فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
رهبر انقلاب: مدعیان حقوق بشر که درباره اوکراین غوغا بهپا کردند در قضیه فلسطین ساکتاند
رژیم صهیونیستی البته با اینکه از نفس افتاده است، همچنان به جنایتهای خود ادامه میدهد و با سلاح به جان مظلومان افتاده است.
دروغگویان مدّعی حقوق بشر در اروپا و آمریکا که در قضیّه اوکراین آن غوغا را به راه انداختند، در برابر اینهمه جنایت در فلسطین مُهر سکوت بر لب زدهاند و از مظلوم دفاع نمیکنند بلکه به گرگ خونخوار کمک هم میکنند.
این درس بزرگی است؛ به این قدرتهای نژادپرست و معاند نمیتوان و نباید تکیه کرد.
#سلامتی_فرمانده_صلوات
📝 #یادمون_باشه
✖️ وقتی دیگران، از نعمتی، براتون تعریف میکنند،
✖️ یا با شادی، چیزی رو نشونتون میدن،
✖️یا از موفقیت خوشحال کنندهای براتون حرف میزنند؛
💥حالتون چجوریه؟
۱➖ با تمامِ جان در شادی اش، سهیم میشید و از دیدن شادمانیاش لذّت میبرید؟
۲ ➖ یا تهِ فکر و دلتون، دنبال یه ضعف، یا یه ضدّحال، میگرده؟
۳ ➖ یا دائماً تهِ قلبتون تمنای اینو داره که کاش این اتفاق برای شما افتاده بود؟
❤️ اگر از گروهِ اوّلید که مبارکه!
اما اگر از گروه دوم یا سومید؛ بشدّت قدرت جذب پایینی دارید و خواهید داشت ...!
👈 اما از مجموعهی ارتباط موفق میتونید برای شناخت راههای افزایش قدرت جذب، کمک بگیرید!
🌛 #شب_بخیر
23.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 رهبری : ملت از این انتخابات خیر خواهد دید.
👌 با این پیام رهبری ، حتی گرانی ها ، و نابسامانیها نمی تواند امید ما را از ما بگیرد .
😍😍 پیروزی و خیر نزدیکه
رئیسی: درباره تصمیمات دولت با مردم صحبت میکنم
رئیسجمهور در شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا:
🔹مردم را در جریان تصمیمات دولت قرار خواهیم داد و به همکارانم در دولت هم گفتهام مردم را در جریان تصمیمات دولت قرار دهند.
🔹طرح «مردمی سازی» یارانههای ارزی پرداختی به کالاهای اساسی، باتوجه به الزام قانونی بودجه ۱۴۰۱ و شرایط ویژه جهانی، یک اقدام ضروری است.
🔹پس از ۷ ماه کار کارشناسی متراکم و مشورت با نخبگان، تصمیماتی به نفع اقتصاد ملی گرفته شده است که به زودی در این باره با مردم صحبت خواهم کرد.
✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید
شیخ رجبعلی نکوگویان (خیاط) (ره)
همه کارها باید برای خدا باشد حتی خوردن و خوابیدن...
اگر این استکان چای را به قصد خدا بخوری، دل تو به نور الهی منور می شود... ولی اگر برای حظ نفس خوردی، همان می شود که خواسته بودی...
هر شب قبل از خواب اعمالمان را #محاسبه کنیم.
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
صالحین تنها مسیر
#نمنم_عشق #قسمت_شش چای رو به بقیه تعارف کردم و نشستم…بابام گفته بود امشب به احترام عقاید اوناهم ک
#نمنمعشق
#قسمت_هفت
مهسو
توشوک حرفاش بودم..
دختر مدیرعامل پرند؟؟ینی طناز؟همون پلانکتون خودمون؟؟؟
قتتتل؟بافکرش مو به تنم سیخ شد..
با درموندگی به ناجیم نگاه کردم که لبخند مطمئنی زد و گفت:
_من قول میدم همه چی خوب پیش میره.به شرطی که شماهم کمال همکاریو با ماداشته باشین…
سرمو انداختم پایین ولی با یادآوری چیزی سریع گفتم:
+حتمابایدمسلمون شم؟؟؟
_بله،وگرنه ازدواجمون صحیح نیست…منم برام سخته که با یه خانوم نامحرم…متوجهین که؟البته میفهمم که براتون سخته ولی خب…برای نجات جونتونه…
+باشه،میفهمم
لبخندی زد و گفت:
_برای امشب بسه.بریم پایین و جواب مثبتو اعلام کنیم.حرفای دیگه هم بعد عقد میگیم ان شاء الله
از جام بلند شدم و گفتم
+اوکی بریم و جلوتر رفتم
دم در تعارف زدم که گفت
_خانما مقدم ترن و دستشو به نشونه احترام دراز کرد
با لبخند محوی ازاتاق اومدم بیرون و اون هم کنارم راه میرفت..
پایین که رسیدیم پدرش گفت
_خب شیرینی رو بخوریم یا نه دخترم؟
سرموانداختم پایین ،برای اولین بار گرمای خجالتوحس میکردم..
باصدای آرومی گفتم:هرچی پدرم بگن
که پشت بند حرف من صدای دست افراد و کِل کشیدن یاسمن خواهر یاسربلندشد…
بعدازتعیین مهریه و شیربها قصدرفتن کردن که یاسر شماره منوگرفت و گفت فردامیادتابریم برای آزمایش…
بعدازرفتن مهمونا داشتم از پله ها بالا میرفتم که با صدای بغض دار مهیار برگشتم:
_آی جوجه رنگی؟داری عروس میشی بازم داداشیو دوس نداری؟
نمیدونم چرا با این حرفش کل نفرتم ازش دودشد رفت هوا…
شاید چون ازین به بعد قراربود منم دینم بااون یکی بشه..هرچند بدون عقیده..بااجبار…
خودمو توبغلش انداختم واجازه دادم اشکام جاری بشن
+دلم برات تنگ شده بود زشتو
_منم همینطور پرنسسم
بعداز یکمی دردودل با آقاداداش رفتم توی اتاقم و بعدازتعویض لباس و مسواک زدن رفتم تو رختخواب که صدای پیامک گوشیم اومد که از یه شماره ناشناس بود
نوشته بود:
«سلام
صبح ساعت هفت آماده وحاضر دم درباشیدلطفا..
ازبدقولی متنفرم
سیدیاسر»
واه واه چه مغرور…چه تاکیدیم روی سیدبودنش داره..لوووس
زنگ بیدارباش رو تنظیم کردم و خوابیدم…
#بسیجیهستموبایدخطابتمنکنمخواهر…
#تورادیدنبهچشمخواهریسختاستمیفهمی؟
نویسنده محیا موسوی
.*°•❤️❤️🔥⃝⃡✨💕❥•°*.
.....◍⃟💖.....🌊⃟💙¦••
#نمنمعشق
#قسمت_هشت
مهســو
باصدای آلارم گوشیم ازخواب خوش پریدم…
شروع کردم فحش دادن به یاسر…
_توووروحت پسر
آخخخخ
پام محکم گیر کرد ب تخت خواب و با کله شوت شدم روزمین…
آخ ننه…
توی سرویس اتاقم دست و صورتم وشستم و کمدلباسامو باز کردم..
یه مانتوی سرمه ای تا روی زانو پوشیدم که روی آستیناش و روی جیباش پاپیون سفید داشت و همین بانمکش کرده بود.هم ساده بود هم شیک.
شلوار جین سرمه ایم رو هم پوشیدم
یه شال سفید سرمه ای ازتوی کشو درآوردم و یه مدل خوشگل بستم
چتریهامم ریختم بیرون..
آرایشم که نیاز ندارم فقط یکم برق لب زدم و چون چشمام پف داشت یه ریزه خط چشم.
خخخ مهسو پرو آرایش نکردی مثلا؟
وجدان جان ببندش.اینجور اون بچه سید فکر میکنه ازش ترسیدم .والااااا
کفشای عروسکیه سفیدم که پاپیون سرمه ای داشت رو پام کردم و یه کیف ستش هم برداشتم
گوشیمم که عضوجدانشدنی از بدن بزرگوارم بود.
خخخخ
ازپله ها رفتم پایین دیدم مهیار داره میلمبونه
_خفهنشی برادر
بااین حرفم یهوپریدگلوش
مامان:آروم گل پسرم چی شدی عزیزم؟
_اَییییی مامان من دخترم نه این چنار…
صبحانه نخوردم چون نمیدونستم باید ناشتاباشم یا نه…
با صدای زنگ تماس گوشیم رشته افکارم پاره شد و:
_بله
یاسر:سلام.پایینمنتظرم.دودقیقهدیگه میبینمتون یاعلی
اصلا نذاشت حرف بزنممما
چه امر و نهی هم میکنه،اصلا حالا که اینجوره دیر میرم..
والا،به من میگن مهسو خانم.بعععله
بعد از یک ربع رفتم از خونه بیرون ولی با بازکردن در از دیدن تصویر روبروم حسابی جا خوردم…
#شکستآخرسکوتخانهیمن
#کسیدرمیزندعشقاستشاید
محیا موسوی
.*°•❤️❤️🔥⃝⃡✨💕❥•°*.
.....◍⃟💖.....🌊⃟💙¦••