✨ تأثیر سحر و طلسم در روابط زن و شوهر از نگاه قرآن و اسلام در منابع اسلامی، سحر و طلسم به‌عنوان یکی از ابزارهای شیطان برای ایجاد اختلاف و تفرقه بین انسان‌ها، به‌ویژه بین زن و شوهر معرفی شده است. 📖 آیه‌ای از قرآن درباره تأثیر سحر در روابط زناشویی: در سوره بقره، آیه ۱۰۲ خداوند درباره کسانی که سحر می‌آموزند می‌فرماید: "فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ..." "و (جادوگران) از آن دو فرشته (هاروت و ماروت) چیزهایی می‌آموختند که به‌وسیله‌ی آن میان مرد و همسرش جدایی می‌انداختند..." 🔹 این آیه به وضوح نشان می‌دهد که سحر می‌تواند روابط بین زن و شوهر را تخریب کند و میان آن‌ها جدایی بیندازد. ❌ چگونه سحر روی روابط تأثیر می‌گذارد؟ ✅ ایجاد نفرت یا سردی بین زن و شوهر ✅ وسوسه‌ها و سوءظن‌های غیرعادی ✅ دوری احساسی و جنسی بدون دلیل مشخص ✅ افزایش بی‌دلیل دعواها و اختلافات ✅ خواب‌های پریشان و حس حضور نیروی منفی در خانه 🛡 راه‌های قرآنی برای باطل کردن سحر و طلسم در روابط زن و شوهر 🔹 تلاوت سوره‌های فلق و ناس (به‌ویژه در هنگام اذان صبح و شب) 🔹 خواندن آیت‌الکرسی و نوشتن آن در خانه 🔹 وضو داشتن و گفتن ذکر "بسم‌الله" هنگام غذا خوردن و روابط زناشویی 🔹 صدقه دادن و خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه 🔹 دود کردن اسپند و کندر و استفاده از بوی خوش در خانه 🔹 دعا و توکل به خدا، چون "وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ" (بقره: ۱۰۲) – "و آن‌ها به هیچ‌کس زیانی نمی‌رسانند مگر به اذن خداوند." ❌اگر اوضاع وخیم بود مراجعه به عرفای مطمئن 🔮 برای کشف رازهای ماورایی، به #سلمی بپیوندید! 🔗👇 https://eitaa.com/joinchat/975962202Cc6c5c6fd47

🌿 سلام خدمت همراهان عزیز کانال سبک زندگی سلمی🌿 ✨ اگر تجربه‌ای از سحر و طلسم دارید، چه خودتون یا کسی از اطرافیان‌تون: 🔸 و درمان شدید 🔸 یا می‌دونید علتش چی بوده که سحر و طلسم شدید، 🔸 یا اینکه فکر می‌کنید چه اشتباهاتی باعث شده مورد حسادت قرار بگیرید.. 📩 لطفاً تجربیات‌تون رو با ما به اشتراک بگذارید 👇 @salmaalife7 @salmaalife7

🔻 کلمات با انرژی #منفی معمولاً احساس ناامیدی، خشم، ترس یا ضعف رو منتقل می‌کنن. مثل: - نمی‌تونم 😞 - بی‌فایده‌ست - بدبختم - همیشه شکست می‌خورم - دیگه تمومه - تقصیر توئه - ازت متنفرم - هیچ‌کس منو درک نمی‌کنه - شانس ندارم - خدا دوستم نداره 😔 - همه بدن - چرا همیشه من؟ - دلم مرده - خسته‌م از زندگی - هیچ امیدی نیست 🔍 حتی گفتن اینا با شوخی و عادت، روی ذهن و احساسات اثر می‌ذاره. چون مغز فرق بین جدی و شوخی رو نمی‌فهمه؛ فقط انرژی پشت کلمات رو حس می‌کنه. 💡 جایگزین‌های #مثبت چطورن؟ - می‌تونم با کمک خدا 💪 - هنوز راهی هست - دارم رشد می‌کنم - سختی‌ها موقتن - هر مشکلی یه درس داره - خدا همیشه با منه 🤍 - دارم تمرین صبر می‌کنم - بهم فرصت داده شده - آرامش درونمه 🔮 برای کشف رازهای ماورایی، به #سلمی بپیوندید! 🔗👇 https://eitaa.com/joinchat/975962202Cc6c5c6fd47

#پیام_ها_ی_شما 📨📥

#پیام_ها_ی_شما 📨📥 سلام در رابطه با طلسم وجادو بنده یه جاری دارم میرفت کلاس سحر وجادو واقعا ازش میترسیدم چون با خانواده شوهرش اصلا خوب نبود وهمش باهمسرش درگیر بود هنوزم که هنوزه رابطه خوبی با خانواده شوهرش نداره من همش میگفتم نکنه مارو طلسم وجادو کنه چون یه بار بهم پیام داده بود که این دعا رو آب کن بده به شوهرت بخوره وشوهرت به حرفت گوش میده من بهش گفتم به این چیزا اعتقادی ندارم وانجام ندادم البته خانواده همسرم خانوادگی دنبال این چیزها هستن سریع سرکتاب وباطل نامه دعا میگیرن اصلا از کارشون خوشم نمیاد فکر میکنن زندگیشون بهتر میشه ولی بهتر برای یه مدت وبعد بدتر میشه ودلشون خوش هست من چندباری بهشون گفتم ولی گوش نمیدن واقعیتش هروقت میرم خونه مادرهمسرم با استرس میرم حتما حرز امام جواد همراه دارم ۴قل میخونم چون اونجا میرم انرژی منفی بهم وارد میشه وهمش اونجا با همسرم دعوام میشه اصلا حس خوبی ندارم واين که همش آب دارن روی تخت آشپزخونه ومیریزن توی غذا این چیزا واقعا نمیدونم چکار کنم واين که اوضاع خود مادرشوهرم وبچه هاش همه روز به روز داره بدتر میشه واين که پسراش اصلا اعتقاد به قرآن واين چیزها هم ندارن اهل مشروبات الکی بخاطر همین رزق وروزی شون کم هست وبه بدترین وجه دارن زندگی میکنن واهل ربا خوردن هستن واینجوری باعث میشه شیاطین بهشون نفوذ کنن 😔😔 __________________ ✍سلمی نوشت خیلی کار خوبی می کنید محافظت می کنید از خودتون با حرز حتما یه قرآن کوچک هم همراه تون باشه👌 🔮 برای کشف رازهای ماورایی، به #سلمی بپیوندید! 🔗👇 https://eitaa.com/joinchat/975962202Cc6c5c6fd47

#پیام_ها_ی_شما 📨📥 دخترم کمی استرس واضطراب داشت همیشه ولی اول بهمن امسال با یک خبر بد وناگوار از همسایه ها به بیماری تبدیل شد وهر چه دکترهای مختلف وروانپزشک می بردم حالش بدتر میشد حالت طبیعی نداشت وحتی دیگه مدرسه نمی تونست بره خلاصه که خودش اسرار می کرد پیش عالمی کسی منوببرین منم هم دسترسی نداشتم وهم اینکه توی کانالها می گفتن پیش دعا نویس نرین بدتر میشه می ترسیدم ببرمش یکی از آقایونی که علم طب سنتی وعطاری دارن از همون اول با دیدن شرایط حاد دخترم آدرس یک انسان وآقای شریفی رو دادن وگفتن حتما دخترت روببر پیش ایشون ولی من به دلیل ترس وبی اعتمادی نزدیک به ۴۵ روز با بدترین شرایط سخت روحی وجسمی دخترم وبه دلیل ناآگاهی مراجعه نکردم وقتی ازشدت اضطرار توسل به حضرت معصومه وآقا امام زمان کردم وبه ایشون مراجعه کردم البته لطف خدا شامل حالم شد وگرنه هنوز نوبتم نشده بود وقتی استاد را دیدم ایشون گفتن دخترت رو طلسم کردن وبراش جادو کردن ۳ مرحله از سال گذشته تا الان آخریش برج۱۱ امسال بوده سحر بدی هم کردن منم حیرون مونده بودم بهشون گفتم من اصلا باور نمی کنم فامیل ومحل ما مذهبی ان تاحالا تو این ۴۴ سال زندگیم من اصلا چنین چیزی نشنیدم گقتن شما به دیگران کار نداشتی ولی حسادت به دخترت وبه زیباییهاش وموفقیت هاش باعث شده یکی از فامیلتون این کار بکنه خلاصه ی کلام بعد از دو ماه رنج وسختی تلخ با انجام دستورات حاج آقا که خداوند بهشون عمر پر خیر وبرکت وطولانی عنایت کند تقریبا رو به بهبودی امده وخدارو شکر حالاتش بهتر شده وچند نکته: اول اینکه من اصلا اهل نمایش گذاشتن زندگیم وخوشیهام و.....نیستم واتفاقا همیشه مواظبم ولی باز هم هستن کسانی حتی از نزدیکان ونزدیکان سببی که نتونن حتی زیبایی خدادادی ویا امکانات رفاهی خانوادهای رو ببینن خدا دخترم رو برای ما حفظ کرد ولی دیگه هم خودش وهم ما اصلا نمی تونیم به فامیل یا دوستان اعتماد کنیم این خیلی سخت شده 🔮 برای کشف رازهای ماورایی، به #سلمی بپیوندید! 🔗👇 https://eitaa.com/joinchat/975962202Cc6c5c6fd47

#داستانک📒 زیر تخت خواب... دعایی برای بند زدن زندگی! زهرا بعد از ازدواج، روز به روز حالش بدتر می‌شد. نه دلش می‌خواست با همسرش حرف بزنه، نه حوصله‌ی بچه‌هاش رو داشت. شب‌ها کابوس می‌دید، روزها بی‌حال و بی‌انرژی بود. از اون زن سرحال و خندونی که همه به انرژیش حسادت می‌کردن، فقط یه سایه مونده بود. همه می‌گفتن: «افسردگیه... طبیعی‌یه بعد از بچه‌دار شدن...» ولی مادر بزرگش، با اون دل پاک و چشمِ بیناش، یه چیز دیگه می‌گفت: 🔮 «اینو بگم یا نگم؟ من بوی طلسم می‌شنوم از این خونه، زهراجون!» تا این که یه شب، زهرا توی خواب صدای زنی رو شنید که می‌گفت: 🗣 «دنبال دعات باش... زیر چیزی که همیشه روش خوابی!» صبح که از خواب پرید، هنوز صدا توی گوشش بود. مثل برق زده‌ها رفت سراغ تخت خوابش. همه‌جاشو گشت، تا این که چشمش افتاد به یه کیسه‌ی کوچیک، خاک‌گرفته، چپیده لای فنرهای زیر تخت... 😨 داخلش چند تار مو، یه تکه ناخن، و یه کاغذ زردرنگ با حروف عجیب بود... زهرا گریه‌کنان رفت پیش یه پیرزن شناخته‌شده‌ی اهل باطن. اون دعا رو که دید، اخم کرد: 🕯 «این کار یه زن حسوده‌ست... با نیت بستن دل شوهر به زن. زهرا فقط سر تکون داد... چون ته دلش می‌دونست کار کیه. پیرزن دعا رو با آداب خاصی باطل کرد، و اون شب، برای اولین بار بعد از ماه‌ها، زهرا با آرامش خوابید. 🌿 از اون به بعد، روز به روز بهتر شد. رابطه‌اش با همسرش جون گرفت، خونه‌اش دوباره پر از خنده‌ی بچه‌ها شد. و فهمید: گاهی یه نفر نمی‌تونه خوشبختیِ تو رو ببینه... ولی اگه تو بنده‌ی خدای حقیقی باشی، هیچ دعایی بندت نمی‌کنه. - 🔮 برای کشف رازهای ماورایی، به #سلمی بپیوندید! 🔗👇 https://eitaa.com/joinchat/975962202Cc6c5c6fd47

#پیام_ها_ی_شما 📨📥 سلام مطهره جان من تک فرزند و متولد سال 70 هستم. مادرمو سال 92 از دست دادم. در صورتی که سابقه هیچ بیماری نداشت و ژنتیک هم سابقه بیماری نداشتیم با یه سرما خوردگی ساده مامانم پر کشید. بعدها خیلی فکر کردم خیلی گذشته رو واکاوی کردم. ما هیچ کدوم اهل پز دادن و فخر فروشی نبودیم ولی یه سری اشتباهات داشتیم که من فکر میکنم همین‌ها باعث شد حس حسادت اطرافیان مون برانگیخته بشه که بصورت تیتر وار می‌نويسم 1_پنهان نکردن خیلی از واقعیات زندگی مون. چون زندگی خیلی بی چالش و بی حاشیه داشتیم خیلی ها حسرت میخوردن و البته ما اون موقع متوجه این احساسات بقیه نبودیم. 2_راه دادن خیلی از آدمهایی که پر از احساسات ضد و نقیض و پر از چالش های عجیب غریب بودن به خونه مون. البته فامیل بودن آشنا بودن ولی نباید وارد حریم خونه مون میشدن. 3_تعریف کردن خیلی از موضوعاتی که برای بقیه آرزوی محال بود و برای ما یه چیز عادی بود. در کل خیلی به این موضوع فکر میکنم و هرچه بیشتر دقیق میشم مطمئن تر میشم که هرچی در خفا زندگی کنی و نذاری بقیه از جزئیات زندگیت سر در بیارن خوشبخت تر خواهی بود. 🔮 برای کشف رازهای ماورایی، به #سلمی بپیوندید! 🔗👇 https://eitaa.com/joinchat/975962202Cc6c5c6fd47

#پیام_ها_ی_شما 📨📥 سلام وقتتون بخیر🌷 این مبحث که برام پیش امد برای قبل عید است. چندروزی مونده بود به عید عجله داشتم زودتر برم ارایشگاه ،اون روزی که رفتم برای کارم دیدم ارایشگاهی که همیشه میرم بسته است و مذهبی هستن . خلاصه رفتم یک ارایشگاه جدید تومحله کارمم خوب انجام داد اما تا دلتون پربود ازانرژی منفی بسکه غیبت خانواده شوهرکردن، خانمهایی که کارمند اونجا بودن همشون با شوهرو خانواده شوهر درگیر بودن واون روزهم چندتا شون قهرکرده بودن و درباره طلاق صحبت میکردند،پراز انرژی منفی بود خلاصه ،کارم انجام شد امدم خانه ،همسرم که ازسرکاراومد بهشون گفتم میشه برام چیزی بیاری ازاتاق ،همسرم رفت و امد یهو باورتون نمیشه انگار یک فرد دیگه شد دعوای سختی انجام شد که خودم متعجب شدم چرا .... بعدازچندروز یکی ازدوستان هم محله ای گفت چندوقت پیش دعواکردم باهمسرم گفتم چرا ،گفت رفتم ارایشگاه فلانی تااومدم باشوهرم بی دلیل دعوا شد و گفت بعد پرسو جو کردم متوجه شدم ارایشگاه اهل جادو و طلسم و سرکتاب هستن تاشنیدم خیلی ترسیدم .... و اونجا بود که فهمیدم علت اون دعوا چی بود خلاصه خانمها حواستون باشه پادر هرارایشگاهی نذارید.❌ 🔮 برای کشف رازهای ماورایی، به #سلمی بپیوندید! 🔗👇 https://eitaa.com/joinchat/975962202Cc6c5c6fd47