از جهنم و شوق به بهشت برای کسی است که خودش را میخواهد.
🔸 آدم باید خودخواه و منفعتطلب باشد تا بتوانیم به او بگوییم: «منافع تو اینهاست...» کسی که رسیدن به منافعش، برایش مهم نیست، چطور میشود دربارۀ دین- که برنامۀ تأمین منافع است- با او صحبت کرد؟!
🔸بچه را باید طوری بار بیاوریم که منافع بلندمدت خودش را بخواهد. بچهای که منافع ده سال بعدش را به او گوشزد کنید و او بیتوجهی کند و برایش مهم نباشد، معمولاً اهلِ دین هم نخواهد شد، چون دین میخواهد ما را به منافع بلندمدت و بیشتر برساند.
👤علیرضا پناهیان
🔘 اگر منفعتطلبانه دینداری کنیم، پس عشق چه میشود؟!
🔘 انسان، از سرِ منفعتطلبی عاشق خدا میشود!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۹)
🔸 اگر بنا باشد ما در دینداری خودمان، منفعتطلب و برنامهریز بشویم، پس عشق و عاطفه در این وسط چه میشود؟ صحبتکردن عاشقانه با خدا چه میشود؟ آیا دینداری منفعتطلبانه یکمقدار سرد و خشک نیست؟
🔸 اولاً اگر مناجاتها و دعاهای اولیاء خدا را نگاه کنید، میبینید که اکثراً منفعتطلبانه است! کدامیک از اهلبیت(ع) در مناجات خودشان اینطور صدا میزدند که «خدایا عاشقت هستم؛ دلم برایت تنگ شده است...» محور دعاها استغفار است و استغفار هم یک کار منفعتطلبانه است.
🔸 ثانیاً انسان موجودی است که عمیقترین محبت در دلش، جدای از منافعش نیست و از سر منفتطلبی عاشق میشود. عشق این نیست که آدم خودش را فدا کند! خداوند حتی دربارۀ شهادت هم از عبارت خرید و فروش استفاده کرده و میفرماید: خدا جان مؤمنین را میخرد و آنها سود میبرند (توبه/۱۱۱)
🔸 اگر عشق میخواهی، بیا منفعتطلبی کن تا عاشق خدایی بشوی که تمام منافعت را تأمین میکند؛ این عشق «عشق متواضعانه» است، خدا عشق متکبرانه نمیپذیرد! رابطۀ عاشقانۀ عبد و مولا، رابطۀ بین گدا و داراست؛ عشق به خدا را با عشق به فرزند یا همسر اشتباه نگیریم!
🔸 با خدا وارد تجارت بشو؛ ببین خدا چطور منافع تو را تأمین میکند و چقدر پُرسود با تو رفتار میکند و بابت هر یک کار خوبِ تو، دهها برابر پاداش میدهد. آنوقت ذره ذره عاشق و شرمندۀ او خواهی شد و به احسان او مدیون خواهی شد؛ چون انسان عبید احسان است.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۴
🔘 انسان، عاشق کسی میشود که به او زیاد منفعت برساند
🔘 دربارۀ انسان، عشق بدون منفعت معنا ندارد
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۱)
🔸آیا دینداریِ منفعتطلبانه میتواند عاشقانه هم باشد؟ منفعتطلبی چگونه با عاشقانه دینداری کردن و با شور و هیجان و لذتبخش بودن دین، قابل جمع است؟
🔸منفعتطلبی اساساً چیز بدی نیست. کدام منفعتطلبی، بد است؟ اول اینکه انسان دنبال منفعت کم باشد. دوم اینکه جهتِ منفعتطلبی، بد باشد. اما اگر منفعتطلبی، جهتش خوب باشد، حتی اگر منفعت دنیایی هم باشد، چیز خوبی است (مثلاً اینکه پول را ابزار بندگی قرار بدهی)
🔸انسان موجود منفعتطلبی است که در اثر منفعت، محبت پیدا میکند، لذا هرکسی به او احسان و خوبی کند، دوستش میدارد. البته کسی که به تو منفعت میرساند، اگر کم منفعت برساند، زیاد عاشقش نمیشوی، اما اگر منفعت زیاد به تو برساند، عاشقش میشوی!
🔸خداوند به موسی(ع) فرمود: من را در دلِ مردم، محبوب کن! گفت: چگونه؟ فرمود نعمتهای من را پیش آنها یادآوری کن و خودت هم به آنها خوبی کن. من انسان را طوری آفریدهام که هرکسی به او نیکی کند دوستش دارد. (ارشادالقلوب/۱/۱۱۶)
🔸راه عاشقشدن به خدا این است که ببینیم خدا چقدر منافع ما را تأمین کرده است! ما چرا عاشق خدا نشدهایم؟ چون نمیتوانیم نعماتش را درست ببینیم. اگر با چشم باز و دقیق، نعمتهای خدا را نگاه کنیم، کمکم عاشق خدا میشویم.
🔸ما دربارۀ انسان، عشق بدون منفعت نداریم! وقتی انسان به کسی علاقه پیدا میکند، اگر بعد از مدتی ببیند که به نفعش نیست، این علاقه از سرش میافتد. یا اگر ببیند این علاقه به ضررش است، حتی علاقهاش تبدیل به نفرت هم میشود!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۶
🔘 قدم سوم برای داشتن شخصیتِ دیندار، این است که «اهل مسابقه باشی»
🔘 کسی که دنبال حداکثر منافعش نیست، نمیتواند شخصیت دینی داشته باشد
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۲) - ۱
🔸 کسی که میخواهد دینداری کند باید یک مقدماتی را در شخصیت خودش ایجاد کند تا بتواند با دین و خصوصاً «ترک گناه» رابطۀ خوبی برقرار کند. در جلسات قبل بیان شد که قدم اول و دوم، این است که «اهل برنامه» و «منفعتطلب» باشیم.
🔸 قدم سوم برای اینکه یک «شخصیت دیندار» پیدا کنیم و نسبت به گناه حساس باشیم، این است که «اهل مسابقه» باشیم؛ اهل تأمین منافع حداقلی نباشیم! یعنی هم منفعت را بخواهیم، هم بیشترین منافع را بخواهیم، هم سریع بخواهیم، هم بهتر از همه بخواهیم.
🔸 کسی که زیاد منفعت نمیخواهد، و فقط دنبال یکذره شعور اخلاقی است، دین را برای چه میخواهد؟! برود پای سریالهایی بنشیند که پیامهای اخلاقی دارند!
🔸 دین، مال آنهایی است که حداکثر منافع را میخواهند. کسی که دنبال حداکثر منافع نیست، دین به چه دردش میخورد؟! مثلاً به او میگویید: «موسیقیِ بد گوش نده؛ چون نمیگذارد تو به حد بالا برسی» میگوید: «من نمیخواهم به حد بالا برسم!» خُب دیگر حرفی باقی نمیماند که به او بگوییم!
🔸 کسی که اهل رسیدن به حداکثر منافع و بالاترین درجات نیست، اصلاً شخصیت دینی نمیتواند داشته باشد. چنین کسی برای گناه خودش هم گریه نمیکند، چون نمیفهمد که گناه چقدر به او ضربه زده و از رسیدن به چه درجاتی او را بازداشته است!
🔸 اهل مسابقه باش؛ و اِلا چطور میخواهی گناه را درک کنی؟! میدانی گناه یعنی چه؟ یعنی یک خطایی کردهای و این مرحله از مسابقه را از دست دادهای. البته اگر توبه کنی، خدا میتواند برایت جبران کند!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)-
🔘 برای متقاعدشدن به ترک گناه، باید بپذیری که در یک جهان منظم و حسابشده زندگی میکنی
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۳)
🔸 انسان باید چند ویژگی داشته باشد تا برای پذیرش دین، آمادگی پیدا کند. علاوه بر منفعتطلبی، اهل برنامه و اهل مسابقه بودن-که در جلسات قبل بیان شد- چهارمین ویژگی یا عاملی که موجب میشود نسبت به دینداری و ترک گناه، متقاعد بشویم، این است که بفهمیم در چه جهانی داریم زندگی میکنیم؟
🔸 ما در یک جهان بسیار منظم، حسابشده و دارای عکسالعمل، زندگی میکنیم. آثار بینظمیِ ما در این جهان، کاملاً به خودِ ما برمیگردد و به ما لطمه میزند. لذا ما نمیتوانیم با این جهانِ بهشدت منظم، هماهنگ نباشیم.
🔸 جهان ما جهانی است که باید مطابق با ضابطههای آن زندگی کرد؛ البته بعضیها میخواهند این ضابطهها را فراموش کنند تا راحتتر زندگی کنند! این روش درستی نیست و به انسان ضربه میزند. اما روش پیشنهادیِ دین، این است که راحتی را در عادتکردن به مراقبت و رعایتکردنِ قوانین و ضوابط عالم، پیدا کنیم.
🔸 اگر دین به ما دستوراتی میدهد-که وقتی انجام ندهیم اسمش میشود گناه- باید بدانیم منشأ این دستورات، نظم و حسابشدهبودنِ عالم است! شما نمیتوانی در این جهان، بدون نظم و برنامه زندگی کنی و الا به خودت ضربه خواهی زد.
🔸 کسی که بخواهد دین را بپذیرد و بعد نسبت به موضوع «ترک گناه» متقاعد شود-که چالش اصلی دین هست- اول باید بپذیرد که در یک جهان بسیار منظم و حسابشده دارد زندگی میکند که عکسالعمل رفتارهایش به او برمیگردد.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۸
🔘 برای متقاعدشدن به ترک گناه، باید بپذیری که در یک جهان منظم و حسابشده زندگی میکنی
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۳)
🔸 انسان باید چند ویژگی داشته باشد تا برای پذیرش دین، آمادگی پیدا کند. علاوه بر منفعتطلبی، اهل برنامه و اهل مسابقه بودن-که در جلسات قبل بیان شد- چهارمین ویژگی یا عاملی که موجب میشود نسبت به دینداری و ترک گناه، متقاعد بشویم، این است که بفهمیم در چه جهانی داریم زندگی میکنیم؟
🔸 ما در یک جهان بسیار منظم، حسابشده و دارای عکسالعمل، زندگی میکنیم. آثار بینظمیِ ما در این جهان، کاملاً به خودِ ما برمیگردد و به ما لطمه میزند. لذا ما نمیتوانیم با این جهانِ بهشدت منظم، هماهنگ نباشیم.
🔸 جهان ما جهانی است که باید مطابق با ضابطههای آن زندگی کرد؛ البته بعضیها میخواهند این ضابطهها را فراموش کنند تا راحتتر زندگی کنند! این روش درستی نیست و به انسان ضربه میزند. اما روش پیشنهادیِ دین، این است که راحتی را در عادتکردن به مراقبت و رعایتکردنِ قوانین و ضوابط عالم، پیدا کنیم.
🔸 اگر دین به ما دستوراتی میدهد-که وقتی انجام ندهیم اسمش میشود گناه- باید بدانیم منشأ این دستورات، نظم و حسابشدهبودنِ عالم است! شما نمیتوانی در این جهان، بدون نظم و برنامه زندگی کنی و الا به خودت ضربه خواهی زد.
🔸 کسی که بخواهد دین را بپذیرد و بعد نسبت به موضوع «ترک گناه» متقاعد شود-که چالش اصلی دین هست- اول باید بپذیرد که در یک جهان بسیار منظم و حسابشده دارد زندگی میکند که عکسالعمل رفتارهایش به او برمیگردد.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۸
🔘 اگر انسان خودش را تحت سلطۀ نظم عالم نبیند، طغیان میکند!
🔘 توجه به «گذشت زمان» یک عنصر کلیدی در تربیت نسل جوان است
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۴)
🔸 ما در مسیر تربیتیمان برای بچهها باید به آنها یاد بدهیم که این جهان، جهان عمل و عکسالعمل است و نتیجۀ بینظمیِ ما در این جهان، به خود ما برمیگردد.
🔸 نظم حاکم بر عالم، واقعاً وحشتناک است و به طبعِ ما انسانها نمیخورد، لذا خیلیها سعی میکنند آن را فراموش کنند تا راحت باشند؛ چون انسان دوست دارد هرکاری دلش میخواهد انجام بدهد و هیچ نظمی بر او حاکم نباشد!
🔸 قرآن میفرماید: انسان تا خودش را مستغنی میبیند طغیان میکند! (علق/۶) پایۀ اول، برای از بینبردن حالتِ استغنای انسان، توجه به نظم حاکم بر طبیعت است!
🔸 انسان باید ضعف خودش را در مواجهه با طبیعت و نظم عالم ببیند. قبل از اینکه انسان را تسلیم خدا کنید، اول او را تسلیم طبیعت و نظم حاکم بر جهان کنید!
🔸 توجه به «حرکت بیوقفه و بیرحمانۀ زمان» بهعنوان زیرمجموعۀ نظم حاکم بر جهان-که انسان، مقهور آن است- یک عنصر کلیدی و پایهای در تربیت نسل جوان محسوب میشود.
🔸 امیرالمؤمنین(ع) وقتی میخواهد به نسل جوان، آموزش دین بدهد-در ابتدای نامۀ ۳۱ نهجالبلاغه- میفرماید: این نامه از جانب یک پدر فانی است که اقرار دارد به زمان؛ به قاهریت زمان! کسی که تسلیم روزگار است... یعنی من نتوانستم بر این روزگار سلطه پیدا کنم. روزگار هم یعنی چرخش ایام و همین طبیعت تغییرناپذیر!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)-
🔘 همۀ بدبختیهای انسان از «کوچکیِ جهان او» شروع میشود!
🔘 وقتی جهانت بزرگ شد، گناه برایت مهم میشود؛ چون گناه علامت حقارت است
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۵)
🔸 تا اینجا چهار ویژگی یا مرحله برای متقاعدشدن به دینداری و ترک گناه بیان کردیم؛ از منفعتطلبی و برنامهپذیر بودن، تا اهلِ مسابقه بودن و دیدن محدودیتهای حیات دنیا. اینها مراحلی است که پایههای تکوین شخصیت یک دیندار را شکل میدهد و انسان را آمادۀ پذیرش دین میکند.
🔸 پنجمین ویژگیای که انسان برای داشتن یک شخصیت دیندار باید پیدا کند، باور معاد و آخرت است؛ این ویژگی نهتنها در باور و شناخت انسان بلکه در شخصیت او هم باید حضور پیدا کند، چون باور معاد، یک مقولۀ صرفاً شناختی نیست؛ یک مقولۀ شخصیتی است.
🔸 عمیقترین درخواست انسان، جاودانگیطلبی است که فعالتر از خداپرستی است. حس جاودانگیطلبی یعنی اینکه «من نمیخواهم نابود بشوم» پذیرش جاودانگی، فطریِ ما انسانهاست و ما نمیتوانیم بپذیریم که جاودانه نیستیم!
🔸 میل به جاودانگی، انسان را به سمت آخرتاندیشی میکشاند و کسی که معاد را باور کرد، جهانش بزرگتر خواهد شد. همۀ بدبختیهای انسان از «کوچکیِ جهان انسان» شروع میشود، همۀ خوشبختیها هم از «بزرگیِ جهان انسان» شروع میشود.
🔸 انسان وقتی جهان آخرتِ بسیار بزرگ را بپذیرد، خودش هم بزرگ میشود؛ این همان اثر شخصیتیِ باور معاد است. بعد وقتی انسان بزرگ شد «بزرگوار» میشود و وقتی انسان بزرگوار شد، دیگر بدی ندارد. هرکسی آدم بدی شد، معلوم میشود که جهانش کوچک است!
🔸 وقتی جهانِ کسی بزرگ شد، کمکم نسبت به پدیدۀ «گناه» حساس میشود و زشتیِ گناه برایش مشخص میشود؛ چون گناه علامت حقارت و کوچکی است، لذا از گناه، ننگش میآید.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۳
🔘 نقطۀ رهایی انسان از محدودیتها و رنجهای دنیا کجاست؟
🔘 انسان «راحتیِ مطلق» میخواهد؛ پس باید یکجایی باشد که این خواستهاش برآورده شود!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۶)
🔸 دنیا پر از سختیها و محدودیتهایی است که در اطراف ما بهصورت یک حصار کشیده شدهاند و دارند ما را به یک سمتی سوق میدهند؛ به سمتی که «نقطۀ رهایی» است و دیگر محدودیتی وجود ندارد.
🔸 باوجودِ اینهمه محدودیتهای دنیا برای انسانی که ذاتاً رهاییطلب است، آیا جایی وجود دارد که انسان به رهایی برسد؟ بله؛ این نقطۀ رهایی وجود دارد، اما در «آخرت» است نه در دنیا!
🔸 در عالم آخرت است که انسان رها میشود و هرچه دلش خواست تحقق پیدا میکند. «فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُس» و اِلا در این دنیا حتی وقتی به یک موفقیت یا لذتی هم برسی، بعدش سَرخوردگی و رنج هست!
🔸 امام(ره) میفرماید: چون انسان راحتیِ مطلق را میطلبد، پس باید جایی باشد که به این خواستۀ انسان پاسخ بدهد! اما راحتیِ مطلق در این دنیا يافت نمیشود و ناچار در عالم آخرت باید محقق شود. (شرحچهلحدیث/۱۸۶)
🔸 معاد یک مسئلۀ انسانی است نه یک مسئلۀ صرفاً دینی! همانطور که «مرگ» هم یک مقولۀ دینی نیست؛ یعنی اگر دین هم نباشد این مرگ برای انسانها وجود دارد!
🔸 بیایید دربارۀ عالم آخرت بیندیشیم؛ حتی بدون دین! از سرِ میل به جاودانگی و میل به راحتیِ مطلق، به آخرت بیندیشم؛ از سر میل به جهان آزادِ آزاد؛ جهانی که من در آن خسته نمیشوم.
🔸 یکی از پایههای معنویت و پذیرش دین و متقاعدشدن به ترک گناه این است که عالم آخرت را ببینیم و مشتاق آنجا بشویم. میدانید گناه کِی برای انسان تلخ میشود؟ وقتی که فکر عالم آخرتِ شیرین، آدم را شاد کند! آنوقت اگر دچار گناه بشوی، خودت خیلی ناراحت میشوی و میگویی «خدایا من را از این گناه نجاتم بده؛ دارم اذیت میشوم...»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۳۱
🔘 خدا چگونه بندهپروری میکند؟
🔘 غیرخدا چگونه بندهپروری میکنند؟
🔻 #گناه_و_توبه (ج۲۰)
🔸 مسئله این نیست که بندۀ خدا بشویم یا نشویم! مسئله این است که «بندۀ خدا باشیم یا بندۀ غیرخدا»؛ چون اگر عبد خدا نشویم، حتماً عبد غیرخدا میشویم!
🔸 ببینید خدا چگونه بندهپروری میکند و غیرخدا چگونه بندهپروری میکنند؟ وقتی خدا به بندههایش دستور میدهد و آنها اجرا نمیکنند، زود آنها را نمیزند! یا وقتی اجرا میکنند، زود تشویق نمیکند، بلکه حساب و کتاب را میگذارد برای روز قیامت! حالا ببینید این کار، چقدر بندهها را بزرگوار بار میآورد!
🔸 خدا بندگان خود را فریب نمیدهد اما تبلیغات ابلیسی، پر از فریب است. شیطان میگوید: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ» آنچه در دنیا هست، پیش انسانها زیبا جلوه میدهم! خدا هم میتوانست قرآن را طوری نازل کند که همه جذب شوند، اما جاذبه و دافعۀ قرآن، بهگونهای که به انسان تعادل میدهد، لذا برای اینکه جذب شیرینیهای قرآن بشوی باید یکمقدار سعی کنی.
🔸 خدا به بندگان خود، قدرت و بزرگی میدهد؛ هرکسی بیشتر بندهاش میشود، قویتر میشود و چشم و گوشش بیشتر باز میشود. خدا بندههای خود را ابرقدرت میکند؛ کمااینکه میبینید عرفا چه قدرتهایی پیدا میکنند!
🔸 ببینید غیرخدا، با بندگان خود چگونه برخورد میکنند! مثلاً ابلیس وقتی کسی را بندۀ خودش کرد، به او میگوید: من از تو بیزام! «إِنِّي بَريءٌ مِنْكَ» اما کسی که بندۀ خدا بشود، اگر گنهکار هم باشد و توبه کند، خدا میفرماید: من دوستش دارم، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ»
🔸 خدا میتواند خرابیهای بندهاش را جبران کند ولی غیرخدا نمیتوانند. خدا میفرماید: من میتوانم سیئات را به حسنات تبدیل کنم، تو خراب کردی؛ من درستش میکنم!
🔸 خدا با بندگانش خیلی آقامنشانه برخورد میکند اما غیرخدا با بندگان خود برخورد غیرانسانی دارند؛ مثلاً آنها را شرطی بارمیآورند. کمااینکه وقتی یک حیوان را میخواهند شرطی کنند، بهخاطر اجرای یک دستور، فوری به او پاداش میدهند و بهخاطر یک خطا، فوری او را تنبیه میکنند!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳
🔘 معصیت فقط نافرمانی از خدا نیست؛ نافرمانی از پیامبر هم هست!
🔘 در قرآن دستور به «اطاعت از رسول» بیشتر از «اطاعت از خدا» تکرار شده است
🔻 #گناه_و_توبه (ج۲۱)- ۱
🔸 ویژگیهایی که در جلسات قبل بیان شد (منفعتطلبی، اهل برنامه بودن و...) مقدماتی است برای اینکه بپذیریم «خدا را اطاعت کنیم و از او نافرمانی نکنیم» اما این مرحلۀ اول است!
🔸 بعد از اینکه به طاعت خدا رسیدیم، مرحلۀ دوم این است که علاوه بر فرمان خدا، فرمان پیامبر را هم اطاعت کنیم، لذا فرمود «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول» بعد از طاعت رسول هم باید سراغ طاعت امام برویم.
🔸 قرآن بیشتر از اینکه دستور داده باشد «از خدا اطاعت کنید» فرموده است که «از رسول اطاعت کنید» در قرآن دستور به اطاعت از رسول ۱۱مرتبه بیشتر از اطاعت از خدا تکرار شده است.
🔸 مثلاً خدا میفرماید «انفاق کنید»؛ این فرمانِ ثابت خداست، حالا پیامبر میفرماید «الان پولِ انفاقت را به این شخص بده» یعنی پیامبر در مصادیق وارد میشود و فرمان میدهد.
🔸 در قرآن کلمۀ معصیت، فقط بهعنوان معصیت و نافرمانی از خدا نیست؛ معصیت از پیامبر هم در قرآن داریم! شما اگر نماز نخوانید، خدا را معصیت کردهاید و اگر دستور خاص پیغمبر را-در هر زمینهای- اجرا نکنید، معصیت پیغمبر را انجام دادهاید!
🔸 وقتی خدا میخواهد امتحان کند که ما حقیقتاً و از عمق جان فرمانبردار هستیم یا نه، دستور میدهد «از پیامبر هم باید اطاعت کنید» اینجاست که خیلی از آدمها کم میآورند! همۀ کسانی که انبیاء الهی را معصیت میکردند، اینگونه بودند!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۸
🔘 فلسفۀ وجود پیغمبر این است که «فرمانده» باشد
🔘 تکلیف «فرمانبری از پیغمبر و امام» در زمان غیبت چه میشود؟
🔻 #گناه_و_توبه (ج۲۱) - ۲
🔸 فلسفۀ وجود پیغمبر چیست؟ آیا پیغمبر فقط برای این است که پِیک باشد و از خدا حرف بزند؟ معمولاً برداشت عمومی مردم-بدون اینکه بخواهند عمیقاً فکر کنند- این است که «پیغمبر یعنی کسی که فقط پیام خدا را به ما میرساند!» اما این تلقی اشتباه است.
🔸 موضوع محوری دین «فرمان» است و فلسفۀ وجود پیغمبر هم طبق آیۀ قرآن، این است که فرمانده باشد «ما أرسَلنا مِن رسولٍ إلّا لِیُطاعَ بإذن الله» خدا پیغمبر را نفرستاده که ما فقط از او خوشمان بیاید! بحث این نیست که پیامبر و امام، چقدر فضائل دارند، بحث سرِ فرمانبری از ایشان است!
🔸 حالا وقتی امام زمان غائب است، فرمانده کیست؟ آیا دین تغییر میکند؟ دین که محورش فرمان بود؛ بحث فرمان پیامبر و امام، در زمان غیبت چه میشود؟ وقتی که پیغمبر و امام، غائب هستند آیا این قسمت از دین (موضوع اطاعت از پیامبر و امام) تعطیل میشود؟!
🔸 بعضیها دنبال روایت برای ولایتفقیه میگردند! به آنها میگوییم: شما فکر کنید به اینکه تکلیف بحث فرمانبری از امام، در زمان غیبت چه میشود؟ وقتی پیغمبر نیست و امام پشت پردۀ غیبت است، چه کسی باید دستور بدهد؟ اطاعت از چه کسی در اینجا واجب میشود؟
🔸 کلاً در قرآن، دستور جهاد آمده است؛ اما در یک زمان خاص و حساس، چه کسی باید دستور بدهد که «الان باید به میدان جنگ بروید»؟ در غیاب امام، طبیعتاً باید کسی باشد که این دستورها را به ما بدهد.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۸
@saLhintanhamasir