صالحین تنها مسیر
شروع جلد دوم #از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی ✅✅❤️🌹
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 1
#فصل مقدمه
#جلد دوم
سلام دوستان خوبم...
به جلد دوم کتاب از سفیر ابلیس تا سفیر پاکی خوش اومدین...
میخوام یکم درمورد جلد اول کتاب از سفیر ابلیس تا سفیر پاکی بگم
میخوام یه حقیقتی رو بگم...
راستش من تو این پنج سال همیشه با خودم کلنجار میرفتم که بگم یا نه...
همیشه بچه ها ازم میپرسیدن رضا تو چی شد که عوض شدی .. اون اتفاق چی بود؟
بگو چرا ...
منم چون نمیتونستم بگم اصولا سکوت میکردم ...
بچه ها ؟
واقعا سختم بود بگم...
خیلی سختم بود...
نمیدونم میتونی درکم کنی یا نه...
یکی از دلایلی که سختم بود بگم بخاطر این بود که سختی کشیدم و یاد آوری اون لحظات اذیتم میکرد...
بخاطر همین اصلا نمیخواستم این قضیه فاش بشه...
تا اینکه یهو احساس قدرت کردم و به خودم گفتم : رضا ؟
خب بگو...مگه چیه ؟
تو که الان اینهمه حالت خوبه و به خدا وصل شدی...
تو که الان اینهمه آدم از حرفات الهام
میگیرن...
خب چرا نمیگی... بگو و از هیچی نترس...
خیلی با خودم حرف زدم.
تقریبا دو هفته قبل از سفرم به پیاده روی اربعین بود که این شهامت رو خدا بهم داد تا بتونم پرده از یه حقیقت بزرگ بردارم.
انصافا خدا این قدرت رو بهم داد...
وگرنه فکر کردن درموردش منو اذیت میکرد...
چه برسه به اینکه بیام با جزئیات براتون توضیحش بدم...
دستنویس شبانه #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 2
#فصل مقدمه
#جلد دوم
خالصه با تموم ترس و لرز اومدم کتاب از سفیر ابلیس تا سفیر پاکیو به لطف خدا نوشتم و به صورت کاملا رایگان منتشرش کردم.
این کتاب اصلا قرار نبود حق نشرش رایگان باشه...
اما خدا به من گفت رضا این کتاب رو نذر امام زمان کن و هیچ هزینه ای از هیچکس نگیر.
و بذار تو سایت تا بچه ها بخونن...
من این کارو کردم.
باورتون نمیشه...
وقتی این کتاب منتشر شد پیام ها و ایمیل ها و نظراتی به دستم رسید که ... هیچی نگم بهتره...
فقط در همین حد بدونید که خیلی ها از این کتاب انگیزه گرفتن...
خیلی ها...خیلی ها ...
خیلیهااااااااااااااااااااااااا...
من همیشه میگفتم اگه حقیقت رو بگم شما دیگه منو داداش رضا صدا نمیکنید و از من متنفر میشید
😞😔
و کلا دیگه به حرفام گوش نمیدید...
همیشه شیطون اینارو به من میگفت...
میگفت رضا هیچی نگو...
بذار همه فکر کنن خواب دیدی
متحول شدی...
اینجوری بهتره...
بگو یهو قرآن باز کردم متحول شدم...
اینجوری کسی قضاوتت نمیکنه و ازت متنفر نمیشه...
یه روزی واقعا خسته شده بودم...
گفتم خدایا ؟
آخه چرا نباید بگم...
خدایا این شهامت رو به من بده تا اینو بگم...
من پسر صادقی ام...سختمه یه چیزی تو دلم بمونه...
وقتی کل حقیقت رو گفتم بعدش کلی پیام اومد و متوجه شدم کار من خیلی درست بود...
و نه تنها بچه ها از من متنفر نشدن...
بلکه بیشتر از گذشته دوستم دارن و بهم افتخار میکنن و میگن : رضا ؟ دمت گرم.
دستنوشته شبانه #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
@🌸لحظات دل سپردن به
🌸 پیام خدای مهربون😍
🌸به نیت شادی و عاقبت بخیری
🌸همه ی اعضای محترم
هر روز یک آیه از #قرآن_کریم
#مصیبت
🌷اعوذ بالله من الشيطان الرجيم🌷
🌸الَّذِينَ إِذَا أَصَبَتْهُمْ مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ
۷ وَإِنَّآ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ{۱۵۶}
🌸(صابران) كسانى هستند كه هرگاه
مصیبتى به آنها رسد، مى گویند: ما از آنِ خدا
هستیم و به سوى او باز مى گردیم.(۱۵۶)
#بقره_آیه_156