eitaa logo
واجب فراموش شده
713 دنبال‌کننده
709 عکس
631 ویدیو
26 فایل
هوالشهید اگر انسان هایی که مأمور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند، دیگر هیچ تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. «شهید مرتضی آوینی» #ما عاقبتی نداریم عاقبتمون آقامونه... ابراهیم نورمحمدی فعال فرهنگی اجتماعی @salman_irn0
مشاهده در ایتا
دانلود
هر میاد و می شه ولی فقط برا ما اما برای زمان هر سال میشه امام زمان هر ساله برای ورود به محرم و کربلا میگیره هر سال امام بلنده هر سال امام به مکه حرکت و به سمت کربلا عازم میشه ما از ایم یا ؟ و یا شایعت و بایعت... فرمودند امام زمان جمعه ای میآید عده ای از روایات هم فرمودند جمعه ای که عاشوراست آقا میان ... یعنی میشه امسال که عاشورا روز جمعست همون روز بشه و امام دیگه مظلوم نشه و امام منصور بیاد و عالم را نجات بده؟! یعنی میشه امسال ظهر عاشوری دوباره ما بر سر و سینه برای امام مظلوم نزنیم و برای پای رکاب امام منصور سبقت بگیریم😔 ان شاءالله امسال دیگه... ان شالله نکاتی از تاریخ و نوع شروع حرکت امام حسین علیه السلام و نصایح بین راه رو در اینجا قرار خواهم داد که با این کاروان حرکت کنیم ان شالله یارگیری امام منصور به جمعه ی عاشورا ختم به ظهور شود و تا ان شاءالله بیشتر با حرکت امام آشنا بشیم و بهتر بتونیم منتظر واقعی شیم و تو لحظه اصلی جزو یاران آقا بشیم و تو یار کشی حضرت جزۓ ریزشی ها نباشیم واجب_فراموش_شده⬇️ https://eitaa.com/salman_irn
توصیه های مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی درباره دهه اول محرم سزاوار است که دوستداران و شیعیان اهلبیت به حکم عشق و وفایی که به خاندان پیامبر و ایمان و اعتقادی که به خدا و رسول دارند درنخستین دهه ی این ماه حالشان دگرگون گردد و یادآوری مصیبتهای جانگداز و جگرسوزی که در این روز ها برخاندان رسول وارد آمده است بر جان و دلشان غبار غم و بر روی رخسارشان گرد ماتم فروپاشد بلکه میسزد که در این روزها به خاطر این مصیبت ها باید مقداری از لذایذ زندگی را که از خوردن و نوشیدن و حتی خوابیدن و گفتن به دست می آید ترک نموده و خود را چنان مصیبت زده و ماتم دیده فرا نمایند که گویا مصیبت مرگ پدر یاداغ ماتم پسردیده اند من (میرزا جواد آقا ملکی) خود برخی از فرزندان کوچک خود را دیده ام که در این روزها (دهه ی محرم) به نانی خام بسنده می کردند و از خوردن نان پرهیز میکردند و تا جایی که می دانم کسی به او نگفته بود که این کار را انجان دهد و گمان می کنم سرچشمه این کار دوستی باطنی او بود. آری دوستداران اهلبیت علیهم السلام باید در این ده روز اینگونه باشند و اگرنتوانند در همه ی این ده روز اینگونه باشند دست کم بکوشند تا در دو روز نهم و دهم(تاسوعا و عاشورا) و شب یازدهم اینگونه باشند. باید در روز تاسوعا، عاشورا و شب یازدهم نان خالی بخورد و در روز عاشورا تا عصر خوردن، آشامیدن و حتی سخن گفتن مکر آنکه لازم باشد و دیدار با برادران دینی را ترک کرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد. نیز سزاوار است که در همه ی روزهای دهه ی نخستین به خواندن زیارت معروف عاشورا اهتمام ورزند . (المراقبات، میرزا جواد ملکی تبریزی، اعمال ماه محرم) واجب_فراموش_شده⬇️ https://eitaa.com/salman_irn
عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم كه چرا عشق به انساننرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟ چرا لحظه ی باران نرسیده است؟ و هر كس كه در این خشكی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده استو غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید، بنویسد: كه هنوزم كه هنوز است چرا یوسف گم گشته به كنعان نرسیده است؟ چرا كلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترك خورد، گل زخم نمك خورد، زمین مُرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد، زمین مُرد. خداوند گواه است، دلم چشم به راه است، و در حسرت یك پلك نگاه است؛ ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد كاش به جایی؛ برسد كاش صدایم به صدایی... عصر یك جمعه ی دلگیر وجود تو كنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو كجایی گل نرگس؟ به خدا آه نفس های غریب تو كه آغشته به حزنی است، زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم كه به جای نم شبنم بچكد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت، نكند باز شده ماه محرم كه چنین می زند آتش به دل فاطمه، آهت! به فدای نخ آن شال سیاهت، به فدای رخت ای ماه! بیا، صاحب این بیرق و این پرچمو این مجلس و این روضه و این بزم تویی.آجرك الله! عزیر دو جهان یوسف درچاه، دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال كبوتر شده، خاكستر پرپر شده، همراه نسیم سحری، روی پر فُطرُس معراجํ نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا كه مرا نیز به همراه خودت زیر ركابت ببری تا بشوم كرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه، دلم تاب ندارد. نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه ی دفتر، غزلِ ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد. همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد... تو كجایی؟ تو كجایی شده ام باز هوایی، شده ام باز هوایی... گریه کن گریه و خون گریه کن ،‌آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است و این بحر طویل است و ببخشید اگر این مخمل خون برتن تب دار حروف است که این روضه مکشوف لهوف است؛‌ عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است؛ ‌ولی حیف که ارباب «قتیل العبرات » است؛ ولی حیف که ارباب« اسیرالکربات» است؛ ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنه یار است و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او درکف گودال و سپس آه که «الشمرُ» ... خدایا چه بگویم که «شکستند سبو را و بریدند»... دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی؛ قَسَمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی... توکجایی...(شاعر: سید حمیدرضا برقعی) واجب_فراموش_شده⬇️ https://eitaa.com/salman_irn